سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: «معتقدم نباید دربهای سفارتخانهها بسته باشد، ما نباید پشت دیوار سفارتهایمان پنهان شویم». این عبارتی ست که هفته گذشته سفیر انگلیس بعد از بازگشایی یکروزه باغ سفارت آنهم تنها برای بانوان در صفحه توییتر خود منتشر کرد؛ و تنها یک روز بعدازآن به بازدید تئاتر نصر یکی از قدیمیترین سالنهای تئاتری کشور رفته و با آب و تاپ بسیاری از این سالن که بهنوعی تاریخچه تئاتر و هنرهای نمایشی کشور است تعریف و تمجید کرده است.
اقدامی که شاید در نگاه نخست امری عادی، طبیعی و حتی تصادفی جلوه کند، اما وقتی اقدامات چند سال گذشته این سفارتخانه و اعضای مرتبط با آن را مرور میکنیم کاملاً روشن و محرز میشود که اعضای سفارت انگلیس قدم از قدم برنمیدارند مگر ذیل پلانها و برنامههای دیکته شده از لندن به باغ قلهک باشد.
برنامههایی که یکی از مهمترین و مؤثرترین آنها بیشک نفوذ در حوزه فرهنگ و هنر کشور بوده و البته اقدامات پیدا و پنهان بسیاری نیز در خصوص آن صورت پذیرفته است. برنامههای که دسته کم درزمان حضور نیکلاس هاپتون سفیر سابق انگلیس متأسفانه به دلیل سادهلوحی و منفعتطلبی برخی از مدیران اجرایی در حوزه فرهنگ و هنر تا مراحلی نیز پیشرفت کرده بود که به فضل خدا و با روشنگری رسانههای متعهد و البته حضور بهموقع و نظارت دقیقتر دستگاههای مسئول و مربوط جلوی آن تا حدود بسیاری گرفته و سفارتخانه را مجبور به توقف ولو موقت و محدود آن کرد.
بهعنوان نمونه و در زمان حضور هاپتون هفتهی نبود که خبر حضور پررنگ سفیر انگلیس در پشتصحنه فیلمهای سینمایی، مجموعههای تلویزیونی و حتی حضور در سالنهای تئاتری منتشر نشود و از همه تأسفبارتر مراودات و مهمانیهای خصوصی و نیمهخصوصی روزافزونی بود که با دعوت از برخی مدیران هنری و فرهنگی مؤثر از باغ قلهک گرفته تا ساختمانها و ویلاهای اختصاصی آنهم بدون رعایت پروتکلهای قانونی صورت میگرفت تا جایی که سایر سفارتخانه نیز با مشاهده فضای پیرامونی و البته برای عقب نماندن از سفارت انگلیس اقدامات خود را آغاز کردند و خلاصه اینکه در مدتزمان کوتاهی حوزه فرهنگ و هنر بهخصوص هنرهای نمایشی بدل به بزرگراهی برای نفوذ فرهنگی بیشازپیش سفارتخانهها شد، این اقدامات تا حدودی پیشرفت که بهعنوان نمونه برخی از مدیران همسو و وابسته به آنان تمام اهتمام خود را در اوج وقاحت کردند تا عنوان «گفتمان تئاتر ایران» را جایگزین «جشنواره تئاتر فجر انقلاب اسلامی» کنند که صدالبته نیز تیرشان به سنگ خورد و سر جایشان نشستند.
ناگفته نماند که در دو سال گذشته سفارت انگلیس و همپالگیهایشان، چون فرانسه و آلمان در حوزه تئاتر و هنرهای نمایشی چندان بیکار نبودند و اقداماتی نیز صورت دادهاند، اقداماتی که متأسفانه به دلیل جامعالشرایط بودن تئاتر در فضای هنری کشور بسیار بیشتر از سایر هنرها مورد هدف و سوژهی برنامههای هنری سفارتخانهها شما بخوانید نفوذ فرهنگی قرار گرفت.
اقداماتی از قبیل دریافت آمار و اطلاعات میدانی در قالب ورک شاپها و دورههای آموزشی آنهم با پذیرش افراد خاص، مطلع، مؤثر و آگاه در این حوزه، تربیت نسل جدید همسو بافرهنگ منحط اروپایی، نفوذ و قرار دادن نیروهای مطلوبشان در نهادهای مدیریتی و سیاستگذاری، تهی کردن فضای فرهنگی کشور از هنر انقلاب و سوق دادن آن به هنر اروپایی ازجمله اجراهای پرحجم و فراوان آثار ادبی کممایه و سخیف کشورهایشان، فراهم آوردن سرمایه برای برگزاری جشنوارههای مختلف و همچنین جذب گروههای جوان و به خدمت گرفتن استعدادهای آنان با عنوان تهیهکننده و سرمایهگذار که درنهایت تأسف این اقدام خاص با چراغ سبز و همراهی برخی مدیران تئاتری کشور که بهزودی در خصوص نمونههای موجود و اصطلاحاً دستبهنقدش بهتفصیل و مبسوط خواهم نوشت تنها گوشهی از فعالیت سفارتهای اروپایی و در رأس آنها سه کشور انگلیس و المان و فرانسه در حوزه هنری کشور در دو سال گذشته بوده است.
اما با آنچه از فعالیتهای اخیر و بهظاهر فرهنگی سفرای سه کشور اروپایی نیز بهروشنی میتوان فهم کرد ازقضا میبایست شاهد اقدامات وسیعتر این سفارتخانهها در سال جاری باشیم و به قول مک ایر سفیر فعلی انگلیس «درهای سفارتها نباید بسته باشد و آنها نباید پشت دیوارهایشان پنهان شوند». اما آنچه بیشازپیش در این هماورد نگرانکننده است حضور مدیرانی همسو با آنان است که در چند سال گذشته برای حضور و نفوذ آنان در مناصب میانی و گلوگاههای مهم این حوزه جانمایی شدهاند که خود معضلی ست دردناک و حکایت صدمن کاغذ است که مجالش در این چند سطر نبوده؛ اما هر چه کنند و هر چه در توان داشته باشند این بار نیز دشمن با تمام هیمنه پوشالی و کیدهای پنهانی خود همانند اسلاف پیشینش سرشکسته و بازنده به خانه رهسپار میشوند.
نکته جالب اینجاست که کشورهای غربی و سفارتخانهشان فقط و فقط ظاهرا دلشان برای فرهنگ و هنر ایران میتپد. چون همگان دیدند در سیل اخیر که بسیاری از هموطنان گرفتارشدهمان از داشتن وسایل اولیه زندگی محروم بودند این حضرات تنها به چند قلم از اجناسی که خودمان نیز داشتیم اکتفا کردند. حال اینکه در حوزه هنر چه دیدهاند که به این میزان فعال و در حال سرمایهگذاری هستند. اللهاعلم.