ع. م
مقام معظم رهبري دفاع مقدس را گنجينهاي تمامنشدني توصيف كردهاند كه براي بهره بردن از داشتههايش به زمان زيادي نياز داريم. اگر تصور كنيم كه جنگ حدود 2هزار روز در مرزهايي به طول تقريبي 1300 كيلومتر ادامه داشت، آن وقت به عظمت موضوع پي ميبريم. هر لحظه و هر ساعت از اين 2هزار روز، در هر گوشه و هر وجب از اين جبهه گسترده، به حتم اتفاقها و حوادث گوناگوني رخ داده كه براي ثبت و ضبط تك تك آنها ساليان سال بايد تلاش كرد. تلاشي كه به جهت عظمت موضوع شايد هرگز به سرانجام نرسد.
به موضوع سرگذشتهاي ناتمام جنگ ميتوانيم از زاويه ديگري نگاه كنيم، اگر جنگ را واقعهاي بزرگ و تأثيرگذار فرض كنيم، نوع برداشت و تعامل هركسي از آن ميتواند موضوع داستان يا نمايشي قرار گيرد. حضور جواني از يك خانواده در جبهه، از ديد خود وي، پدر يا مادرش تفاوتهايي دارد. مادر همان زني است كه دستپروردهاش را روانه آتش جنگ ميكند. باغباني كه دستهگلش را به جبهه فرستاده و نگران آسيبهايي است كه در كمين فرزندش نشستهاند. يا پدر از ديد خودش داستاني از هجران فرزند دارد كه شنيدني و تأثيرگذار است.
البته ما كه در ايران چند صد هزار رزمنده داريم، لابد ماجراي يك رزمنده و خانوادهاش برايمان موضوعي عادي و پيش پا افتاده به نظر ميرسد، اما در وقايع جنگ آنقدر موردهاي بكر عجيب نيز وجود دارد كه بدون شك هر كدام از آنها ميتواند موضوع يك فيلم سينمايي قرار بگيرد، البته اگر در يك كشور اروپايي يا امريكايي اتفاق بيفتد!
كتاب خاطرات سرهنگ خلبان محمد غلامحسيني كه امروز به معرفي آن پرداختيم، نمونهاي از چنين مواردي است. مملو از ماجرا و اتفاقهاي جالب و دوستداشتني. يا كتاب سرگذشت همسر خلبان شهيد حسين لشكري معروف به سيدالاسرا، يا سرگذشت مهيج 23 نفر از نوجوانهاي اسير توسط دشمن تحت عنوان «آن 23 نفر» يا... آنقدر در دل دفاع مقدس سوژههاي جالب وجود دارد كه ميتوانند تا سالهاي سال خوراك فكري نويسندگان، نمايشنامهنويسان، فيلمسازان و هنرمندان رشتههاي مختلف را فراهم كنند.
تمامي اين موارد صرفنظر از داشتههاي معنوي دفاع مقدس است چون گنجينهاي تمامنشدني كه ميتواند ادبياتي نو در فرهنگ جهاني پديد آورد. جنگ اگرچه واقعهاي خونين و خانمانبرانداز است، اما هنر انسانهاست كه از دل آتش سوزان نيز ناخالصيها را ميسوزاند و طلاي ناب به عمل ميآورد.