کد خبر: 884406
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۱
در دهه‌هاي 1300 ـ 1310 ه ـ ش تشكيلات بلديه (شهرداري) تهران تأسيس شد و يكي از رؤساي بلديه سرهنگ كريم آقا بوذرجمهري بود كه در جواني معمار بود و وارد قزاقخانه شد. كم‌كم با حمايت رضاخان سرتيپ و سپس به ميرپنج ترقي كرد به درجات بالا رسيد و تا سال 1320 اميرلشكر هم شد.

بوذرجمهري مردي اهل ساخت و ساز بود و در شهر تهران چندين خيابان ساخت ولي چون فاقد سواد و اطالاعات كافي بود، همه كارها را به زور و بدون مطالعه انجام مي‌داد و ضمناً چون پيشكار امور كاخ شهري و ييلاقي‌سازي دربار بود، اغلب خانه‌هاي قديمي را به قيمت كم از صاحبان آنها مي‌خريد ضميمه مستغلات شاه و همسران او ملكه تاج‌الملوك و ملكه عفت‌الملوك مي‌كرد. كارهاي حضرت اجل بسيار عجيب بود و اعتراض مردم را بر مي‌انگيخت. مثلاً او شنيده بود در فرنگستان خيابان‌ها درخت ندارد و وجود درخت در خيابان‌هاي تهران را زائد مي‌دانست و زماني دستور داد تمام درختان تهران را بكنند و بتراشند كه فرنگي‌ها فكر نكنند تهران دهات است. سال‌ها بعد كه به اروپا رفت و خيابان‌هاي پر درخت و بولوارهاي پاريس و برلين را ديد، سخت پشيمان شد. دستور داد تمام دروازه‌هاي قشنگ تهران را كه در عصر ناصرالدين‌شاه ساخته شده بود خراب كنند، زيرا نقوش عصر قاجار داشت. وقتي در سال 1308 يا 1309 وزير فوايد عامه شد،يك روز سرزده به مدرسه عالي كرج رفت و ديد دانشجويان كلاس اول طبق پروگرام مصوبه وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه مشغول خواندن و نوشتن ادبيات فارسي هستند.

سر كلاس ادبيات سيلي محكمي به يك دانشجو زد و گوش او را گرفت و جلوي محصلان نگه داشت و گفت: پدرسوخته ولدچموش كره الاغ چي‌چي داري مي‌خواني؟ محصل مزبور كه از ترس زبانش بند آمده بود، گفت: حضرت اجل، انشا و  ادبيات فارسي. كريم آقا فرياد زد و يك توسري محكم توي سر او زد و گفت: من پدرتو و اين مردك بي‌شعور نمك‌نشناس را در مي‌آورم. بعد خطاب به معلم فارسي كه از ترس مي‌لرزيد، گفت اينجا كجاست؟ اين طويله كجاست؟ معلم گفت: حضرت اجل. قبلاً اينجا مدرسه عالي فلاحت بود، اكنون همانطور كه فرموديد طويله است، ولي ما گناهي مرتكب نشده‌ايم، چراكه حسب‌الامر طبق مصوبات در حال تدريس زبان و ادبيات فارسي هستم، طبق پروگرام مدارس. بوذرجمهري گفت: احمق دهانت را ببند. من پروگرام و پرمنگنات اين حرف‌ها را نمي‌فهمم. بله تو آقا معلم و هم اين محصلان خائن و خطرناك و ضد مملكت هستيد. مي‌داني چرا؟ شما نان وزارت فوايد عامه و ‌فلاحت را مي‌خوريد، مي‌رويد درس وزارت معارف را مي‌خوانيد. مرد حسابي، تو از وزارتخانه فلاحت حقوق مي‌گيري بعد مي‌روي چاپلوسي وزارتخانه ديگر را مي‌كني؟

كريم آقا كه خدا به طول عمر و خدمت وزراي كنوني بيفزايد، دسته‌گل‌هاي ديگري هم به آب داد. مردم در راهروهاي بلديه سيگار مي‌كشيدند و بقيه سيگار سوخته را توي اتاق‌ها و راهروها مي‌ريختند، او دستور داد 10، 20 جاسيگاري در راهروها به ديوار نصب كنند. عده‌اي جاسيگاري‌ها را دزديدند. خبر به او رسيد. دستور داد جاسيگاري‌ها را بلندتر نصب كنند كه دست كسي به آن نرسد. كريم آقا خان خدماتي هم كرد و عمرش را به شما داد و به دنياي ابدي رفت ولي، خاكش عمر وزيران و معاونان وزيران امروزي باشد. آقاي  تقي‌زاده نامي، معاون وزير راه و شهرسازي است. چند روز پيش ايشان مانند مهندس نعمت‌زاده كه گفته بود اتومبيل بايد آنقدر گرانقيمت باشد كه هركس خيال خريدن آن را نكند، اين آقا هم فكر بكري به مغز انديشه‌ورزش رسيده و اظهار استحضار فرموده است چرا بنزين اينقدر در ايران ارزان است بايد آنقدر بنزين را گران كرد كه مردم رانندگي نكنند و جاده‌ها خلوت شود و اينقدر تصادف روي ندهد. اين طرز فكر يك معاون وزير قرن 21 است كه راهكار كم‌شدن سوانح اتومبيل را گران كردن بنزين مي‌داند. من وقتي چهره متفكر اين نابغه را ديدم كه راه‌حل كاستن از تلفات ترافيك بد جاده‌ها را گران‌تر و گران‌تر كردن بنزين مي‌داند، چندان تعجب نكردم كه وزير بالادست او نيز به جاي اينكه به مردم نواحي آسيب‌ديده و بي‌خانمان ‌شده تسكين و شفي خاطر بدهد و بگويد دولت كمك خواهد كرد تا خانه‌هاي ويران شده آنها از نو ساخته شود با لحني شبيه ظل‌السلطان پسر ناصرالدين‌شاه و تيمسار بوذرجمهري و با تشدد پاسخ مي‌دهد: دولت قيم مردم نيست كه براي آنان خانه بسازد! او اگر از افكار عمومي واهمه نداشت، مثل شير در زورخانه مي‌غريد. چشمشان كور بروند بسازند. ما كه كفيل و وكيل مردم نيستيم، ما كه زلزله ايجاد نكرديم. به ما چه مربوط است؟ 

به هر ترتيب تا زماني كه اين طرز فكر وجود دارد، كار ايران با خداست. از يك طرف مقام معظم رهبري مرتباًَ ابراز نگراني مي‌كند و مي‌گويد مردم را از چادرها نجات دهيد، كانكس هر چقدر مي‌توانيد زودتر بسازيد و به آنها برسانيد. از سوي ديگر اين وزير بي‌تدبير جيغ‌جيغي و معاون او هر جا دهان باز مي‌كنند مردم را مي‌رنجانند و عصباني مي‌كنند. بوذرجمهري عذرش اين بود كه سواد ندارد و حتي به جاي امضا نوك انگشت به استامپ مي‌زد و جاي امضا مي‌گذاشت، اما اين جناب وزير پررو و مدعي و معاون از خود بدترش داراي دهها ديپلم و مدرك ليسانس و فوق‌ليسانس و مهندسي و دكترا هستند و آن وقت اين‌سان بچگانه و عاميانه و مثل بقال سر گذر چانه مي‌زنن و از خود رفع مسئوليت مي‌كنند!
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
محمدرضا سفیری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۳۵ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۶
0
6
ممکنه منبع مستنداتتون رو اعلام کنید؟ مثلا" فرمودین کریم آقا توی کلاس درس گوش دانشجو گرفته و حرفهایی گفته ! از کجاتون در آوردین آخه؟!
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار