كانون دانشگاهيان ايران اسلامي در خصوص مواضع ساختارشكنانه محمود احمدينژاد بيانيهاي صادر كرد. در اين بيانيه با اشاره به 40 سالگي انقلاب اسلامي و خصومتهاي اين 40 سال دشمنان عليه انقلاب ميافزايد: ريزش بعضي شخصيتها و چهرههاي شاخص است كه با وجود دارا بودن سابقه انقلابي و مبارزاتي، خدمت به مردم و ولايتمداري، در مسير پرفراز و نشيب 40 ساله تحت تأثير شبهات و القائات دشمن ازجمله برجسته كردن پارهاي ضعف ها، در كنار عوامل نفساني چون حسرت دوري از قدرت يا حزن ناشي از ادبار مردم به آنها و نيز وسوسهها و ترديدافكني خناسان و اطرافيان ناباب، به تدريج ضعف و استيصال خود را به حساب نظام گذاشته و از به بنبست رسيدن انقلاب سخن گفتهاند و به تدريج راه و مرام خود را جدا كردهاند.
در ادامه اين بيانيه با اشاره به ريزش چهره هايي همچون بازرگان، منتظري، موسوي، كروبي و... آمده است: متأسفانه اين كيش شخصيت و تحليل ناصواب امروز دامنگير رئيسجمهور دولتهاي نهم و دهم هم شده است و زاويهاي كه ايشان از ايام قبل از تحليف دوره دوم رياست جمهوري از خود نشان داده بود با نامهنگاريها و اقدامات هنجارشكنانه روزهاي اخير، به اوج رسيده است.
اين بيانيه ميافزايد: پذيرش و تحمل اين اعوجاج براي دوستداران انقلاب اسلامي كه انتخابات پرشور سال ۱۳۸۴ رياست جمهوري را به خاطر دارند دشوار و ناگوار است كه معتمد جمهور در پرچمداري عدالت و خدمت بيوقفه و بيمنت به مردم، به نقطهاي برسد كه امروز در پيشاني اقدامات يأسآفرين و محل اميد براندازان داخلي و خارجي قرار گيرد. فروردين هر ساله يادآور نامه تاريخي امام راحل در خصوص عزل مرحوم منتظري از قائم مقامي رهبري است و متأسفانه ادبيات امروز آقاي احمدينژاد شباهت بسيار به صحبتهاي آن مرحوم پيدا كرده است. كانون دانشگاهيان ايران ميافزايد: جناب احمدينژاد گويا فراموش كرده اقبال كم نظير مردم در سالهاي ۸۴و۸۸ در واقع لبيك به گفتمان خدمت، عدالت و عزت در پرتو ولايتپذيري بود كه حل مشكلات را در مردمي بودن و خدمت شبانهروزي، آباداني را در گرو باور و پايبندي به شعار زيباي ما ميتوانيم و عدالت را در پرتو ولايت جستوجو ميكرد.
در ادامه اين بيانيه آمده است: اتخاذ مواضع و رفتارهاي ساختارشكنانه، بست نشينيها، بيانات، اطلاعيهها و نامه نگاريهاي اين روزها، موجب ميشود كه به ايشان يادآور شويم مراقب اژدهاي نفس باشد! از آن روز كه حاشيه سازان حلقه پيراموني و حواريون نااهل اين توهم را القا كردند كه اين اقبال ۲۵ ميليوني به خاطر شخص وي است و ديگر نيازي به حمايت نيروهاي متدين و دلسوز ندارد و وي ديگر شخصيتي فراملي است! نوع انتخاب معاون اول، خانه نشيني 11روزه، كم اعتنايي به ارزشهاي اسلامي و قانون، تن دادن به قواعد بازي سياسي به سبك سياستمداران غربگرا و جاهطلب و تشديد تنشها و منازعات داخلي در شرايط فشار تحريمهاي ظالمانه به مردم كه يك نمونه از آن ماجراي يكشنبه سياه مجلس بود، حاشيه سازيهاي بلاوجه مانند ورود در مباحث تئوريك از جمله طرح سوژه مكتب ايراني و باستانگرايي افراطي بدون داشتن دانش و بينش لازم در مباحث نظري و اسلامي و خلاصه كمكاري نسبي ماههاي پاياني دولت دهم و ادامه روحيه مشورت ناپذيري، خودبزرگ بيني و رفتار نامأنوس بعد از دوره رياست جمهوري عاقبتي را رقم زد كه در بهت و ناباوري دوستدارانش، برخلاف توصيه خيرخواهانه و خصوصي رهبري كه با انكار ضمني وي و هواداران متعصبش پس از اندكي براي اتمام حجت در پشت تريبون درس خارج علني شد، احمدينژاد به همراه دو يار غارش وارد كارزار انتخابات رياست جمهوري شد و ياران ديروز را كه اندك اميدي به تصحيح رويكرد نادرست وي داشتند كاملاً نااميد ساخت.
اين بيانيه سپس به مواضع امروز احمدينژاد ميپردازد: امروز هم معالاسف در مواردي حتي تندتر از اپوزیسيون داخل و خارج كشور، اركان و قواي سهگانه جمهوري اسلامي را نامشروع جلوه ميدهد، اين در حالي است كه اساساً نظر، نقش و عملكرد ايشان در شكلگيري برخي نابسامانيها حداقل بر مديران متعهد و سختكوش دولتهای نهم و دهم آشكار است. اصرار بركانديداتوري مشايي و تخريب نيروهاي انقلاب از سوي حاميان متعصب احمدينژاد و البته تعدد كانديداها و اوضاع ملتهب اقتصادي در سال ۹۲ رياست جمهوري را دو دستي تقديم طيفي كرد كه امروز تبعات زيانبار نوع نگاه و سبك مديريت ليبرالي آنان را شاهديم و متأسفانه اطرافيان پروپاقرص رئيسجمهور سابق انگار روحاني و تيم ناكارآمدش را ترجيح ميدادند، لذا در انتخابات ۹۴ مجلس و نيز ۹۶ رياست جمهوري از تخريب جبهه انقلاب مضايقه نكردند!
در پايان اين بيانيه آمده است: به عنوان اساتيد دلسوز و خيرخواه به نوبه خود رئيسجمهور سابق را به تجديدنظر اساسي در مواضع و تصحيح رويكرد ناصواب خود دعوت ميكنيم و ايشان را از حبط اعمال و زحمات گذشته برحذر ميداريم و مشفقانه انذار ميدهيم كه جنجال آفرينيها و تحركات اخير، صرفاً موجب ميشود نام احمدينژاد به فهرست بعضي از اسلاف و رؤساي سابق افزوده شود؛ همان نام آشناياني كه در فرازوفرودها و امتحانات الهي، مهر مردودي بر كارنامه آنها زده شد.