زلزله غرب كشور لايههاي مختلف خبرهاي اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و حتي سياسي را دربر گرفته است. در اين ميان بحث كمك حين و بعد از زلزله سبب شده است در كوتاهمدت برخي مسائل و مشكلات اوليه زلزلهزدگان تا حدودي رفع شود، اما بحث اسكان موقت و سرپناه براي هموطنان با توجه به برودت هوا و بارشها شكل تازهاي به خود گرفته است. خبر و فيلمهاي شبكههاي مجازي حاكي از بارش باران در مناطق زلزلهزده است كه اين امر ميزان مسائل و مشكلات زلزلهزدگان را دوچندان كرده است.
به هر حال زلزله غرب كشور نشان داد كه عملاً سازمان مديريت بحران هم غافلگير ميشود و هم قادر به هدايت و ساماندهي اوضاع مناطق زلزلهزده نيست و اگر كمكهاي مردمي، سپاه و ارتش نبود همين ميزان رسيدگي هم در كار نبود. اما زلزله تنها براي غرب كشور نيست، بلكه اين حادثه طبيعي تمام نقاط كشور به خصوص پايتخت را تهديد ميكند و هر لحظه بايد منتظر حادثهاي ناگوار در اين زمينه بود. نگراني از آن جهت كه زلزله خبر ميكند! ولي مسئولان در كشور و به خصوص شهر تهران از كمترين آمادگي برخوردارند. چندي پيش از سوي استاندار سابق تهران اعلام شده بود كه فقط امكانات شهري تهران قادر به پاسخگويي به500 هزار نفر را دارد. اين در حالي است كه ستاد مديريت بحران در تهران و مناطق، داراي تشكيلات سازمان يافته است، اما به دليل شرايط فيزيكي و كالبدي شهر تهران كه بافتهاي فرسوده آن را دربر گرفته است و همچنين تراكم بالاي سازههاي ناايمن در صورت بروز زلزله و حوادث مشابه، فاجعهاي ملي به بار مي آورد كه ميزان تلفات و خسارات آن بسيار بالاتر خواهد بود.
به هر حال شوراي پايتخت به عنوان پيشاني ساير شوراهاي كشور در مدت سه سال و نيم باقي مانده بايد بحث زلزله و بحرانهاي مشابه را در اولويت برنامههاي كاري خود قرار دهد و با دستگاههاي متولي و ذيربط براي كنترل و پيشگيري از خسارت سكانداري كند.
در حقيقت شهر تهران از فرسودگي، تراكم بالا و ناايمن بودن سازههاي مختلف به شهر ناايمن نزد كارشناسان شناخته شده است.
تجربه حادثه پلاسكو، فرونشستها و سيلاب كن نشان داد كه تهران با تمام بزرگي و كلانشهرياش در برابر حوادث نميتواند مقاومتي نشان دهد. دادن هشدار و تذكر براي شهري مانند تهران چاره كار نيست؛ چراكه تجربه چهار دوره شورا نشان داده كه مسائل و مشكلات جدي شهر فقط در حوزه بحرانها تنها در ميان دورههاي مختلف شورا و شهرداري دست به دست شدهاند و اقدام خاصي صورت نگرفته است. اينكه شورا بايد از پتانسيلهاي مراكز علمي و دانشگاهي، سازمان نظام مهندسي و ساير دستگاههاي متولي چه محلهاي و چه منطقهاي و حتي ملي و فراملي استفاده كند، خواستهاي مغفول مانده است كه بايد به آن توجه شود. اين موضوع تكليفي است كه شورا بايد فارغ از نگاههاي جناحي و حتي سياسي به آن بپردازد و با هماهنگي با سياست كلان كشور در جهت افزايش ايمني شهر گام بردارد، اما عملكردها نشان داده كه حركت شورا در بحث زلزله و بحرانها همچنان كند است.
در حقيقت شوراي پايتخت بايد موتور محرك در اين زمينه باشد تا بتواند به فرآيند مديريت بحران سامان ببخشد. حقيقت اين است كه بسياري از كارشناسان و اعضاي شوراي به ناكارآمدي در حوزه مديريت بحران واقف هستند، ولي افسوس آنجاست كه فرصتسوزي صورت ميگيرد و زمان همچنان در حال از دست رفتن است و اين سؤال بيپاسخ ميماند كه چرا هميشه بايد در بحران زندگي كنيم؟!