سرویس اجتماعی جوان آنلاین - ساجده براتی: مد و مدگرایی و زندگی لاکچری داشتن در حال تبدیل به نوعی عادت در بین مردم و همینطور مسئولین کشورمان شده است؛ رفتاری که میتواند ضربههای مختلفی از نظر اقتصادی؛ فرهنگی و حتی اجتماعی به کشورمان بزند. مقام معظم رهبری بعنوان اول شخص مملکت در این زمینه ایفای نقش کرده و از بحث مهمی همچون کنار گذاشتن و شکسته شدن عادت به سفرهای تفریحی و غیرضروری به خارج از کشور را مطرح میکنند که به نوعی مد و فخر فروشی تبدیل شده است و متاسفانه مردم پیروی از مد را نوعی روشنفکری میدانند! خبرنگار جوان آنلاین گفتوگویی در این زمینه با جناب دکتر احمد نادری؛ جامعهشناس و استادیار دانشگاه تهران انجام داده است که در ادامه نظر شما را به آن جلب مینماییم.
آقای دکتر به عنوان یک جامعه شناس پرسش ما از شما این است که عادت رفتن به سفرهای خارجی توسط عدهای از ایرانیان آیا جدای از بحثهای اقتصادی از منظر اجتماعی نیز پدیده قابل توجهی است؟
بله؛ بحث مطرح شده توسط حضرت آقا هم وجه اجتماعی دارد و هم وجه اقتصادی.
در بعد اجتماعی چیزی که میتوانیم در رابطه با این بحث مطرح کنیم این است که نوعی از فرهنگ لاکچری و مدگرایی؛ فرهنگ ایران را فراگرفته است که همه ما در آن قوطه ور هستیم و این پدیده دارد بازتولید میشود و توسط نظام تبادلات رسمی و غیر رسمی به آن دامن زده میشود. این مدگرایی مسئولین دولتی و مسئولین حاکمیتی را در یک گردابی گرفتار کرده که در ابعاد مختلف قابل نقد است که ما فعلا در بعدی که مقام معظم رهبری فرمودند: یعنی مسافرتهای غیرضرور صحبت میکنیم. اتفاقی که افتاده این است عطشی را در مسئولین و همچنین در مردم میبینیم برای مسافرتهای غیر ضرور؛ که نوعی مد است.
این مد و مدگرایی برای سفرهای خارجی از کجا میآید، چون پدیده کاملا نوظهوری است و در سالهای اخیر خیلی فراگیر شده است
در جامعه شناسی بحث مد را پیرو جامعه شناس آلمانی اینگونه مطرح میکنیم مدها را شیوهی زندگی اگر بدانیم مد نیز به دنبال تمایل ایجاد کردن است و هم به دنبال هم نوایی. یعنی آدمها هم خودشان را میخواهند با مد از دیگران متمایز کنند و هم میخواهند همرنگ دیگران شوند؛ و اگر با این نگاه مبحث مسافرتهای خارجی را در دسته مدگرایی قرار دهیم یک عطش و مد مسافرتی در ایران به وجود آمده است مدام به آن دامن زده میشود و در گردبادی افتادهایم که قبل از هرچیزی جنبه ذهنی دارد و یک نیاز ذهنی است که این مدها را بین مسئولین و به تبع آن در بین مردم ایجاد میکند.
ریشه این نوع رفتار مردم را در چه چیزی میبینید.
اگر آن قاعدهی «الناس علی دین ملوکهم» را بخواهیم در گفتمان اسلامی و بحث جامعه شناختی بکار ببریم؛ بخش زیادی از کنشهای مردم؛ پیرو رفتار مسئولین است و البته پدیدهای است که به بعد از جنگ و بعد از دولت کارگزاران بر میگردد و از آن موقع شروع شد و اکنون تشدید یافته است که این پدیده دارای نوعی بعد ذهنی هست که البته عینیت هم یافته است. مردمی را میبینیم که در ملزومات اولیه زندگی خودشان ماندهاند، اما به زحمت پولی را پس انداز میکنند تا به سفر خارج؛ ترکیه یا ارمنستان بروند.
به نظرتان اینکه یک خانوادهای در ملزومات اولیه زندگی خود مانده، ولی با قرض کردن پول سفر به خارج از کشور را تهیه میکند آیا جنبه روانی و ذهنی ندارد؟
این از نظر جامعه شناختی ذیل همان مد تعریف میشود که بعد ذهنی و بعد کنشی (عینی) با هم تطابق پیدا میکند و از این منظر پدیدهای کاملا اجتماعی و فرهنگی است منتها بعدی از آن نیز جنبه اقتصادی دارد.
از جنبه اقتصادی این کنشها مابه ازای اقتصادی پیدا میکند؛ هر مسافری را شما در نظر بگیرید ۱۰۰۰ دلار یا حداقل ۵۰۰ دلار برای مسافرت عادی از کشور خارج کند؛ حجم عظیمی از ارز خارج میشود و طبیعتا باید محاسبات اقتصادی؛ قیمت دلار؛ بحث تحریمها و همچنین بهای تبدیل ریال به دلار را درنظر بگیریم که موضع اقتصادی برای کشور دارند و این با روح اقتصاد مقاومتی فرق دارد و اینجاست که مشکل اصلی بوجود میآید و بحث مقام معظم رهبری نیز به همین مسئله است که بهرحال هزینه زیادی را به کشور وارد میکند و البته این در مورد مردم عادی است. اگر همین مسائل را در بعد مسئولین درنظر بگیریم ابعاد سنگین تری پیدا میکند. وقتی مسئولین دولتی به سفر خارجی میروند باید در هتلهای لاکچری سکنی کنند. برای بحث ایاب ذهاب؛ برای خورد و خوراک و سایر هزینهها دولت مخارج سنگین تری را برای چنین سفرهایی متحمل میشود و، چون مسئولین از جیب خودشان خرج نمیکنند به فکر کم شدن هزینههای سفر هم نیستند.
چگونه میتوان سفرهای مسئولین را کاهش داد هنگامی که مسئولین و مدیران قسمتهای مختلف سفرهای خود را کاری و لازمهی شغل خود میدانند؟
باید بگویم اینکه بسیاری از سفرهای مسئولین را کاری میدانند؛ برای کار نیست و بسیاری از آنها غیر ضرور است مثل سفر نمایندگان مجلس به جام جهانی که اخیرا داشتیم و در واقع رسوایی را در مجلس به وجود آورد. بنده، چون در دل کار بودهام و از آن خبر دارم؛ که بسیاری از این مسافرتها به بهانهی کار است و یک مود کارنمایی دارد. وقتی در ادارات ما و ارتباطاتی که در دولت هست و از این مسافرتها حمایت میکنند؛ وضع وحشتناکتر خواهد شد؛ لذا بحث وجه اقتصادی پررنگی دارد که از بیت المال خرج میشود و ضربه به کشور میزند و مخالف صحبت مقام معظم رهبری است. آنجایی که برای کار است و خدمتی به جامعه و کشور میرساند هیچ شک و صحبتی در آن نیست.
شما چه راه حلی برای کاهش سفرهای مردم عادی کشور دارید؟
در مورد مردم عادی جامعه فکر میکنم که مقداری باید عطش مسافرتهای خارجی بخوابد با فرهنگ سازی؛ با کار رسانهای؛ گفتمان سازی رسانهای و همینطور بازنمایی صحیح از سفرهای خارجی. چیزی که در رسانههای ما وجود ندارد. صدا و سیمای ما وقتی میخواهد ترکیه را نشان دهد گویی از بهشت برین تصویرنمایی میکند. یعنی رسانههای دولتی و حکومتی ما حتی این موج را تشدید میکنند. اگر ما با یک بازنمایی صحیح از سفرهای خارجی که بیشتر هم کشورهای اطراف است داشته باشیم و تبیین منطقی بکنیم و مسئولین نیز به این مسئله دامن نزنند این سفرها قطعا کمتر میشود و البته کاری دراز مدت است. کاری جمعی و گروهی است که بخشی از آن را نخبگان باید برعهده بگیرند که در رأس آن مقام معظم رهبری است که این گفتمان سازی رسانهای را مطرح کردهاند و بخشی را بنده به عنوان استاد دانشگاه بعنوان مرجع و شما بعنوان رسانه مطبوعاتی و سایر رسانه ها؛ باید یک گفتمانی را بسازیم که به درک صحیحی از "خارج" بپردازد و مخاطرات ارزی و اقتصادی سفرهای خارجی را نیز برای کشور تبیین کند.
شما میفرمایید همه نهادها باید باهم کمک کنند مثل صدا و سیما؛ اما میبینیم در سریال پایتخت از ترکیه تبلیغ میکند؛ و شاید دلیل آن رسانه بحث مالی و سود تبلیغاتی آن باشد؛ در این مورد راهکار چیست؟
بله مشکل اینجاست باید صدا و سیما موضع خودش را مشخص کند میخواهد پیرو رسانهی انقلاب اسلامی باشد یا نه؟ بهای تبلیغ ترکیه در پایتخت و یا سایر فیلمها که به وفور میبینیم و رپرتاژ مجانی نیز میدهد و ایکاش که پولی میگرفت ـ. که البته گرفتن پول و بهره مالی برای این کشورها نیز اشتباه است ـ. صدا وسیما باید تکلیفش را مشخص کند میخواهد رسانهی انقلاب اسلامی باشد یا خیر؟ آیا میخواهد در مسیر اقتصاد اسلامی حرکت کند یا نه؟ آیا رسالت صدا و سیما حرکت در خط انقلاب اسلامی است یا نه؟ اگر هست؛ قاعدتا اینگونه تبلیغات با روح انقلاب اسلامی سازگاری ندارد. بله نکتهای که شما میفرمایید به صدا و سیما وارد است و باید ببینیم اهداف و رسالتش را چه چیز تعریف میکند و اینکه مدیران صدا و سیما اصلا به این رسالت قائل هستند یا خیر؟
از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزارم و اگر نکتهای جهت حسن ختام دارید بفرمایید.
انشاءالله بتوانیم همه آحاد ـ. هم مسئولین هم دولت و هم مردم عادی ـ. با یکدیگر متحد شده و در حفظ آن حرکتی که حضرت امام شروع کرد کوشا باشیم و در واقع با همه مخاطراتی که از دهه چهارم انقلاب داریم و سرسختیهایی را که کشور دچارش است و داریم میبینیم؛ اما انقلاب اسلامی کارش را ادامه داده و جلو رفته؛ پس ما نیز در این سیر تحویل کوشا باشیم.