کد خبر: 885580
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰
نگاهی به فیلم سینمایی«ساخت امريكا»
حدود 30 سال از بزرگ‌ترين رسوايي سياسي تاريخ ايالات متحده پس از «واترگيت» مي‌گذرد؛ ماجرايي كه به «ايران- كنترا»، «ماجراي مك فارلين» و «ايران گيت» شهرت دارد.
   مهدي مافي
حدود 30 سال از بزرگ‌ترين رسوايي سياسي تاريخ ايالات متحده پس از «واترگيت» مي‌گذرد؛ ماجرايي كه به «ايران- كنترا»، «ماجراي مك فارلين» و «ايران گيت» شهرت دارد. فرقي نمي‌كند اين حادثه را از چه منبعي و با چه رويكردي بخوانيد، چيزي كه بين همه روايت‌هاي ماجرا تقريباً مشترك است اين است كه گفته مي‌شود امريكاي دوره ريگان در خلال جنگ ايران و عراق از طريق رژيم صهيونيستي به كشورمان سلاح داده تا با استفاده از قدرت ايران در منطقه اسراي خودش را آزاد كند و بر خلاف قوانين كنگره هزينه دريافتي ناشي از پر كردن دوباره انبارهاي اسلحه رژيم صهيونيستي را صرف تجهيز و پرورش نيروهاي شورشي نيكاراگوئه معروف به «كنترا» عليه دولت اين كشور كرده است. حالا بعد گذشت سه دهه از اين ماجرا هاليوود با «ساخت امريكا» سراغ پيش‌آمدهاي قبل از رسوايي معروف رفته است.
   خروج از لیست سیاه
داگ ليمن را بيشتر با «بي مووي»‌هاي پرفروشش مي‌شناسيم. «هويت بورن»، «آقا و خانم اسميت»، «جامپر» و «لبه فردا» از مهم‌ترين فيلم‌هایي هستند كه او كارگرداني آنها را بر عهده داشته است. سال 2017 براي ليمن پر كار آغاز شد. او در ماه مي‌ فيلم كم خرج «ديوار» را با موضوع جنگ عراق منتشر كرد و به فاصله سه ماه بعد هم فيلم نسبتاً پر خرج خودش «ساخت امريكا» را روي پرده فرستاد. دومي با بازي تام كروز بيش از 130 ميليون دلار فروخت تا بتوان ادعا كرد يونيورسال از سرمايه‌گذاري 50 ميليون دلاري‌اش رضايت داشته است. «ساخت امريكا» بر اساس زندگي بري سيل ساخته شده است. خلبان هواپيماهاي مسافربري خطوط هوايي ترنس ورلد (TWA) كه در دهه 80 براي سازمان سيا پروازهاي عملياتي انجام داده است. طبق آنچه در فيلم مي‌بينيم، قبل از اينكه دولت امريكا تصميم بگيرد پول فروش اسلحه به ايران را براي پرورش و تجهيز نيروهاي شورشي امريكاي مركزي هزينه كند، سازمان سيا سراغ بري سيل مي‌آيد تا از او براي عمليات‌هاي شناسايي در اين منطقه و مسلح كردن نيروهاي كنتراي نيكاراگوئه كمك بگيرد. از سوي ديگر او از امكانات سيا استفاده مي‌كند تا با قاچاق كوكائين براي كارتل‌هاي مواد مخدر در امريكاي مركزي ثروت هنگفتي به دست آورد. او همه اين عمليات‌ها را از شهر منا واقع در آركانزاس و در مقابل چشم بيل كلينتون –فرماندار آن زمان آركانزاس- مديريت مي‌كند. نام اين اثر هم در اصل «منا» بوده اما طبق ادعاي هاليوود ريپورتر از آنجايي كه سازندگان فيلم مي‌خواستند اثرشان با حواشي سياسي رو به رو نشود (و احتمالاً كسي از خودش نپرسد چطور چنين فسادي و با اين وسعت مقابل چشمان كلينتون در آركانزاس رخ داده و فرماندار وقت متوجه نشده؟!) آن را به «ساخت امريكا» تغيير داده‌اند. در همين راستا آنها حتي دو سكانس كه در آنها بيل كلينتون جوان و جورج بوش پدر را نشان مي‌داد از نسخه اكران شده حذف كردند. حالا مشخص مي‌شود چرا فيلمنامه‌اي كه از سال 2014 در ليست سياه هاليوود بوده بالاخره توانسته رنگ پرده نقره‌اي را ببيند.  ساخته جديد ليمن اگرچه يك اثر سينمايي است اما در روايت تلاش كرده مستندنما به نظر برسد و با وجود اينكه نمي‌توان آن را يك ماكيومنتري لقب داد اما مشخصاً فيلمساز در توليد «ساخت امريكا» اينگونه آثار را هم مدنظر قرار داده است. فيلمبرداري صحنه‌ها با دوربين دركمين، توضيح موقعيت‌ها از روي نقشه و نشان دادن تصاويري واقعي تكنيك‌هاي متداولي هستند كه آنها را در فيلم‌هاي مستندنما زياد ديده‌ايم. در همين راستا «ساخت امريكا» با پخش كليپي از حوادث مهم دهه 70 و 80 ميلادي آغاز مي‌شود. تصاويري واقعي از سوگند خوردن رونالد ريگان، مشت‌هاي محمد علي كلي، آتش زدن پرچم امريكا در تظاهرات‌هاي اعتراضي و البته حضور امام خميني(ره) در مدرسه علوي كه با موسيقي اقتباسي والتر مرفي، «يك پنجم بتهوون» (اثري در ژانر ديسكو، برگرفته از سمفوني شماره پنج بتهوون و از موسيقي‌هاي بسيار مشهور دهه 70 كه با فيلم «تب شب يك‌شنبه» به شهرت جهاني دست پيدا كرد) مخاطب را به حال و هواي آن روزها مي‌برد و وي را وارد فضاي فيلم مي‌كند. بعد هم با جمله «بر اساس داستاني واقعي» باور مي‌كنيم كه قرار است بخشي از يك روايت تاريخي را بر پرده سينما ببينيم. اما هر چه جلوتر مي‌رويم كمتر نشانه‌اي از حقيقت پيدا مي‌كنيم.  بري سيل از دهه 50 با نهادهاي مختلف دولتي همكاري داشته و حتي ادعا كرده در مسلح كردن انقلابيون كوبا و انجام عمليات براي نيروهاي ويژه ارتش امريكا در لائوس، پيش از جنگ ويتنام هم دست داشته است.
 او هيچ وقت از كار خودش استعفا نداده، بلكه در سال 1974 به خاطر مرخصي استعلاجي دروغين و شركت در يك برنامه قاچاق مواد منفجره از TWA اخراج شده است. مأمور سيايي به نام شيفر وجود خارجي ندارد و ساخته ذهن‌گري اسپينلي نويسنده «ساخت امريكا»ست.   رابطه سيل با رؤساي كارتل‌هاي كلمبيا مستقيم نبوده و حتي تا سال 1984 او با برادران اوچوآ و پابلو اسكوبار ملاقات نكرده است.
   وقایع تاریخی روی هوا
 صحنه‌هاي مربوط به تعقيب و گريز هوايي با پليس مبارزه با مواد مخدر و بعد نشاندن هواپيما در حومه شهر هم همه از ذهن نويسنده فيلمنامه نشئت گرفته است.
 بري هيچ گاه همسري به نام لوسي نداشته است. باربارا دادسن، لين راس و دبورا سيل همسران او بوده‌اند. دبورا ادعا مي‌كند همسرش بر خلاف آنچه در فيلم نشان داده شده قاچاق را از سال 1975 آغاز كرده است.   خود داگ ليمن هم مي‌داند كه ساخته او بر خلاف ادعاي كپشن ابتداي فيلم خيلي بر اساس واقعيت نيست. تايم از قول آقاي كارگردان در رابطه با فيلمش مي‌نويسد: «يك دروغ باحال بر اساس واقعيت!» او در مصاحبه با ولچر هم گفته: «ما يك فيلم بيوگرافي نساختيم. تام كروز شباهتي به بري سيل ندارد. كاراكتر او از داستان‌هايي كه در مورد بري شنيده‌ايم الهام گرفته است.» تصاوير بري واقعي به ما مي‌گويد كه او نه هم قد تام كروز بوده و نه با حدود 300 پوند وزن، هم هيكل.   وقايع تاريخي در «ساخت امريكا» آنقدر سرسري گرفته شده كه حتي طبق روايت فيلم رونالد ريگان يك سال زودتر از آنچه واقعاً اتفاق افتاده رياست جمهوري امريكا را بر عهده مي‌گيرد.
شايد اگر قرار بود همه ماجراها بر اساس واقعيت باشد هيچ وقت چنين فيلمي ساخته نمي‌شد يا اينكه كلاً با فيلم ديگري رو به رو مي‌شديم. بدون شك عموم مخاطبين فيلم دنبال حقايق ماجرا نخواهند رفت و آنچه را ديده‌اند براي هميشه باور مي‌كنند. خصوصاً اينكه اين اثر را فيلمسازي كار كرده كه پسر آرتور ال. ليمن است؛ مسئول تحقيقات سنا در خصوص پرونده ايران- كنترا كه از اوليور نورث بازجويي كرد. رويكرد «ساخت امريكا» در برابر ماجرايي مثل ايران- كنترا اما نه به ديد يك رسوايي بزرگ كه به ديد يك عمليات از سر ناچاري است. حدود دقيقه 10 تام كروز روي نقشه جهان توضيح مي‌دهد كه در سال 1978 جنگ سرد ميان امريكا و شوروي در جريان بود. در نتيجه شوروي به حمايت از كمونيست‌هاي شورشي در امريكاي مركزي مي‌پرداخت و سيا مي‌خواست آنها را تحت نظر داشته باشد. در حدود دقيقه 30 باز روي تصاوير واقعي و نقشه، كروز خبر از به قدرت رسيدن كمونيست‌ها در نيكاراگوئه مي‌دهد. سنا از اين مي‌ترسد كه امريكا با دخالت در نيكاراگوئه، ويتنامي ديگر را تجربه كند در نتيجه به دولت ريگان اجازه دخالت نمي‌دهد. هرچند ريگان سيا را وارد بازي مي‌كند تا در سايه، منويات دولت ايالات متحده را پيش ببرد. نشان دادن تصاويري از آتش زدن پرچم ايالات متحده كه براي مخاطب امريكايي نمادي از امريكا ستيزي و اقدامات تروريستي عليه اين كشور است، او را قانع مي‌كند كه كشورش بايد اقدامي اساسي عليه كمونيست‌هاي امريكاي مركزي مي‌كرده و سر باز زدن رونالد ريگان از قانون سنا حتي نزديك به يك رسوايي هم نيست. در نهايت هم ديالوگ پاياني كاراكتر شيفر (به عنوان يك مأمور سيا) اين است كه «ما ايران را وادار (استخدام) مي‌كنيم كه كنترا‌ها را مسلح كند.» (در حالي كه اگر قرار بود فيلم بر اساس حقيقت باشد بايد مي‌گفت: «ما «رژيم صهيونيستي» را وادار مي‌كنيم تا كنتراها را مسلح كند.») به نظر مي‌رسد امريكايي‌ها درصدد قبح‌شكني از اين رسوايي بزرگ هستند تا به نوعي از يك شكست پيروزي بسازند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار