به گزارش خبرنگار ما، بيست و دوم خرداد سال ۸۲، مأموران كلانتري ۱۰۸نواب جسد زن جواني را حوالي پاركي در خيابان نواب كشف كردند كه پارچهاي دور دهانش پيچيده شده بود.
شواهد نشان ميداد آن زن در محل ديگري به قتل رسيده و جسدش به آن مكان منتقل شده بود. با انتقال جسد به پزشكي قانوني مشخص شد، جسد متعلق به زن 25سالهاي به نام نگار است كه چند سال قبل بعد از جدايي از شوهرش در خانهاي در جنوب تهران زندگي ميكرد. يكي از دوستان مقتول در جريان تحقيقات به پليس گفت: مقتول چند روز پيش با مرد 26سالهاي به نام حسام آشنا شده بود و آنها با هم در ارتباط بودند.
با ثبت اين توضيحات، حسام شناسايي و بازداشت شد، اما جرمش را انكار كرد تا اينكه در مراحل بعدي بازجويي با اقرار به قتل در شرح ماجرا گفت: «چند روز قبل در يكي از خيابانها با نگار آشنا شدم. او زن مطلقهاي بود و تنها زندگي ميكرد و به همين خاطر او را به خانه مجرديام دعوت كردم. شب حادثه نگار اولين باري بود كه به خانهام ميآمد و قرار بود شب را آنجا بماند، اما بعد از خوردن شام بود كه حرف پول را پيش كشيد!» متهم در خصوص قتل گفت: «روز آشناييام با نگار او در اين مورد حرفي نزده بود و فكر ميكردم به من علاقهمند شده است، به همين دليل انتظار اين حرف را نداشتم، اما آن شب نگار خيلي جدي پيشنهادش را مطرح كرد. اين شد كه عصباني شدم و با هم درگير شديم. نگار در آن درگيري شروع به فرياد زدن كرد و ميخواست پيش همسايهها آبروريزي كند كه از ترس پارچهاي دور دهانش پيچيدم. وقتي به خودم آمدم متوجه شدم از نفس افتاده است.» متهم در ادامه گفت: «بعد از حادثه جسد را تا نيمههاي شب در خانهام نگه داشتم و اوايل صبح كه كمي هوا روشن شد آن را به پارك نزديكي بردم و رها كردم. هيچ وقت فكر نميكردم نگار درباره آشنايي چندروزهمان با دوستش حرفي زده باشد. همين موضوع سرنخي شد تا پليس مرا دستگير كند.»
بعد از اقرارهاي متهم، پرونده كامل و به دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد. مرد جوان در اولين جلسه محاكمه بنا به درخواست اوليايدم به قصاص محكوم شد. با تأييد حكم در يكي از شعبات ديوان متهم در آستانه مرگ قرار گرفت، اما به دليل عدم پيگيري اجراي حكم از سوي اوليايدم او بعد از 14سال درخواست تعيين تكليف را مطرح كرد. سرانجام اوليايدم در دادگاه حاضر شدند و با پرداخت ديه اعلام گذشت كردند.
به اين ترتيب حسام، از جنبه عمومي جرم در شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي عبداللهي بار ديگر پاي ميز محاكمه قرار گرفت. او كه حالا 40سال دارد در آخرين دفاعش گفت: «به خاطر اشتباهي كه كردم بهترين سالهاي عمرم در زندان گذشت تا اينكه با پرداخت 120ميليون تومان توانستم با جلب رضايت اوليايدم از مرگ نجات پيدا كنم. حالا به اندازه كافي تنبيه شدهام. از قضات دادگاه تقاضا دارم مرا ببخشند و در مجازاتم تخفيف قائل شوند تا هرچه زودتر آزاد شوم.» در پايان هيئت قضايي جهت صدور رأي وارد شور شد.