نیره ساری
داستان نفتكش، داستان دريانوردان، داستان آب و آتش و مرگ، داستان ملواني به همراه همسر باردارش، داستان سكوتي كه نه با كمپينهاي استعفاي مسئولان شكسته شد و نه سلفيبگيران فضاي مجازي اقدام به راهاندازي كمپين نجات هموطنان خود كردند.
يك نفتكش ايراني حامل ۱۳۶هزار تُن ميعانات نفتي، با يك كشتي باري در شرق چين برخورد كرد و آتش گرفت و ۳۲ خدمه اين نفتكش شامل ۳۰ ايراني و دوبنگلادشي ناپديد شدهاند.
روزهاي اول حادثه به جاي اعلام وضعيت جان افراد داخل نفتكش، فقط تيترها و مسائل درباره خسارت مالي بود كه بيمه بودند. در ادامه هم خبرهای ضد و نقيض به گوش ميرسيد و هيچ مسئولي اخبار درست را منتقل نكرد. از جايي شنيده شد، چينيهاي بيمسئوليت، پس از نجات خدمه كشتي خود، محل سانحه را ترك كردند و بدين ترتيب زمان طلايي نجات خدمه نفتكش ايراني از دست رفته است. يكي ميگفت چينيها با بهانههاي محيطزيستي در خصوص خاموش كردن كشتي اهمال كردهاند. بقيه هم عمدتاً از بيمه كشتي صحبت ميكردند تا جايي كه صداي اعتراض خانوادههاي چشمانتظار خدمه كشتي درآمد كه نفتكش را ميشود دوباره خريد، اما ۱۷سال طول ميكشد تا يك نفر نيروي درست و زحمتكش تربيت شود! اما در ميان هيچ كدام از اخبار نهتنها اظهار نظر مسئولي ديده نميشود، بلكه احساس مسئوليتي هم در قبال جان سي و چند نيروي حاضر در كشتي به چشم نميخورد!
دردناكتر وقتي است كه اين حادثه در خلأ نبودن سلفيبگيران، قادر به ايجاد موج جوزدگي مثل حادثههاي قبلي نيست. نه مثل پلاسكو در مركز شهر قرار داشت كه با سلفي گرفتن و ساندويچ سرد و گرم كنار خانوادههاي شهداي آتشنشان ادامه پيدا كند و در نهايت با موج انتخاباتي هشتگ استعفا استعفا راه بيفتد و نه مثل حادثه معدن يورت در آستانه انتخابات قرار داشت كه به قيمت داد و فرياد خانوادههاي كارگران هم كه شده، مسئولان بلندپايه در محل حادثه حاضر شوند و چند قول و وعده واهي بدهند! نه حتي مثل زلزله كرمانشاه در تضاد با افكار روشنفكرنماهاي غير مذهبي قرار گرفت تا بقيه را در موج فضاي مجازي غرق كند!
شايد اگر در اين ميان هم دعواي سياسي راه ميافتاد و برخي قبول مسئوليت ميكردند، باز هم روشنفكرنماها سيل هشتگ را جهت ناكارآمد نشان دادن مديريت ديگري در خاموش كردن نفتكش گسيل ميكردند، بلكه به خدمه كشتي هم توجهي شود، اما خب اينبار نه پاي انتخاباتي در ميان بود و نه هيچ دوربين زندهاي وجود داشت تا مردم را جوگير كند در هشتگهاي توييتي مسئولي را موظف به استعفا كنند يا حداقل براي انجام عمليات نجات در عمليات تسريع بخشند.
به همين راحتي و در ميان سكوت مردم و مسئولان، سي و چند كشتيبان، ملوان و مهندس زحمتكش، روزها در ميان آّب و آتش بودند، اما سلفيبگيران همذاتپنداري نكردند. حادثه كشتي نفتكش سانچي هم حادثه كمي نبود، همسراني در اوج جواني تنها ماندند، فرزنداني بيپدر شدند، مادراني و پدراني عزادار شدند، خانوادههايي داغدار شدند، اما كسي توجهي نكرد، تنها به اين دليل كه از نزديك شاهد حادثه نبودند تا با سلفيگرفتن در كنار سوژه اصلي همذاتپنداري كنند!