در روزگاري كه عصر ارتباطات نام گرفته و بهرهگيري از شبكههاي مجازي جزءلاينفكي از خويشتن افراد شده، مفهوم خانواده و زيست افراد در محيط سيال و آنلاين فضاي مجازي، نيازمند تدقيق بيشتري است.
در اينكه شبكههاي مجازي نقش مؤثري در ايجاد ارتباطات دارند و شبكهاي از رفع نيازمنديهاي اقتصادي- اجتماعي را فراهم کرده است شكي نيست اما از سوي ديگر اتميزه شدن افراد خانواده در محيطهاي مجازي و ظهور فيزيكي در عين حضور نداشتن ارتباطي، خانوادهها را آماج برخي تهديدات قرار داده است.
در اين ميان اگر بپذيريم كه نرخ گفتوگوي ميان افراد خانواده در طول روز به 15 دقيقه كاهش يافته پرسش اساسي آن است كه آيا اين كاهش نرخ گفتوگو محصول فضاي مجازي است يا اينكه حضور در فضاي مجازي خود معلول آسيب ديگري است؟ در اين ميان گرچه برخي كاهش ارتباطات و گفتوگو ميان اعضاي خانواده را دليلي بر كسب تجربيات و پر كردن خلأهاي عاطفي، احساسي و... در فضاي مجازي ارزيابي ميكنند اما برخي ديگر از كارشناسان نيز هستند كه سرد شدن فضاي خانواده را محصول و تبعات فضاي مجازي ميدانند.
در مجموع اما ميتوان گفت كه نظر غالب كارشناسان بر اين اصل استوار است كه در اين ماجراي مرغ و تخممرغ آنچه پذيرفته شده، آن است كه فضاي كنوني خانوادهها در شرايط كنوني با نوعي از سردي ميان اعضاي خانوادهها مواجه است؛ سردياي كه بخشي از آن حاصل زيستهاي مختلف و تجربه زيستي متفاوتي است چراكه ديگر همچون گذشته خانوادهها فضاهاي مشترك فيزيكي، حسي، عاطفي، اطلاعاتي و تفريحي واقعياي را با يكديگر تجربه ميكنند و كاهش اين اشتراكات در شكلگيري منظرگاهها و ديدگاههاي مختلف نقش بسزايي داشته كه برخي از اين منظرگاهها نيز حاصل حضور در شبكههاي مجازي و قطعيت رهنمودگيري دادههاي اين شبكهها مبتني بر شكلدهي سبك زندگيهاي متفاوتي است.
همچنين بايد پذيرفت كه در سايه تحولات اجتماعي در جامعه در حال گذار ما به دلايل متعدد از جمله اشتغال والدين به امور خارج از منزل، حضور كمتر افراد خانواده در كنار يكديگر و اينكه وقت كمتري ميتوانند براي تعامل رو در رو با يكديگر بگذارند، مسيرهاي جبران اين نياز به سمت مجازي شدن پيش ميرود. سيستمهاي جديد ارتباطي (شبكههاي مجازي) آسانتر، ارزانتر و در دسترستر است و به همين دليل، استفاده از اين فناوريهاي نوين براي كاربران جذابتر است و كمبود ارتباطات ميان فردي در جامعه به راحتي از طريق اين سيستم جبران ميشود.
بر همين اساس بايد تأكيد داشت كه «استفاده مديريت نشده» از فضاي مجازي توسط اعضاي خانوادهها به طور كلي عوارض زير را به همراه داشته است:
- كاهش گفتوگو
- كاهش صميمیت و ارتباطات عاطفي
- كاهش اعتماد و افزايش سوءتفاهم
- نقض حريم خصوصي افراد
- انزوا و دور ماندن از محيطهاي واقعي اجتماع
- تأثيرات منفي رفتاري كه فرد با عضويت در هر شبكه اجتماعي درگير نوع خاصي از فرهنگ ارتباطاتي ميشود نظير برخورد، تكيهكلام، اصطلاحات مخصوص، رفتار، تيپ شخصيتي و ظاهري و...
- بيهويتي، بحران هويت و اختلال شخصيت در بين نوجوانان و جوانان
- انتقال هنجارها و نرمهاي ارزشي و اخلاقي غربي و خاص
- گسترش اباحيگري عملي
- افزايش طلاق عاطفي و رسمي و...
در اين ميان اما با توجه به وجود آسيبهاي اينچنيني خانوادهها بايد چه تدابيري را اتخاذ كنند؟ به نظر ميرسد در اين زمينه، خانوادهها بايد ضرورت گفتوگوي با كيفيت را در خانه بيش از پيش جدي بگيرند. پدر و مادرها بايد الگوي مناسبي در گفت وگو باشند و خود را مقيد به زمان و برنامه مشخصي براي گفتوگو در منزل بدانند و با فرزندان درباره مسائل مختلف روز و غيره صحبت كنند.
همچنين به نظر ميرسد توجه خانوادهها به محورها و نكات ذيل نيز ميتواند به عنوان پيشنهاداتي چند مورد توجه قرار گيرد. پيشنهاداتي همچون:
- مديريت نيازها و توجه به نيازهاي عاطفي و احساسي اعضاي خانواده در هنگام گفتوگوها
- مديريت زمان استفاده از وسايل ارتباطي الكترونيكي از طريق آموزش فرهنگ صحيح استفاده از امكانات جديد به فرزندان و ايجاد تفاهم در زمان استفاده از اين ابزارها در خانواده و اختصاص دادن زماني براي گفتوگوهاي دورهمي درباره مسائل مختلف در ساعات مشخصي از روز
- استفاده از فضاي مجازي براي تعامل با شبكه خويشاوندان و تشكيل گروههاي خانوادگي ايمن و تشويق فرزندان براي حضور در اين گروهها به عنوان مقدمهاي براي گسترش ارتباطات صميمانه با ساير بستگان در فضاي واقعي و...