نام برخی روستاها با فقر، محرومیت، کمبود امکانات و خشکسالی پیوند خورده است، اما در روستای «بزم» در شهرستان بوانات استان فارس نبوغ یک مرد ایرانی باعث شده تا شرایط به گونه دیگری رقم بخورد و این روستا که شاید میتوانست مثل تعداد دیگری از روستاهای ایران با فقر و محرومیت دست و پنجه نرم کند، امروزه آوازهای جهانی دارد و گردشگران خارجی از کشورهای مختلف همه ساله مهمان این روستای کوچک هستند.
روستای بزم، روستای آبا و اجدادی عباس برزگر کارآفرین توانمند روستایی است که مهماننوازی، صداقت، پشتکار و البته نبوغ او باعث شده تا بتواند از محل این روستای دورافتاده برای خودش، خانوادهاش، اهالی روستا و منطقه و شهر و در نهایت برای کل کشور درآمدزایی و ارزآوری داشته باشد. روستایی که با موقعیت شناسی درست این جوان روستایی توانسته است در کتاب راهنمای گردشگری یونسکو، عنوان شگفتانگیزترین تجربه گردشگری ایران را از آن خود کند.
برزگر در یک شب بارانی دو گردشگر آلمانی را به خانه فقیرانه خود مهمان و از آنها با دمپختک و ترشی لیته پذیرایی میکند. مهمانان خارجی برزگر با پذیرایی صمیمانه و بیریای او دو روز تمام به سبک روستاییان ایرانی زندگی میکنند و گویا این تجربه منحصربه فرد آنقدر برایشان جذاب بوده است که به سرعت موضوع را رسانهای و برزگر را با انبوهی مهمان ناخوانده از آن سوی مرزها مواجه میکنند.
برزگر میگوید: «دستفروشی برایم تنها روزی ٣ هزار تومان درآمد داشت که این مبلغ هرگز جوابگوی مخارج زندگی من و خانوادهام نبود.»
مسیر کسب و کار و زندگی عباس در یک شب بارانی به طور معجزه آسایی تغییر کرد. او بیان میکند: «با موتورسیکلتم از کوچه پس کوچههای روستایمان عبور میکردم که ناگهان به دو گردشگر خارجی و مترجمشان رسیدم. باران، تاریکی و گم شدن در راه برگشت حسابی خسته و کلافهشان کرده بود. آنها را به خانه خود دعوت کردم تا شب را در آن جا بگذرانند.»
مهمانان آلمانی سرزده آمده بودند و در سفره فقیرانه عباس برزگر جز دمپختک گوجه فرنگی، ماست محلی و ترشی لیته چیز دیگری پیدا نمیشد. آنها شب را هم درکنار خانواده برزگر و در رختخوابها و ملحفههای دست دوز همسرش گذراندند. یکی از مهمانها که پسر جوان ٢٠ سالهای بود بینهایت غمگین و پکر به نظر میرسید. مترجم در جواب کنجکاوی عباس میگوید که فردا روز تولد اوست و او از اینکه نتوانسته به کشورش برگردد و تولدش را در کنار خانواده، دوستان و در زادگاهش جشن بگیرد ناراحت است. علی و زهرا فرزندان خردسال عباس برزگر موضوع را میشنوند. میز کوچک چرخ خیاطی مادر، چند بادکنک و کیک خانگی تنها بضاعت آنها برای خوشحال کردن مهمان آلمانی است. مهمان جوان از دیدن جشن تولد روستاییاش هیجان زده میشود و از صحنهها فیلمبرداری میکند. خانواده برزگر بعدها میفهمند که مادر روزنامهنگار آن مهمان آلمانی جشن تولد در ایران را رسانهای کرده است. استقبال مخاطبان، خانواده برزگر را به سرعت محبوب میکند. از سازمان میراث فرهنگی به عباس برزگر خبر میدهند که مهمانان جدیدش در راهند و این سرآغاز توسعه هتل روستایی عباس برزگر میشود.
حالا نبوغ این مرد روستایی سادهدل که با صداقت و مهربانی با مهمانان خارجی و گردشگران داخلی رفتار میکند باعث شده است روستای بزم با عنوان دهکده توریستی عباس برزگر شناخته شود و از کشورهای مختلف اروپایی همه ساله مهمانانی برای اقامت در این روستا راهی دهکده توریستی عباس برزگر شوند.
گردشگران خارجی در سفر به روستای بزم و دهکده توریستی آقای برزگر با روستاییان زندگی میکنند، با آنها گوسفندان را به چرا میبرند، در مزرعه به روستاییان کمک میکنند، در دوشیدن شیر آنها را همراهی و در مراسم و جشنهای روستاییان شرکت میکنند و گاه شبها تا دیر وقت پای قصههای دلنشین بزرگان و ریش سفیدان روستا مینشینند.
کار به جایی رسیده که درآمد عباس برزگر و خانوادهاش حالا سر به فلک میکشد و قابل مقایسه با سوددهی در هیچ صنعتی نیست. کار او باعث شده است ۲۵ هزار نفر از این طریق امرار معاش کنند و کشور از محل این کار ارزشمند آقای برزگر ارزآوری داشته باشد. روستایی که میتوانست این روزها اسمش با خشکسالی، بیکاری و مهاجرت روستاییان پیوند بخورد امروزه شهرتی جهانی پیدا کرده و اقامتگاههای بومگردی زیبا در این روستا، هر شب چند صد دلار یا چند صد یورو اجاره میرود، حتی بیشتر از هتلهای لوکس دوبی و هتلهای پر زرق و برق اروپایی.
عباس برزگر نمونه موفقی است که در بوانات استان فارس با راه اندازی اقامتگاه بومگردی و تبدیل منطقه روستایی به یک منطقه گردشگری توانسته است علاوه بر ایجاد اشتغال و درآمدزایی برای خود و خانوادهاش، این موقعیت را برای تعداد دیگری از جوانان روستا فراهم کند و امروز روستای محل زندگی عباس برزگر دیگر نه یک روستای دور افتاده، خاکی و خشک و بیآب علف بلکه روستایی است که حالا آوازهای جهانی پیدا کرده و مقصدی دوست داشتنی برای گردشگران خارجی به ویژه گردشگران آلمانی است.
کار این کارآفرین حوزه گردشگری تنها یک نمونه از کارهای موفق با سرمایهگذاری اندک در این صنعت است. او با تبدیل خانه روستایی خود به یک اقامتگاه روستایی و میزبانی از گردشگران داخلی و خارجی با غذاهای سنتی توانسته است به درآمد خوبی دست پیدا کند و برای دیگران نیز درآمدزایی و اشتغال آفرینی ایجاد نماید.
کاری که عباس برزگر کرده است نمونه بارزی از رویکرد درون زا و برون نگر به عنوان چکیده اقتصاد مقاومتی است. به جرئت میتوان گفت: گردشگری نمونه شاخص و بارزی از همه آن چیزی که اقتصاد مقاومتی به دنبال آن است را در خود دارد و اتفاقاً این ظرفیت در صنعت گردشگری پر توان دیار چهار فصل هزار رنگ هزار نقش ایران زمین بیش از هر نقطه دیگری از جهان وجود دارد.
کارآفرینی در حوزه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، کار خیلی سختی نیست و بیش از سرمایه، به برنامه و همت نیاز دارد. ایران چهار فصل با تاریخی کهن، ظرفیتهای بیشماری در عرصه گردشگری و میراث فرهنگی دارد و به عنوان یکی از قطبهای گردشگری دنیا، بستر خوبی برای کسب و کارهای مرتبط با صنعت جذاب سفر و تفریح به شمار میرود. اگر چه بر اساس آرمان چشمانداز ایران ۱۴۰۴، گردشگری کشور باید بتواند تا آن زمان، بیش از ۲۰ میلیون گردشگر خارجی و بیش از ۲۵ میلیارد دلار درآمد ارزی به دست آورد، اما نیل به این هدف مهم و رها کردن ایران از اقتصاد دلارهای سیاه نفتی، جز با همت و حمایت بخش خصوصی به دست نخواهد آمد. منظور از بخش خصوصی همین مردمی هستند که نه با وامهای کلان بلکه با ۲۰، ۳۰ میلیون تومان میتوانند کارگاه صنایع دستی و با حداکثر ۱۰۰ میلیون تومان وام کم بهره میتوانند یک اقامتگاه بومگردی راه بیندازند و ضمن ایجاد اشتغال برای چندین خانوار، با کمترین هزینه بیشترین درآمد ریالی و ارزی را داشته باشند. بدون شک تغییر اولویتهای دولت در این زمینه بسیار راهگشا خواهد بود و بهتر است به جای ارائه دلارهای مسافرتی برای رفتن به کشورهای دیگر که دلارهایش معمولاً از بازار سیاه سر در میآورد، سرمایههای کشور به سمت فعالیتهای کوچک و بزرگ در راستای تقویت صنعت گردشگری کشور سوق پیدا کند.