تيرماه سال 95 بود كه هدايت تيم نوجوانان ايران به عباس چمنيان سپرده شد. انتخابي كه با انتقادهاي فراوان مواجه شد اما تيم زير 16 سالههاي ايران بعد از دو ماه و نيم راهي مسابقات قهرماني آسيا شد. رقابتهايي كه انتخابي جامجهاني نوجوانان بود و به رغم آنچه انتظار ميرفت، موفق شد با كسب عنوان نائبقهرماني، راهي جام جهاني شود. تيمي كه حالا نفرات آن يكسال بزرگتر شده بودند و تيم زير 17 سالههاي ايران را تشكيل ميداند.تيمي که تحسينبرانگيز، به يکچهارم نهايي جام جهاني رسيد. آن هم در شرايطي كه با سه پيروزي مقتدرانه(3-1 گينه، 4-0 آلمان و 3-0 كاستاريكا) و 10 گل زده و تنها يك گل خورده به عنوان صدرنشين بلامنازع گروه c به يك هشتم نهايي رفت و با پيروزي 2بر يك مقابل مكزيك به يك چهارم رسيد اما با شكست سه بر يك مقابل اسپانيا از رسيدن به نيمه نهايي بازماند و در مهرماه 96 به كار خود در جام جهاني نوجوانان زير 17 سال 2017 پايان داد.تيمي كه با دستاوردي بزرگ بازگشته بود و ميتوانست در قالب تيم جوانان با كولهباري از تجربه راهي جامجهاني جوانان شود اما حذف جوانان در دور مقدماتي مسابقات اردن، اين فرصت را از آنها گرفت و حالا تيم شگفتيسازي كه عباس چمنيان در طول يكسال و نيم ساخته بود، بايد به اميد روزي بنشيند كه در قالب تيم اميد بتواند بار ديگر وارد ميدان شود و چمنيان، بايد بار ديگر در پي ساخت تيم زير 16و زير 17 سالههايي ديگر باشد كه شايد اين بار فرصت عرضاندام در قالب تيم جوانان را هم به دست آورده و گام به گام، خود را به اميدها و شايد پس از آن بزرگسالان برسانند. روند حساسي كه كوچكترين غفلتي در آن ميتواند داستان تيم شگفتيساز نوجوانان را تكرار كند؛ تيمي كه نه فقط در آسيا كه در جام جهاني هم خوش درخشيد اما قرباني عدم مديريت شد تا مقطع جوانان را به اميد رسيدن به اميدها از دست بدهد!
تيم نوجوانان شرايط خوبي نداشت كه به عباس چمنيان سپرده شد، اما اين تيم دو عنوان بزرگ به دست آورد. ابتدا نائبقهرماني آسيا و سپس كسب عنوان پنجمي جهان. انتظار چنين موفقيتي را داشتيد؟مربيگري هميشه ريسك است. گاهي اين ريسك به چشم ميآيد و گاهي نه. من جز از پايينترين سطح مربيگري كه مدرسه فوتبال است تا بالاترين سطح آن كه مربيگري در ردههاي ملي(جوانان، اميد و دانشجويان) و ليگ برتر بوده است كار كردم و تجربيات خوبي به دست آوردم كه در هر مقطع توانسته كمك شاياني به من بكند. كار كردن در زمينه تيمهاي پايه سخت است اما نتيجه آن ارزشمند و گرانبهاست. وقتي ميگوييم گرانبها، يعني به سخت بودنش اعتراف ميكنيم اما مهم نتيجهاي است كه به دست ميآيد و نشان ميدهد كار كردن در اين سطح ارزشش را دارد، خصوصاً وقتي ميبينيم كه نتيجه به دست آمده چه تأثيري در لايههاي جامعه دارد. چه از لحاظ فرهنگي، چه ورزشي و ملي. اين را بعد از جام جهاني به چشم ديدم، وقتي در بين مردم كه بودم همه از موفقيت نوجوانان ميگفتند و با غرور از نتيجه به دست آمده حرف ميزدند. اين شيريني ارزش هر نوع سختي را دارد.
يعني قبل از هر چيزي به تواناييهايي كه داشتيد اعتماد كرديد؟ ببينيد، من يك اعتقادي دارم. اين اعتقاد همه ماست. خدا گفته هيچ تلاشي بينتيجه نميماند. تفكر من اين است كه براي رسيدن به موفقيت بايد كار و تلاش كرد. علاوه بر آن من به استعدادهاي ايران ايمان دارم. ما استعدادهاي ناب فراواني داريم كه تنها بايد در مسير درست قرار گيرند براي آنكه شما شاهد خلق يك شگفتي باشيد. وقتي با اين تفكر و اين اعتقاد جلو برويد و براي اين باور زحمت بكشيد، حتماً به نتيجه خواهيد رسيد.
اما تيم ملي فوتبال نوجوانان شرايط خوبي نداشت. اين نگرانكننده نبود؟بله، عملكرد اين تيم در مسابقات و تورنمنتها نشان از درجا زدن آن داشت. ديگر تيمها در حال پيشرفت بودند و اين تيم داشت عقب ميماند. از تورنمنت چين با سه شكست فاحش بازگشته بود اما با وجود اين شخصاً به استعدادهاي ايران اعتماد و اعتقاد دارم به همين دليل بدون اينكه تيم را ديده باشم، با اطمينان گفتم شك نكنيد اين تيم موفق ميشود و بعد از قهرماني در آسيا، به جام جهاني ميرود. اين را هم به بازيكنان گفتم و هم كميته فني و مسئولان فدراسيون.
و تقريباً آنچه گفته بوديد انجام شد. يعني از همان روز اول انتظار موفقيت اين تيم را داشتيد؟ به دست آوردن موفقيت كار سادهاي نيست. اين كار تلاش فراوان ميخواهد. ما شبانهروز كار كرديم. 120 روز از اردو بيرون نرفتم و اگر رفتم جز يك نيمروز و چند ساعت نبود. از همان ابتدا با بچهها هدفگذاري كرده بوديم و براي رسيدن به آن تلاش ميكرديم. با جان و دل و خب وقتي با تمام وجود براي رسيدن به هدفتان بجنگيد، بدون شك موفق خواهيد شد. ما اين را باور داشتيم. اين خيلي مهم است كه شما موفقيت را باور داشته باشيد.
نائب قهرماني نوجوانان در آسيا و پنجمي جهان در رقابتهاي جامجهاني نوجوانان عنوانهاي كمي نيست اما در هر دو مورد يك گام از وعدهاي كه داده بوديد، كم آورديد!عراقي كه چهار تا به ژاپن زده بود، سه تا به كره و همه تيمها رو له كرده بود رسيده بود به فينال اما نتوانست از عهده ما برآيد و كارش با ايران به پنالتي كشيد درحالي كه اگر پنج بازيكن بزرگسال نداشت و در شرايط عادي با ما روبهرو ميشد، حتماً آن را شكست ميداديم اما زور بچههاي ما بيشتر از آن نبود و در فينال در ضربات پنالتي بازي را واگذار كرديم و به عنوان نائب قهرماني دست يافتيم كه كم از قهرماني نداشت. پس نه تنها نسبت به وعدهاي كه داده بوديم كم نياورديم كه شگفتيسازي هم كرديم و فراتر از انتظاري كه از ما ميرفت ظاهر شديم چراكه در خوشبينانهترين حالت گفته ميشد اين تيم اگر در بين چهار تيم برتر قرار گرفته و راهي جام جهاني شود شاهكار كرده اما تيم نوجوانان بدون باخت راهي فينال شد و نائب قهرمان آسيا آن هم بدون باخت.
استارت قهرماني آسيا كه انتخابي جام جهاني هم بود با عربستانزده شد. در اولين گام به عربستان خورديم. چطور بازي دو صفر باخته به پيروزي سه بر دو تبديل شد! آن هم با جو سنگيني كه عربستان به راه انداخته بود؟ بازي با عربستان درسهاي زيادي براي ما و بچههايمان داشت. در آن بازي دو گل بد خورديم!هر كدام از آن گلها براي از هم پاشيده شدن يك تيم كافي بود. گل اول يك شوت راه دور فوقالعاده زيبا بود. وقتي تيمي گل زيبايي ميزند همان اندازه كه روحيهاش براي ادامه بازي تقويت ميشود، روحيه حريف را نيز تخريب ميكند. تا خواستيم به خودمان بياييم، گل دوم را هم خورديم. شادي عربستانيها هم روي نيمكت تحقيرآميز بود و البته رفتاري كه از آنها انتظار ميرفت. در آن شرايط ميتوانستم با توجه به هجمه و فشاري كه عليه من بود، فكر كنم دنيا به پايان رسيده است اما به جاي فكرهاي منفي سعي كردم قبل از هر چيزي خودم را نبازم. پس شروع كردم به ايجاد تغيير؛ دو تعويض انجام دادم و سيستم بازي را هم عوض كردم و تيم هجوميتر كار را دنبال كرد. ريسك بزرگي بود اما در اين طور مواقع بايد كاري كرد به جاي دست روي دست گذاشتن و تماشا. از روي نيمكت گفتند نميخواهيد تغييرات را بگذاريد براي نيمه دوم. قاعدتاً هم به اين شكل است اما بايد به تيم شوك وارد ميشد.
بين دو نيمه چه اتفاقي افتاد كه نوجوانان ايران شگفتانگيز ظاهر شدند و عربستان را در هم كوبيدند؟تيم ما دو گل بد روي اشتباهات فردي خورده بود؛ اولي به دليل اشتباه دروازهبان در جاگيري و دومي اشتباه دفاع در يارگيري. شايد بسياري ترجيح ميدهند با فرياد كشيدن سربازيكنان آنها را تحريك كنند براي تغيير نتيجه كه اگر صورت نگرفت هم ميتوان تقصير را گردن آنها انداخت. اما ما آرامترين بين دو نيمه كل بازيها را داشتيم. ما در تمرين يك استراتژي داشتيم. هميشه ميگفتيم اگر سه بر صفر هم كه جلو باشيم، دو بر صفر عقب هستيم. اين نگاه باعث ميشود از حمله و گلزني اشباع نشويم و تا لحظه آخر براي جبران تلاش كنيم. (نوع نگاهي كه باعث شد در مسابقات آسيايي و پس از آن جامجهاني با 13 گل زده هميشه در زمره تيمهايي باشيم كه بهترين خط حمله را داشتند.) پس به بچهها گفتم مگر هميشه نميگفتيم دو بر صفر عقب هستيم و بايد جبران كنيم. خب، الان دو بر صفر عقب هستيم و بايد جبران كنيم. هيچ اتفاق خارقالعادهاي رخ نداده. ميرويم براي جبران و با ايمان قلبي ميگويم كه دو بر سه ميبريم. شك نكنيد و بچهها نيز باور كردند. آن روز، يك روز طلايي بود چون بچهها ايمان داشتند به كار و ايمان داشتند كه تلاش بينتيجه نميماند. همان موقع فهميدم كه اين تيم ميتواند در جام جهاني موفق شود. چون هم بچهها تاكتيكپذير بودند و هم اينكه موفقيت را باور داشتند و اين خيلي مهم است كه شما وقتي در مسير درست قرار ميگيريد، موفقيت را باور داشته باشيد.
بعد از نائب قهرماني در آسيا نيز آيا انتظارات از تيم نوجوانان كه حالا يكسال بزرگتر شده و از تيم زير 16 سال به تيم زير 17 سال تبديل شده بودند به همان شكل بود؟بله،كعبه آمال تيمهاي ايراني صعود به جام جهاني است. اين ته آرزوهاي تيمهاي ايراني است. تازه الان بعد از سالها كم كم داريم سطح انتظارات را بالا ميبريم و ميگويم در روسيه از دور مقدماتي بالا برويم اما قبلتر، همين كه به جام جهاني ميرفتيم كافي بود. همه به اين صعود راضي بودند و ميگفتند مهم نيست كه چه نتيجهاي در جام جهاني ميگيريم و از مرحله مقدماتي صعود نميكنيم. در خصوص تيم نوجوانان نيز سقف آرزوها صعود از مرحله گروهي با چهار امتياز بود. گفته ميشد با وجود آلمان، ما توان اول شدن در گروه را كه نداريم پس نهايتاً اگر خيلي خوب باشيم كاستاريكا را ميزنيم و يك امتياز هم از گينه ميگيريم و با چهار امتياز به عنوان تيم دوم يا سوم صعود ميكنيم اما برخلاف انتظار هم گينه را زديم، هم آلمان و هم كاستاريكا را و با 9 امتياز قاطعانهترين صعود در طول تاريخ فوتبال ايران را داشتيم و به مرحله بعد رفتيم. حضور در جمع هشت تيم برتر بيسابقه بود. درست است از عهده اسپانيا برنيامديم كه آن بازي هم داستان خود را داشت اما توانستيم عنوان پنجمي جهان را به دست آوريم كه با توجه به انتظاراتي كه از ما ميرفت، در واقع باز هم نميتوان گفت كه كم آورديم وقتي خنده پاسخي بود كه روز اول به هدفگذاري ما داده شد!
اما اينكه با وجود آلمان اين تصور وجود داشته باشد كه ايران نميتواند به عنوان تيم نخست صعود كند، خيلي عجيب نبود. بله، اتفاقاً چندي پيش در كنفرانس فوتبال جوانان در مالزي، همه آسيا بسيج شده بودند براي دستيابي به رمز موفقيت تيم ايران كه چطور اين تيم توانسته تيمهايي از آفريقا، امريكا و اروپا، سه كلاس متفاوت را با قاطعيت شكست دهد. به گينه سه گل زديم. آلمان را به عنوان تيمي اروپايي با چهار گل برديم و كاستاريكا و مكزيك را نيز مجموعاً با پنج گل شكست داديم. يعني يك تيم آسيايي، برابر سه سبك مختلف و البته قوي فوتبال از سه قاره موفق شده بود برنده شود، آن هم با قاطعيت نه بردهايي لب مرزي يا ناپلئوني. اين نشاندهنده آمادگي تيم ما بود و قرار گرفتن در مسيري درست و تلاش كردن براي هدفي كه در پيش داشت و خب ميتوان گفت طبيعي بود كه قبل از مسابقات كسي چنين انتظاري از ما نداشته باشد. بعد از برد مکزیک AFC گفت ایران بهترین عملکرد را بین سه نماینده آسیا در حذفی داشت.
عملكرد تيم ملي نوجوانان زير 17 سال ايران در جامجهاني شگفتانگيز بود اما چرا نتوانست اسپانيا را هم به سبكي كه عربستان را شكست داده بود، ببرد؟گل دوم اسپانيا معادلات ما را به هم ريخت؛ يك شوت خيلي خاص روي يك كار فردي غيرقابل مهار. اگر آن گلزده نميشد، كار ما آنقدر گره نميخورد و اگر 10، 15 دقيقه ديگر بازي ادامه پيدا ميكرد، ميتوانستيم با توجه به برنامههاي تهاجمي كه داشتیم و تعويضهايي كه انجام داديم و شرايط را تغيير داد، جبران كنيم اما فوتبال 90 دقيقه است! همه چيز را گل دوم به هم ريخت و باعث شد جلو بكشيم و روي ضد حمله گل سوم را هم بخوريم درحالي كه تا آن بازي، تيم ما به دليل انسجام و ساختار دفاعي فشرده هرگز اسير ضد حمله نشده بود. ميشد جبران كنيم، كار سخت بود اما نه غيرممكن ولي زمان به ما اجازه نداد و بازي تمام شد. ضمن اينكه اسپانيا نيمه اول خيلي خوب بود اما نيمه دوم ميتوانست شرايط تغيير كند اما آن گل، همانطور كه مسي تمام ساختار دفاعي تيم ما را در جام جهاني برزيل به هم ريخت و با يك تك حركت سه امتياز براي تيمش گرفت، شماره 10 اسپانيا نيز معادلات ما را به هم ريخت و شرايط را تغيير داد.
با نتايج رقم خورده حالا انتظارات بسيار بالا رفته و با اين شرايط كار سختتر نيست؟طبيعتاً انتظارات از تيمي كه موفق ميشود بالا ميرود. اين خيلي خوب است چون وقتي سطح انتظارات از شما بالا ميرود، مجبور ميشويد تلاشتان را بيشتر كنيد. اما انتظارات كه پايين باشد، در همان سطح تلاش ميكنيد و نه تنها موفقيتي به دست نميآيد كه ممكن است درجا زده يا حتي پسرفت كنيد. پس بايد از بالا رفتن انتظارات خوشحال باشيم نه ناراحت. اگر ما آلمان را نميبرديم، آن هم با يك نتيجه شگفتانگيز كه دنيا را به تعجب وا داشت، اسپانيا با تمام قدرت برابر ما ظاهر نميشد. الان ديگر صعود به جام جهاني مردم را راضي نميكند، وقتي ما در رده پنجم هم ايستادهايم. حالا مردم نتايج و عنوانهايي بهتر را انتظار دارند و صعود به جام جهاني ديگر برايشان به امري عادي تبديل شده است. پس بايد بيشتر تلاش كرد. حتي عباس چمنيان هم اگر ميخواهد اين موفقيتها را ادامه دهد، بايد به دانش و تجربياتش بيفزايد. دانش او تا به اينجاي كار شايد خوب بوده اما براي موفقيتهاي بيشتر بايد كه بيشتر و به روزتر باشد. نبايد به آنچه كه داريم اكتفا كنيم و همواره بايد تلاش خود را بيشتر و بيشتر كنيم تا موفقيتها مقطعي نباشد و ادامه داشته باشد.
موفقيتهاي تيم نوجوانان غيرقابل كتمان است. هر كدام از اين نتايج ميتوانست غروري كاذب را به دنبال داشته باشد. غروري كه بازيكنان بزرگ دنيا را زمين ميزند. با اين مسئله چطور برخورد ميكرديد كه مشكلساز نشد؟ببينيد، واقعيت اين است كه انسانها با عواطف و احساسات خود زندگي ميكنند. حالا شما فكرش را بكنيد نوجوانان كه در اوج اين هيجان و احساسات هستند بيش از افراد بزرگسال درگير هيجانات و احساسات خود هستند. نميتوان گفت بعد از بردها و موفقيتها كسي اسير غرور نميشد. طبيعتاً مغرور ميشدند اما مسئله مهم اين بود كه چه زماني و به چه شكلي احساسات و عواطف آنها كنترل شود. اينكه ميگويم 120 روز در اردو بودم و از در بيرون نميرفتم، دليل داشت. وقتي ميگوييم كار شبانهروزي كرديم يعني اين كه ما نهايتاً روزي يك يا دو ساعت تمرين ميكرديم و مابقي زمان ما بايد صرف شرايط روحي بازيكنان ميشد و بيش از مسائل فني روي مسائل روحي و رواني بازيكنان كار ميكرديم كه عصبي، افسرده، مغرور يا زيادي از حد هيجانزده نشوند. آنها در زمان استراحت نيز رفتارشان تحت كنترل بود و برنامه و تكليف داشتند. حتي بعد از پايان مسابقات و اردوها نيز من هر شب تكليف 60 تا 70 بازيكن را چك ميكنم و در جريان كار روزانه آنها هستم. يك مربي بايد به همه زواياي شاگردانش اشراف داشته باشد و مسائل فني تنها ملاك موفقيت نيست. اين يك مسئله حرفهاي است كه در تمام دنيا انجام ميشود و تنها مختص تيم ما نيست.
اينكه گفته ميشد بازيكنان تيم نوجوانان به موبايل و اينترنت دسترسي نداشتند چقدر در موفقيت آنها تأثيرگذار بود؟اين جزو قوانين ماست. وقتي كسي در يك جمع و گروهي قرار ميگيرد، بايد بپذيرد كه از برخي آزاديهاي فردي خود چشمپوشي كند و در قالب قوانين جمع و گروه رفتار كند. بچهها باور كرده بودند در صورتي كه تمركز اصلي خود را روي كار و پيشرفتشان بگذارند، چقدر ميتوانند موفقتر باشند. به همين دليل هيچكس به عدم دسترسي به موبايل يا اينترنت اعتراضي نداشت. در واقع آنها خود با كمال ميل اين مسئله را پذيرفته بودند كه اين نوع نگاه ميتواند به آنها كمك كند. اين مسئله در تمام تيمهاي بزرگ باشگاهي دنيا اجرا ميشود. گوارديولا نيز اين كار را انجام ميداد و همه بازيكنان بزرگ در آن سطح نيز خيلي قانونمند اين مسئله را پذيرفته بودند. حالا اگر در فوتبال ما يكسري مقاومتهايي وجود دارد، به اين دليل است كه آنها باور ندارند اين مسئله، (عدم دسترسي به موبايل و اينترنت) تا چه اندازه ميتواند به حفظ آرامش و تمركز آنها كمك و آنان را از حاشيهها دور كند.اما اين مسئله به بازيكنان ما خيلي كمك كرد به طوري كه شما حتي وقتي تيم تحت فشار بود از بازيكنان ما رفتاري غيرمتعارف نميديديد يا لحظهاي كه بخواهند تمركز خود را از دست بدهند. اين نشاندهنده آرامش و تمركزي بود كه روي هدفشان داشتند. فكر ميكنيد چرا ميگويند زمان رانندگي از موبايل استفاده نكنيد؟ چون تمركز را بر هم ميزند.
يعني روي مسائل اخلاقي و حرفهاي بازيكنان هم كار كرديد؟صددرصد. ما از روز اول سعي كرديم رفتار حرفهاي را به بچهها آموزش بدهيم. اينكه چطور حرفهاي زندگي كنند، چطور بخورند، چطور بخوابند، حرفهاي تمرين كنند، حرفهاي فكر كنند، حرفهاي مطالعه كنند و حتي حرفهاي با موبايل و اينترنت سروكار داشته باشند. به طوري كه شما طي اين مدت، هيچ گونه پست غيرمتعارفي از بازيكنان در فضاي مجازي نديديد چون روي اين مسائل با آنها كار شده تا به عنوان يك بازيكن ملي، با توجه به حساسيتهايي كه در جامعه وجود دارد، رفتار كنند.
بهترين نتيجهاي كه در طول مدت زمان حضور روي نيمكت تيم ملي نوجوانان فوتبال ايران به دست آمد، كدام بود؟خب نتايج به دست آمده همه براي ما بهترين بود چون حاصل كار و زحمتي شبانهروزي بود. بازي با عربستان، نخستين بازي قهرماني آسيا يك نتيجه عالي بود كه يك كلاس درس بزرگ هم برايمان بود اما در جام جهاني نتايج را ميتوان به تأثيرگذارترين و شيرينترين تقسيم كنم كه برد برابر گينه تأثيرگذارترين نتيجه بود و برد بيسابقه آلمان، شيرينترين آن.
تيمي كه راهي جام جهاني شد با تغييرات فراواني همراه بود. چندين مرتبه تركيب تيم تغيير كرد و نيمي از نفراتي كه در نائبقهرماني آسيا حضور داشتند، راهي جام جهاني نشدند. چرا؟هيچ تغييري احساسي انجام نشد و همه تحليلي بود. ميتوانستيم احساسي عمل كنيم و تيمي را كه نائب قهرمان شده بود به جامجهاني ببريم اما در آن صورت نميتوانستيم به موفقيتي كه امروز بدان دست يافتيم برسيم. ما براي بازيهاي آسيايي تنها دو ماه و تنها 42-40 روز در اردو بودیم. ما زمان ساخت تيم نداشتيم و بايد با داشتههايمان يك تيم درست ميكرديم. بعد از بازيهاي آسيايي ديديم از 20 نفري كه داريم 15-14 نفر پتانسيل آن را دارند كه ما را در جام جهاني همراهي كنند. در فرايند استعداديابي و پرورش استعداد برخي استعدادها سرعت پيشرفت بيشتري دارند و برخي توانايي پيشرفت بيشتري و مسلم اين است كه تيم ملي جاي نخبگان است. جاي آنكه تنها يك گروه را تحت نظر داشته باشيم، مدام نفرات را تغيير داديم و استعدادها را آزموديم.اين به نفع بازيكنان نيز بود چراكه انگيزه آنها را بيشتر ميكرد. وقتي بازيكن در رفت و آمد باشد و حاشيه امنيت نداشته باشد ميداند اگر كيفيت مورد نظر را ارائه ندهد جايگاهش به خطر ميافتند پس تلاشش را بيشتر ميكند و اين به ما خيلي كمك كرد به طوري كه در 21 نفر جام جهاني 80 درصد هم بازي كردند و هم مؤثر بودند و ديديد كه تعويضيهاي ما هم مؤثر بازي كردند و به آن دو سه نفري كه شانس بازي نرسيد هم اگر اين شانس رو ميكرد به همين اندازه موفق بودند چراكه ما براي بازيهاي جام جهاني فرصت بيشتري براي آمادهسازي داشتيم.
اين تيم با كمبودها و كاستيها جنگيد اما براي ادامه راه بايد شرايط مهياتر باشد، اگر قرار است موفقيتها ادامهدار باشند. بله همينطور است. البته بايد كمي منطقي باشيم. ما در زيرساختها مشكل داريم و اين چيزي نيست كه بعد از اين همه سال كار كردن ندانيم. محدوديتهايي است كه همه ميدانيم. كمپ تيم ملي يك زمين دارد كه آن هم كيفيتي ندارد اما در مقابل، تيمي مثل گوانگژو كه نه در بازيهاي آسيايي بود نه جام جهاني، يك كمپ تمرينياش 50 زمين تمرين دارد كه 2500 بازيكن در آن آموزش ميبينند. ما در اين مدت به جاي فكر كردن به كمبودها، زمان و انرژي خود را گذاشته بوديم روي تمرين بيشتر. يعني پذيرفته بوديم بايد چند برابر ديگران كار كنيم. به شاگردان گفته بودم وقتي همه خواب هستند ما بايد بيدار باشيم. وقتي ديگران بيدارند ما بايد نشسته باشيم. وقتي آنها نشستهاند ما بايد ايستاده باشيم، وقتي ايستادهاند ما بايد راه برويم، وقتي راه ميروند ما بايد بدويم. يعني بايد به جاي همه كمبودها تلاش خود را بيشتر كنيم اگر به دنبال موفقيت هستيم. با وجود اين، بايد شرايط را هم كمي تغيير داد. اگر نميخواهيم موفقيتهايي كه به دست ميآوريم مقطعي باشد بايد بر تعداد اردوها و بازيهاي تداركاتي افزود و شرايط را براي ادامه راه مهيا كرد. بازيكنان ايراني توانايي و استعداد فراواني دارند كه بايد از آن استفاده كرد كه در آن صورت ديدهايم چه نتايجي خواهيم گرفت كه نائب قهرماني در آسيا و پنجمي جهان كه تيم نوجوانان به دست آوردند، جزئي از آن است. جزئي از تواناييهايي كه حالا ديد دنيا را به فوتبال ايران بيش از پيش تغيير داده است. حالا همه روي ما حساب ميكنند و با قدرت بيشتري برابر ما ظاهر ميشوند پس بايد بسيار آمادهتر از قبل به ميدان برويم تا بتوانيم اين روندي را كه در پيش گرفتهايم، ادامه دهيم.
چه برنامهاي براي آينده داريد؟هميشه براي آينده برنامه دارم. يادم ميآيد در مسابقات وقتي خبرنگار انگليسي از من پرسيد براي جايگزيني يونس دلفي فكري كرديد يا نه گفتم از شش ماه پيش فكرش را كردم. تعجب كرد اما گفتم يك مربي بايد هميشه براي مصدوم يا محروم شدن تمام نفرات تيمش فكري كند و چارهاي داشته باشد. چه برسد براي آينده تيمش. اردوهاي تيم ملي زير 16 سال از آذرماه شروع ميشود و خود را براي مسابقات آسيايي آماده ميكنيم. براي شهريور سال آينده كه انتخابي جام جهاني نيز به حساب ميآيد و اميدوارم كه اين بار پرقدرتتر از قبل ظاهر شويم و بتوانيم نتايجي به مراتب بهتر كسب كنيم و بار ديگر توانايي نوجوانان ايران را به رخ دنيا بكشيم و البته اميدوارم فدراسيون هم مثل هميشه در اين راستا ما را ياري كند و شرايط را برايمان مهيا. جام جهانی 2017 به تاریخ پیوست و حالا آینده روبهروی ماست.