فرزين ماندگار
بازار نشر و كتاب اين روزها همچنان تحت تأثير آخرين كتاب رضا اميرخاني قرار دارد. نويسندهاي كه باعث ميشود علاقهمندانش در حركتي بيسابقه براي خريد آثارش جلوي كتابفروشيها صف بكشند اما غربزدگي در توزيع كتاب نيز موضوعي است كه توسط احمد اكبرپور نويسنده كتاب كودك و نوجوان مطرح شده است.
رمان «رهش» نوشته رضا اميرخاني به تازگي توسط نشر افق منتشر و راهي بازار نشر شده و توانسته تكاني به اين بازار بدهد. اين كتاب صدوبيستوششمين رمان مجموعه «ادبيات امروز» است كه توسط اين ناشر چاپ ميشود و عرضه آن در بازار نشر از ديروز آغاز شد.
موضوع اين رمان، توسعه شهري و تأثيرات آن بر عرصههاي مختلف زندگي انسان معاصر است. شخصيتهاي اصلي داستان هم يك زوج جوان هستند كه در تهران زندگي ميكنند. اين زوج به كار معماري ساختمان اشتغال دارند.
«قيدار»، «نفحات نفت»، «منِ او»، «جانستان كابلستان» و «ارميا» كتابهايي هستند كه نشر افق پيش از اين از اميرخاني چاپ كرده است. اميرخاني «رهش» را كه عكس عبارت «شهر» است، با اين نيت نوشته كه مخاطب متوجه اين معني باشد كه چه اتفاقي در حال رخ دادن براي شهرهايي مثل تهران است. اين رمان در ۹ فصل نوشته شده است.
«پناهگاه طوفان»هاي انقلاب اما در كنار استقبال از كتاب اميرخاني با نام رهش اين روزها شاهد انتشار كتابهاي ديگري هم هستيم كه علاقهمندان خاص خود را دارد. كتاب «پناهگاه طوفان» يادنامه مرحوم آيتالله خوشوقت روايتي از زندگي، خاطرات و انديشه اين عالم رباني است. «پناهگاه طوفان؛ روايتي از زندگي، خاطرات، انديشه و خاطرات عالم رباني آيتالله خوشوقت» به كوشش ياسر عسگري از سوي دفتر نشر معارف منتشر شده است.
كتاب «پناهگاه طوفان» نخستين يادنامه جامع درباره شخصيت آيتالله خوشوقت اين عالم رباني، فقيه اخلاقي، همراه و ياور امام خميني(ره) و رهبر معظم انقلاب است كه در پنج بخش تدوين شده است.
بخش اول به زندگينامه علمي و سياسي ايشان اختصاص يافته است و در ادامه بخشي از رهنمودهاي اخلاقي و سياسي ايشان ذكر ميشود.
در بخش دوم آيتالله خوشوقت از نگاه آقاي محمدحسين خوشوقت، يكي از فرزندان آيتالله خوشوقت به تصوير كشيده شده و در بخش سوم نظرات علما، شاگردان و صاحبنظران حوزه درباره سلوك و انديشه و خاطرات آيتالله بيان شده است. در اين بخش گفتارها و نوشتارهايي از حضرات آيات و حجج اسلام ممدوحي، كاظم صديقي، قرهي، صفايي بوشهري، صادقي رشاد، احسان شيرخدا و دكتر رودگر ميآيد.
همچنين زندگي، خاطرات، سلوك و رفتار سياسي آيتالله خوشوقت در قالب خاطرات و نظرات شخصيتهاي مختلف در اين باره آمده است از جمله نظرات حضرات آيات مصباح يزدي، امامي كاشاني، رضا استادي، بخشي كرمانشاهي، جاودان، فياضي، كعبي و اساتيد و شخصيتهايي چون آقاتهراني، خسروپناه، مرتضي جوادي آملي، محمدرضا زائري، پناهيان، يحيي عابدي، محمدرضا سرشار، رحيم مخدومي، سعيد حداديان، اكبر اجلي، سيدمحمود علوي، باقري لنكراني، محمدباقر قاليباف و... بخش پنجم هم گزيده پيامهاي تسليت شخصيت و نهادهاي انقلابي و مذهبي به مناسبت ارتحال آيتالله خوشوقت است، در پايان كتاب هم عكسهايي از اين استاد برجسته اخلاق نقش بسته است.
اين يادنامه در 216 صفحه، دو رنگ، قطع پالتويي، تيراژ 2000 نسخه و قيمت 6500 تومان به جامعه فرهنگي و ديني كشور تقديم شده و با استقبال مخاطبان به چاپ دوم رسيده است.
غربزدگي در كتاب از سر و رويمان ميبارد!اظهار نظر كتابي احمد اكبرپور، نويسنده ادبيات كودك درباره غربزدگي در توزيع كتاب هم موضوع قابل تأملي است. اين نويسنده با انتقاد از روند توزيع كتاب در شهرستانها ميگويد: در شهرستانها كتابفروشيها كتابهاي ترجمه را تهيه ميكنند و به آثار داخلي توجهي ندارند. غربزدگي در حوزه كتاب از سر و رويمان ميبارد و خودباخته شدهايم.
اكبرپور در گفتوگو با ايسنا درباره استقبال مخاطبان ايراني از آثار ترجمه نسبت به تأليف تأكيد ميكند: اين موضوع يك روند طبيعي است؛ اگر ۱۰۰ كشور داشته باشيم كه ادبيات كودك و نوجوان توليد ميكنند، هر كدام هم پنج كتاب خوب توليد كنند ميشود ۵۰۰ كتاب. ما نيز در كشورمان حداقل پنج كتاب خوب در سال توليد ميكنيم.
پنج كتاب ما در مقابل آن ۵۰۰ كتاب قرار ميگيرد كه قاعدتاً ۵۰۰ كتاب بيشتر ديده ميشود و ذهنيتي پيش ميآيد كه كتابهاي خارجي بهتر هستند. كشورهاي ديگر پنج كتاب خوب خود را به وسيلههاي مختلف تبليغ ميكنند اما ما از همين پنج كتاب خوب خودمان حمايت نميكنيم.
او با آوردن مثالي از سينما ميافزايد: اگر درهاي سينماي دنيا بر روي ما باز بود آيا سينماي ايران ميتوانست اينقدر خودنمايي كند يا بفروشد؟ اگر درِ سينماي كشورهاي دنيا بر روي ما باز بود، فيلمهاي ايراني در حاشيه قرار ميگرفتند. اما چيزي كه به نفع سينماي ايران شده اين است كه درهاي سينما بر روي ما بسته است و سينماگران ايراني يكهتازي ميكنند. ولي در ادبيات كودك يا بزرگسال ما با تيم منتخب جهان بازي و با آنها مبارزه ميكنيم، در نتيجه مشخصاً كتابهاي ايراني كمتر ديده ميشوند زيرا كثرت كتابهاي ترجمه بيشتر است.
از دلايل ديگر اين است كه وزارت ارشاد براي كتابهاي تأليفي سختگيري بيشتري ميكند. زماني كه اسم ترجمه روي كتاب باشد آسانتر ميگيرد و برايش مهم نيست اما اگر نويسندههاي داخلي كاري انجام دهند سختگيريها بيشتر ميشود.
نويسنده غربي نيازسنجي ميكنداين نويسنده درباه تأثير نويسندهها بر اين موضوع با توجه به سخنان ديگر نويسندگان مبني بر نبود تجربههاي جديد در ادبيات كودك ايران و توجه نكردن به نيازهاي مخاطب، عنوان ميكند كه: نظرم با نظر ديگران يكي نيست و موافق اين حرفها نيستم. يعني نويسنده غربي نيازسنجي ميكند و بعد مينويسد؟! اصلاً هنر دنبال سليقه مخاطب نيست. هنر واقعي سليقه جديد خلق ميكند. تا قبل از آمدن «هري پاتر» مگر «هري پاتر» داشتيم كه رولينگ بر اساس سليقه مخاطب، «هري پاتر» ايجاد كند؟ «هري پاتر» آمد و سليقهاي دنبالش راه افتاد.
اين نويسنده با تأكيد بر اينكه هنر واقعي بايد سليقه ايجاد كند، ميافزايد: ۵۰ درصد نويسندهها به نياز مخاطب توجه ميكنند، اما ۵۰ درصد ديگر بايد خلاقيت داشته باشند. نويسندههاي خلاق دنيا دنبال مخاطب ندويدهاند بلكه نويسنده سليقه جديد اضافه ميكند.
البته اينطور هم نيست كه نويسندههاي ما سليقه ايجاد نكرده باشند؛ «قصههاي مجيد» سليقه جديدي بود كه هوشنگ مرادي كرماني ايجاد كرد. تا قبل از آن هرچه داستان در اين فضا داشتيم همه فقر و رنج و بدبختي بود اما «قصههاي مجيد» فضايي است كه درست است كه فقر دارد اما پر از شوخطبعي و زندگي است.
احمد اكبرپور با بيان اينكه ما فقط واردكننده كتاب هستيم، ادامه ميدهد: كتابهاي ما ترجمه نميشوند و به كشورهاي ديگر نميروند؛ ما كتاب صادر نميكنيم. زماني كه ناشر مينويسد كتاب به زبانهاي ديگر ترجمه شده است اين موضوع در ذهن مخاطب تأثير ميگذارد. قطعاً ادبيات كودك و نوجوان ما از دنيا عقب نيست اما ساز و كار نشر و حمايت دولتي از كتابها كم است و از آنها حمايت نميشود.
او با تأكيد بر اينكه از كتابهاي ايراني كمتر حمايت ميشود، خاطرنشان ميكند: كتابفروشها هم كتاب ترجمه را در پيشخوانشان ميگذارند نه تأليف را؛ يعني براي دو ريال بيشتر عرق هموطندوستي در وجودمان نيست! در توزيع كتاب نيز مشكل داريم. ۹۰ درصد كتابفروشيها در شهرستانها كتاب ايراني نميگيرند.
اين داستاننويس و پژوهشگر افزود: كتابهاي خوب ما در ۱۰ سال ميشود ۵۰ كتاب. اگر ناشران و وزارت ارشاد و ديگر نهادها از اين كتابها حمايت كنند حداقل بهتر شناخته ميشوند.
حداقل نهاد كتابخانهها موظف باشد اگر كتابي برگزيده شد چند نسخه از آن را براي كتابخانهها بخرد. كتاب «قطار آن شب» من چند سال پيش برگزيده شد، اما تيراژي كه داشت ۱۰۰۰ نسخه بود. آنها كتابهاي برگزيده خودشان را هم نميخرند چه رسد به كتابهاي ديگر. ياجشنواره به جاي اينكه به نويسنده پول بدهد، از كتابها حمايت كند تا كتاب حركت كند. حتي جوايزي هم داريم كه به كتابهاي خارجي بيشتر از كتابهاي داخلي جايزه ميدهند.
به ليست كتابهاي «لاكپشت پرنده» نگاه كنيد؛ بيشترشان كتابهاي خارجي هستند. فكر ميكنم بايد يك همت همگاني به وجود بيايد تا به تأليف نگاه ويژهاي شود.