مثل عشق در نگاه اول بود. عشق بين آقاي پروفسور و استاديوم هايبري. آرسن ونگر اعتراف ميکند اوايل دهه 1980 که طي تعطيلات زمستاني به عنوان مربي موناکو پا به هايبري گذاشت، به وجد آمد و نسيمي متفاوت در روحش دميده شد و حال و هواي ديگري يافت. ونگر در سپتامبر 1996 پا به شمال لندن گذاشت و افق فوتبال انگليس را تغيير داد و انحصار فرگوسن و منچستر را شکست و استانداردهاي ليگ برتر را بالا برد. او سيستم بازيکنيابي را متحول كرد و علم نوين را با فوتبال گره زد. نظام تغذيه بازيکنان را به کلي تغيير داد، آن هم برابر بريتانياييهايي که خود را صاحب فوتبال ميدانستند و نگاهي متکبرانه به مربيان خارجي داشتند. چنانکه فرگوسن در بدو ورود ونگر به کنايه گفت «کسي که از ژاپن آمده چه چيزي درباره فوتبال انگليس ميداند؟ او تازه کار است. بهتر است دانشش را در ژاپن خرج کند نه اينجا». ونگر اما نگاه بريتانياييها به مربي خارجي را عوض کرد و جا را براي مربيان خارجي روي نيمکت تيم ملي اين کشور هم- حريم مقدسي براي انگليسيها- باز کرد، هرچند که هيچ مربياي نتوانست حضور ديرپاي ونگر و تأثيرگذاري او در انگليس را داشته باشد. ونگر که پا به هايبري گذاشت با بازيکناني روبهرو شد که با گذشته زندگي ميکردند و به آينده نميانديشيدند، اما به گفته ديويد دين معاون باشگاه، او فرهنگ جاري در آرسنال را مردود خواند و انقلابي در باشگاه بهپا کرد و استانداردهاي فوتبال جزيره را ارتقا بخشيد. به بازيکنان گفت، اگر فلسفهام را بپذيريد عمر زندگي حرفهايتان افزايش مييابد، اما اگر هنوز ميخواهيد شکمتان را با همبرگر، سيبزميني و سس پر کنيد و آبجو بنوشيد به زحمت در تيمهاي ليگ3 جا پيدا خواهيد كرد. آن زمان فرگوسن جايگاهي رفيع داشت که کسي خوابش را هم نميديد او را پايين بکشد. ونگر اما اعلان جنگ کرد و گفت كه درست نيست برنامه ليگ تغيير يابد تا منچستر قهرمان شود. او حساب و کتاب آرسنال را از سياهه باشگاههاي پرخرج جدا کرد و توپچيها در سايهاش صاحب استاديومي بزرگ و جديد شدند. او طي 10 سال، 150 ميليون پوند خرج کرد و آرسنال را قلمرو درخشش بازيکنان گمنام يا ناکام در باشگاههاي ديگر کرد و طي سالهاي 2004 تا 2009 به طور متوسط در هر فصل 4/4 ميليون سود براي آرسنال به دست آورد. بيش از هر باشگاهي... پروفسور آخرين مربي «عصر ولخرجها» بود که فوتبال «مگاميليوني» را با «سود» گره زد.