در حالی که هر سال اعتبار و بودجه زیادی صرف نوشتن پایاننامهها و مقالات علمی میشود، این سؤال مطرح است که آیا روند فعلی برای تهیه مقالات، نیازهای کشور را رفع میکند؟ یا بیهدف و صرفاً برای سیاه کردن رزومه دانشجو و اساتید دانشگاهی تهیه میشود؟
استاد راهنمایی که راهنمایی نمیکند!
دانشجویان هنگام تهیه و چاپ مقاله علمیشان با مشکلات زیادی روبهرو هستند. به همین دلیل بسیاری از آنها مجبور به پرداخت هزینه هنگفت برای پذیرش یا چاپ مقالاتشان میشوند. خانم شهبازی که یکی از همین دانشجویان است، درباره مصائب تهیه و چاپ مقاله علمی در نشریات معتبر بینالمللی به خبرنگار «جوان» میگوید: «هر دانشگاه بر اساس رتبهای که دارد، فضای علمیاش متفاوت است. مثلاً در دانشگاههای دولتی مطرح که رتبه بالایی دارند، در ارائه مقاله علمی سختگیرانهتر عمل میشود. در مقابل، اما در دانشگاههای آزاد، ارائه مقالات و پایاننامه غالباً نکتهسنجی لازم را ندارد. از همینرو میبینیم که بازار خرید و فروش مقالات علمی روز به روز، داغتر از قبل میشود و این معضلی است که به مرور زمان گریبانگیر دانشگاههای دولتی نیز شدهاست؛ بهخصوص رشتههای علوم انسانی و رشتههایی که تحریر پایاننامه به روش کتابخانهای است.»
او درباره صفهای طویل برای انتخاب استاد راهنما در تهیه مقاله علمی اینطور توضیح میدهد: «اساتید دانشگاهی برای استاد راهنما بودن، میتوانند تا پنج دانشجو را در هر ترم پذیرش کنند. این مسئله موجب میشود که دانشجویان در انتخاب اساتید برای تهیه مقالات علمیشان ماهها منتظر بمانند تا ظرفیت استاد خالی شود؛ تا جایی که این روند ممکن است یکسال هم طول بکشد! علاوه بر این روند فرسایشی، اکثر اساتید راهنما به دانشجو میگویند که خودش عنوان مقاله را پیدا کند و او را با هزار سؤال بیجواب تنها میگذارند. به همین دلیل دانشجو به سمت خرید مقاله علمی در بازار میرود، چراکه هیچ راهنمایی و همکاری از سوی اساتید صورت نمیگیرد و عمده دانشجویان آموزش کافی نسبت به تهیه مقاله علمی نمیبینند.»
این دانشجو درباره دسترسی نداشتن اساتید راهنما برای همکاری در تهیه مقاله نیز گلایه میکند و میگوید: «اکثر دانشجویانی که عنوان مقالهشان از سوی استاد راهنما تأیید میشود و به مرحله پروپوزالنویسی میروند، به دلیل عدم دسترسی به اساتید راهنما نیز مجدد با مشکلاتی مواجه میشوند. این مسئله در دوران کرونا بحرانیتر هم شده بود، چراکه دانشگاهها به صورت غیرحضوری اداره میشدند.»
بازار داغ خرید و فروش مقالات علمی
خانم گودرزی نیز یکی دیگر از دانشجویانی است که با مشکلات انتخاب عنوان و تهیه مقاله علمیاش مواجه شدهاست. او در این رابطه به خبرنگار «جوان» میگوید: «بعد از تعیین عنوان مقاله و پروپوزالنویسی، نوبت به ثبت مقاله و پایاننامه در ایرانداک میرسد که در آن استعلام گرفته شود تا موضوع تکراری نباشد. متأسفانه در این مرحله نیز مانند مراحل قبلی، بسیاری از اساتید دانشگاه به خوبی دانشجو را راهنمایی نمیکنند و از آنجایی که دانشجو این کار را بلد نیست، سراغ افرادی میرود که در ازای گرفتن پول موضوع مقاله علمیشان را در ایرانداک تطبیق میدهند؛ کاری که هم برای دانشجو هزینهبر است و هم کلاهبرداری زیادی در آن صورت میگیرد. تا جایی که در یک کلاس ۳۰ نفره دانشگاه ما، ۲۷ نفرمان سراغ افرادی رفتیم تا در ازای پول، موضوع مقالهمان را در ایرانداک تطبیق دهند، اما در نهایت سرمان کلاه رفت، چراکه برخلاف تأیید استعلامی که به ما داده بودند، فهمیدیم که موضوع مقالهمان تکراری بودهاست. بدتر اینکه استاد راهنمای من متوجه این مسئله نشد!»
او ادامه میدهد: «متأسفانه بیشتر اساتید دانشگاه ما میخواهند یک پایان نامه خیلی زود تمام شود تا بتوانند سراغ دانشجویان دیگر بروند و درآمد بیشتری کسب کنند. همین قوانین اشتباه برای ارزیابی اساتید دانشگاهی موجبشده تا دانشجویان مقالات علمی کپی شده ارائه کنند. تا جایی که ۷۳ درصد مقالهای که از بازار تهیه کرده بودم، کپی است، اما استاد راهنمایم هیچوقت متوجه آن نشد.»
این دانشجو به بازار پردرآمد مقاله علمی برای برخی از اساتید نیز اشاره میکند و میگوید: «در کنار اساتید دانشگاه خودمان که ظرفیتشان برای استاد راهنماشدن پر است، اساتید مهمان نیز معرفی میشوند که هزینهزیادی را بابت مشاوره و همراهی دانشجو در تهیه مقاله علمی دریافت میکنند. در سال ۹۹ هزینه ۶ میلیون تومانی از سوی استاد راهنمای مهمان برای پذیرش پایاننامهام درخواست شد، البته این اساتید مهمان برای توصیهنامه جهت ارائه به سایر دانشگاهها نیز هزینههای دیگری طلب میکنند در صورتی که باید «توصیه نامه» رایگان باشد.»
او به بازار فروش مقالات ISI در میان دانشجویان نیز اشاره میکند و میگوید: «گاهی مقالات ISI دانشجو به دانشجوی دیگر فروخته میشود؛ مثلاً یک دانشجوی باهوش و توانمند که از شهر دیگری آمده تا در دانشگاه دولتی معتبر درس بخواند و میخواهد هزینه زندگیاش تأمین شود، در ازای گرفتن «پول» اسم دانشجوی دیگر را در مقاله علمیاش مینویسد و هزینههایش را تأمین میکند. اخیراً یکی از دانشجویان مبلغ ۱۰ میلیون تومان را بابت این کار دریافت کرد و اسم دانشجوی دیگری را در مقاله ISI نوشت.»
این دانشجو با انتقاد از روند باطل تهیه مقالات علمی دانشگاهی میگوید: «من جزو دانشجویانی هستم که به دلیل نبود راهنمایی کافی و اینکه آموزش لازم را ندیده بودم، ناچار شدم بابت ارائه مقالهام، بخشهایی از کار را با پرداخت پول پیش ببرم، چراکه اساتید دانشگاهی برای تعیین موضوع و تهیه مقاله، راهنمایی و همراهی نکردند. در نهایت این ماجرا، معضل بیسوادی در میان فارغالتحصیلان رخ میدهد. تا زمانی که ملاک ارزیابی اساتید، همینقدر سطحی باشد و اساتید وقت کافی برای دانشجو نگذارند، دانشجویان اهمیت و ارزشی برای پایاننامه و مقالات علمی که باید ارائه کنند، قائل نمیشوند.»
شفافیتی که باید باشد، اما نمیگذارند!
تهیه مقالات علمی در دانشگاهها با حاشیههایی عدیدهای مواجه است. این مسئله در رشتههای پزشکی بحرانیتر است، چراکه سامانهای برای ثبت مقالات علمی فارغالتحصیلان پزشکی وجود ندارد و هر دانشجویی میتواند یک مقاله علمی تکراری ارائه کند و فارغاالتحصیل شود.
آقای شایگان، کارشناس سامانه تحصیلات تکمیلی در این رابطه به خبرنگار «جوان» میگوید: «در رشتههای پزشکی دانشگاه، هیچ کد ایرانداکی وجود ندارد تا مقالات علمی از آن استعلام گرفته شود، یعنی هر رزیدنتی که در دانشگاههای پزشکی در مقطع تخصص و فوقتخصص فارغالتحصیل میشود، ممکن است مقاله کپی ارائه کردهباشد.»
او ادامه میدهد: «دانشگاههای ایران در رشتههای پزشکی زیر نظر وزارت بهداشت چیزی به نام سامانه ایرانداک ندارند. این در حالی است که در وزارت علوم، تمام مقالات علمی در این وزارتخانه ثبت میشود، اما در رشتههای پزشکی اصلاً تمایلی وجود ندارد تا مقالات علمی ساماندهی شود.»
شایگان به قدرت پزشکان در زمینه ثبت نشدن مقالات علمی اشاره میکند و میگوید: «آنطور که به نظر میرسد، زور دانشگاههای پزشکی در زمینه عدم شفافیت در ارائه پایاننامه و مقاله علمی دانشجویان پر زور است و در نتیجه برخی از دانشجویان پزشکی که از تخصص کافی برخوردار نیستند و مقالات علمی قوی ندارند به راحتی فارغالتحصیل میشوند.»
او با اشاره به سامانهای که در دست اجرا است و میتواند بخش زیادی از این مشکلات را رفع کند، میگوید: «قرار بود سامانهای طراحی شود تا تمام مقالات دانشگاههای پزشکی در آن ثبت شود، اما فقط تعداد انگشت شماری از دانشگاهها با وجود این سامانه الکترونیکی موافقت کردهاند و در مقابل بیشتر دانشگاهها برای اجرا شدن این سامانه سنگاندازی میکنند؛ به همین دلیل فقط ۳۰ درصد پروژه عملیاتی شده و مابقی کارها معلق ماندهاست.»
شایگان ادامه میدهد: «در حالی که سامانه مطرحشده، شفافیت میآورد، اما اساتید علوم پزشکی را به شدت محدود میکند، چراکه با نبود این سامانه، یک استاد در طول یک ترم میتواند تعداد زیادی پروپوزال به صورت همزمان داشته باشد و به اینکه اصلاً وقت کافی برای مطالعه تمام آنها ندارد، توجه نکند.»
او به رانت ایجاد شده در این رابطه اشاره میکند و میگوید: «هر استاد بابت پایاننامههای بیشتری که دریافت کند، حقوق بیشتری میگیرد و رتبهشان هم بالاتر میرود. در این خصوص یک رانت ایجاد شده که به محض راه افتادن سامانه و شفافشدن موضوعات پایاننامه و اساتید راهنمایی که آن را پذیرفتهاند بخش عمده آن برطرف میشود و با این فاجعه علمی مقابله خواهد شد.»
وقتی کمیت آثار علمی مهمتر از کیفیت آن باشد
در همین رابطه ابوالفضل دلاوری، دانشیار علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی به خبرنگار «جوان» میگوید: «نگارش مقالات دانشگاهی و به ویژه مقالات مستخرج از رسالهها و پایاننامهها که معمولاً به نام یک دانشجو و یک یا چند استاد چاپ میشوند با چند مشکل اساسی مواجهند که در مجموع باعث بدبینی به این نوع مقالات شدهاست. اول اینکه بسیاری از دانشجویان و حتی برخی از استادان، به ویژه در رشتههای علوم اجتماعی و انسانی فاقد تواناییهای لازم برای انجام پژوهشهای اصیل هستند. این مشکل در نظام پذیرش دانشجو و گزینش استادان ریشه دارد و به نوبه خود تالیهای فاسدی به همراه میآورد. چنین دانشجویانی نمیتوانند وظایف علمی و پژوهشی خود را انجام دهند و لاجرم به روشهای غیراخلاقی نظیر خرید رساله و مقاله در بازار آزاد، مؤسسات و دلالانی که متأسفانه روز به روز بیشتر و جسورتر میشوند، رو میآورند.»
او ادامه میدهد: «مقالات موجود در بازار آزاد که صوری و فاقد اصالت و نوآوری هستند، در بسیاری موارد از سوی استادانی که خود نیز مشارکت چندانی در فرآیند پژوهش دانشجو و تهیه رساله و مقاله نداشتهاند، به راحتی پذیرفته و به نام آنها هم مزین میشود.»
دلاوری تصریح میکند: «گاهی ممکن است دانشجو از توانمندی لازم برای تهیه مقاله برخوردار باشد، اما استادان راهنما و مشاور چندان نقشی در فرآیند تهیه رساله و تدوین مقاله نداشته باشند، اما به دو دلیل مقاله به نام آنها ثبت میشود؛ یکی به دلیل مقررات آموزشی که یک یا دو مقاله مستخرج از رساله را اولاً شرط دفاع و ثانیاً نیازمند قرار دادن نام استاد راهنما در آن میسازد. دوم اینکه دانشگاهها و وزارت علوم به ویژه در سالهای اخیر شرط ترفیع و ارتقای استادان را عمدتاً بر اساس تعداد مقالات قرار دادهاند و این موضوع نیز به مشکلات و فسادهای نامبرده در بالا میافزاید.»
او به ریشه مشکلات موجود در این رابطه اشاره میکند و میگوید: «یکی از ریشههای این نوع مشکلات در نظام آموزشی و پژوهشی فعلی کشور ما در وهله اول به نظام پذیرش دانشجویان به ویژه در دورههای تحصیلات تکمیلی برمیگردد. در این نظام پذیرش، ما شاهد کمیت گرایی هستیم و هم وزارت علوم و هم دانشگاهها برای بالا بردن شاخصهای صوری بیش از حد نیاز به پذیرش دانشجو در دورههای تحصیلات تکمیلی روی آوردهاند. این موضوع هم باعث ورود دانشجویان کمتوان و هم باعث شلوغشدن سر استادان و کمی فرصت برای مشارکت فعال و نظارت دقیق بر فعالیتهای پژوهشی شدهاست. ثانیاً در نظام پذیرش دانشجو، معیارهای نامناسب نظیر اطلاعات صوری و تستی مبنای اصلی سنجش توانمندیهای علمی دانشجویان است و حتی برخی از دانشجویان اصولاً با معیارهای غیرعلمی وارد این دورهها میشوند و این باعث میشود بخشی از دانشجویان فاقد حداقل توانمندیهای لازم برای فعالیتهای علمی و پژوهشی شوند.»
دلاوری میافزاید: «مشکل دیگر مربوط به نظام رتبهبندی اعضای هیئت علمی میشود که با محوریت دادن به کمیت آثار علمی و به ویژه مقالات، استادان را به سوی تولید و انتشار برخی آثار علمی سوق دهد. همچنین مشکل بعدی نظام پذیرش اعضای هیئت علمی، به ویژه در رشتههای علوم اجتماعی و علوم انسانی است که این نیز باعث کاهش معیارهای علمی و حرفهای و ورود افرادی به عنوان استاد میشود که از توانمندی علمی و پژوهشی یا اخلاق حرفهای لازم برخوردار نیستند.»
او با تأکید بر لزوم ارزیابی دقیق و مناسب اساتید راهنما میگوید: «بهترین اقدام برای مقابله با زورگویی اساتید راهنما به درج نامشان در مقالههایی که هیچ مشارکتی در آن ندارند، این است که آنها پس از انجام پایاننامه، هم به صورت درونی و هم به صورت بیرونی مورد ارزیابی قرار بگیرند. همچنین باید دانشجو پس از مرحله دفاع، استاد راهنما را مورد ارزیابی قرار دهد، چراکه وقتی دفاع کند، دیگر با استاد راهنمایش رودربایستی ندارد. این مسئله به سرشت دانشجو برمیگردد. اگر دانشجو زرنگ باشد، میتواند از عهده کارها بربیاید، یک دانشجوی قوی، مقهور استاد نمیشود که هر را چه استاد گفت، بیچون و چرا قبول کند.»