کد خبر: 927508
تاریخ انتشار: ۳۰ شهريور ۱۳۹۷ - ۲۲:۳۰
عباس حاجی نجاری
در آستانه برگزاری نشست مجمع عمومی، درخواست مذاکره امریکایی‌ها با ایران شدت پیدا کرده و برخی از خبرگزاری‌ها از تلاش کاخ سفید برای برگزاری دیداری بین آقای روحانی و ترامپ (حتی به طور تصادفی) سخن به میان آورده‌اند. در رسمی‌ترین مطالبه برای مذاکره، برایان هوک نماینده ویژه امریکا در امور ایران که مسئولیت تجمیع فشار‌ها علیه ایران را در گروه اقدام ویژه علیه ایران در وزارت خارجه امریکا بر عهده گرفته است، در اندیشکده هاوسن مدعی شد که ایالات متحده به دنبال مذاکره درباره امضای پیمانی با ایران است، پیمانی که فعالیت‌های هسته‌ای و موشکی ایران را شامل شود. ترامپ نیز در پیامی که برای کنفرانس عمومی سالانه آژانس بین‌المللی اتمی فرستاده با تکرار ادعا‌های خود علیه ایران و درخواست مذاکره گفت که ما خواهان توافقی جامع هستیم که به طور کامل به فعالیت‌های هسته‌ای ایران و اقدامات بی‌ثبات‌کننده این کشور رسیدگی کند.
اگرچه اهداف اعلامی کاخ سفید از درخواست مذاکره تعطیلی فعالیت‌های موشکی و مهار قدرت منطقه‌ای ایران و مادام‌العمر کردن محدودیت‌های هسته‌ای ایران است که در برجام توافق شده است، اما در عین اینکه برایان هوک و حتی خود ترامپ بر این اذعان دارند که هیچ امیدی به مذاکره با ایران ندارند سؤال اساسی این است که علت اصرار امریکا بر درخواست مذاکره با ایران در چیست و چه عاملی سبب شده است که برخی از شیوخ منطقه نیز مدعی شده‌اند که باید در این مذاکرات شرکت کنند. به گزارش رویترز بعد از سخنان برایان هوک، انور قرقاش وزیر مشاور در امور خارجه امارات مدعی شده است که متحدان عرب امریکا در خلیج فارس باید در مذاکرات موشکی با ایران شرکت داشته باشند. این درخواست مذاکره در نگاه اول نماد عظمت و استقلال ایران اسلامی است، به‌گونه‌ای که یک قدرت بزرگ جهانی به‌رغم اعمال بی‌نظیرترین تحریم‌های تاریخی علیه مردم ایران، ناتوان از شکست اراده مردم، برای مذاکره التماس می‌کند و این در حالی است که بسیاری از مزدوران منطقه‌ای امریکا که خود را «متحد» امریکا اعلام می‌کنند (البته ترامپ آن‌ها را گاو شیرده قلمداد می‌کند) برای مذاکره با کاخ سفید و دادن باج جهت کسب حمایت امریکا باید مدت‌ها در نوبت ملاقات بایستند و در آخر اینگونه تحقیر شوند.
آنچه را که کاخ سفید در پی آن است نه نتیجه مذاکره، بلکه محصول آن یعنی القای شکست مقاومت مردم ایران و نهایتاً تسلیم در برابر کاخ سفید و تبع آن شکست اراده نیرو‌های جبهه مقاومت در منطقه است که در همه عرصه‌ها کاخ سفید و متحدان منطقه‌ای‌اش را به زانو درآورده‌اند، چراکه امریکایی‌ها در هیچ یک از عرصه‌های سوریه، عراق، لبنان، یمن و... حرفی برای گفتن ندارند و اگر نبود اندک رونقی که ترامپ با جنگ‌افروزی در منطقه به کارخانه‌های اسلحه‌سازی امریکا و کاهش نرخ بیکاری در این کشور داده است، هیچ دستاوردی از سیاست‌های منطقه‌ای‌اش نداشت و آنگونه که نتایج نظرسنجی مراکز معتبر امریکایی گواهی می‌دهند، بسیار منفورتر از شرایط کنونی در میان مردم کشورش بود، اگرچه اکنون نیز به لحاظ نفرت در میان رؤسای جمهور گذشته امریکا رتبه اول را دارد.
تصور سران کنونی کاخ سفید این است که تسلیم ایران را می‌توانند به آورده‌ای برای انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره تبدیل کرده و اقدامات نمایشی نظیر آنچه در مواجهه با کره شمالی اتفاق افتاد، اعتباری برای دستگاه سیاست خارجه این کشور کسب کنند.
تلاش ترامپ در جهت‌دهی فشار‌ها به سمت ایران و القای اینکه ایران تهدیدی برای صلح جهانی است، در شرایطی است که کاخ سفید در روند جریان‌سازی رسانه‌ای خود علیه ایران و نیرو‌های مقاومت با دو مشکل اساسی مواجه شده است. از یک سو سیاست‌های اعمال فشار و تهدید علیه ایران و دیگر نیرو‌های مستقل در منطقه وجاهت خود را از دست داده، به‌گونه‌ای که حتی برخی از کشور‌های اروپایی که در هدف با امریکا مشترک هستند، توان توجیه فشار‌های امریکا را نداشته و تلاش دارند از آن فاصله بگیرند، اما مشکل دیگر نگرانی‌های جدی در درون هیئت حاکمه امریکا نسبت به اقدامات و تصمیمات غیرمنطقی ترامپ است، به‌گونه‌ای که به اذعان برخی از این مقامات که نوشته آن‌ها در نیویورک‌تایمز در هفته گذشته منجر به جنجالی در امریکا شده است، آن‌ها ناچارند که بسیاری از تصمیمات غیرمنطقی تیم همراه ترامپ را قبل از تصویب و ابلاغ از زیر دست او ربوده و از فرایند اجرا خارج کنند.
در این میان اظهارنظر آقای گوترش، دبیرکل سازمان ملل را می‌توان مستندی در این عرصه دانست. او روز ۲۳ شهریور در گفت‌وگویی با مجله آتلانتیک به صراحت ابراز نظر می‌کند که قدرت نرم امریکا در جهان رو به کاهش است. او می‌گوید: امریکا در تعارضاتی درگیر است که به لحاظ ماهیت با یکدیگر متفاوتند. در ارتباط با تجارت، در ارتباط با سایر موقعیت‌ها و این بدان معنا است که کشش و جذبه جامعه امریکایی که چند دهه پیش یک فاکتور برجسته در روابط بین‌الملل به شمار می‌رفت، امروز از تأثیرگذاری کمتری برخوردار است.
اما هدف‌گذاری اصلی کاخ سفید از این دوگانه فشار و مذاکره معطوف به فضای داخلی ایران است. بدون تردید مقاومت مردم ایران را در مقابل این فشار اقتصادی و هوشیاری در برابر توطئه‌ای که در ورای آن برای بر هم ریختن امنیت داخلی طراحی شده‌است، می‌توان یکی از فراز‌های کم‌نظیر تاریخ ایران دانست که مردم در عین تحمل تورم افسارگسیخته و به رغم احساس کم‌تجربگی و انفعال برخی از مسئولان اجرایی و...، اما اعتمادشان به نظام در این مبارزه افزایش یافته است و این برای کاخ سفید و متحدان سعودی و صهیونیستی‌اش که برای این سناریو بیشترین هزینه را کرده‌اند، بزرگ‌ترین شکست است که حتی از شکست در جنگ‌های نیابتی و ناکامی در بر هم زدن امنیت ایران سخت‌تر بوده است، نکته‌ای که جان‌کری وزیر خارجه پیشین امریکا در این تحرک رسانه‌ای‌اش به آن اذعان کرده و نسبت به تقویت روحیه ضدامریکایی مردم و برخی مسئولان ایران و همراهی بیشترشان با نظام ابراز نگرانی می‌کند.
در این عرصه، راهبرد صبر انقلابی و حمایت از دولت نیرو‌های انقلاب در شرایط کنونی را می‌توان مؤثرترین نسخه برای برون‌رفت از شرایط کنونی دانست. جبهه وسیع انقلاب که این روز‌ها به یمن حماقت دشمن گسترده‌تر هم شده است، با تقویت انسجام و وحدت داخلی و بهره‌گیری از همه ظرفیت‌ها برای حمایت از دولت برای عبور از این شرایط، می‌تواند مقوم و مؤید و مشوق روحیه ایستادگی و البته مطالبه‌گر منطقی برای تلاش و تحرک میدانی مسئولان باشد که نسخه داخلی برون‌رفت از شرایط کنونی همین است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار