کد خبر: 915429
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰ تير ۱۳۹۷ - ۲۲:۳۷
فیلمبردار فیلم‌های سینمایی که به اتهام رابطه نامشروع با دختر جوانی بازداشت شده بود پس از آزادی از شاکی به اتهام آدم‌ربایی شکایت کرد.
به گزارش خبرنگار ما، چندی قبل مرد جوانی به دادسرای امور جنایی تهران رفت و از دختر جوانی به اتهام آدم‌ربایی شکایت کرد.
وی در شرح ماجرا گفت: من فیلمبردار فیلم‌های سینمایی هستم. مدتی قبل با دختر جوانی به نام عهدیه آشنا شدم. ما با هم ارتباط دوستانه داشتیم و قرار بود با هم ازدواج کنیم، اما به خاطر اختلافاتی که با هم پیدا کردیم رابطه‌ام را قطع کردم تا اینکه چند روز قبل عهدیه با من تماس گرفت و به بهانه اسباب‌کشی مرا به خانه‌اش دعوت کرد. وقتی به خانه‌اش رفتم او مرا داخل اتاقی حبس کرد و بعد هم با کمک پدرش مرا ربودند و ساعتی بعد تحویل کلانتری دادند که فهمیدم به اتهام رابطه نامشروع از من شکایت کرده‌اند. پس از این مأموران مرا تحویل دادگاه کیفری دادند. در دادگاه به من گفتند با عهدیه رابطه نامشروع داشته‌ام که قبول نکردم و بعد هم با گذاشتن وثیقه آزاد شدم. الان من از دختر جوان به اتهام آدم‌ربایی و حبس شکایت دارم.
با طرح این شکایت عهدیه برای بازجویی به دادسرای امور جنایی احضار شد.
وی با انکار آدم‌ربایی گفت: چند سال قبل از طریق خواهرم که گریمور است با فرزاد که فیلمبردار فیلم‌های سینمایی است آشنا شدم. او با حرف‌های عاشقانه‌اش مرا فریب داد و پیشنهاد ازدواج داد. مدتی با هم ارتباط تلفنی و پیامکی داشتیم تا اینکه موضوع خواستگاری فرزاد را به خانواده‌ام گفتم و آن‌ها هم با ازدواج ما موافقت کردند.
پس از این من به فرزاد بیشتر اعتماد کردم و ارتباط ما بیشتر شد تا اینکه روزی از من خواست به خانه‌شان بروم تا مادرش عروس آینده‌اش را ببیند. آن روز او مرا با خودرواش به خانه‌شان در غرب تهران برد. وقتی وارد خانه‌شان شدیم فرزاد مدعی شد مادرش به زودی می‌آید و به من آبمیوه‌ای تعارف کرد. وقتی آبمیوه را خوردم سرم گیج شد و از هوش رفتم که ساعتی بعد به هوش آمدم و فهمیدم او مرا آزار و اذیت کرده است.
وی ادامه داد: پس از این فرزاد ارتباطش را با من قطع کرد و به قولی که داده بود عمل نکرد. هر چقدر التماس کردم به خواستگاری‌ام بیاید فایده‌ای نداشت تا اینکه ناگهان ناپدید شد. من از او در دادگاه به اتهام آزار و اذیت شکایت کردم و حکم جلب او را گرفتم تا اینکه چندی قبل به صورت تصادفی او را دیدم و به بهانه اسباب‌کشی به خانه‌ام دعوت کردم و وقتی وارد خانه‌مان شد با کمک پدرم او را به کلانتری تحویل دادیم.
تحقیقات درباره این حادثه ادامه دارد.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
علی
|
United States
|
۰۰:۵۴ - ۱۳۹۷/۰۴/۱۱
0
0
خواهشا اینجور دخترها ،این داستان مسخره ابمیوه مسموم رو تموم کنید ،دیگه خیلی نخنما شده
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار