با اعلام رسمي خروج دولت ايالات متحده امريكا از برجام، پرونده مواجهه نظام سلطه و نظام اسلامي وارد مرحله جديدي شد كه شرایطی متفاوت از گذشته را داشته و مستلزم اتخاذ رويكردهاي متناسب با مقتضيات جديد است. از آنجايي كه اتخاذ تصميم صحيح در مقطع كنوني مستلزم فهم دقيق از شرايط جديد و بايستههاي آن است، ضروري است مختصات حالت فعلي و لوازم آن بررسي گردد. به نظر ميرسد اهم مختصات شرايط جديد پيش رو را در موارد ذيل به طور اجمال ميتوان بيان کرد:
اكنون مردم ايران و افكار عمومي جهان تجربهاي از دو نوع رويكرد متفاوت از سوي جمهوري اسلامي ايران و نيز ايالات متحده امريكا به دست آوردهاند كه ماحصل رويدادهاي چند سال اخير است. در يك سو ايران اسلامي است كه به رغم بياعتمادي به طرف مقابل، با اجراي دقيق مفاد توافق صداقت خود را نمايان ساخت و در سوي ديگر طرف غربي بود كه يا همچون امريكاييها آشكارا نقضعهد كردند و يا همچون اروپاييها با سياست يكبامودوهوا عملاً جانب انصاف را رعايت نكردند.
اكنون اين تجربه -كه البته پرهزينه بهدست آمده- پيش روي ماست كه عقل و تدبير حكم ميكند بدون مطالعه و عبرتآموزي از آن تصميم جديدي نگيريم. شايد مهمترين نكته عبرتآموز اين تجربه، بناگذاري توافق بر عدماعتماد به طرف غربي و پرهيز از سهلانديشي و خوشبيني است. اگر برخی نخبگان جامعه در سال ۱۳۹۷ هم مانند سال ۹۲ تا ۹۴ بر اساس ذوقزدگي و يا سهلانديشي در تعامل با غرب عمل كنند، اين به معناي عدم درسآموزي از تاريخ و يا بهعبارتي بستن چشم روي واقعيتهاست.
۲- همانگونه كه در طول مذاكرات هستهاي از سوي مسئولين نظام بارها تأکید شد، هدف از مذاكرات فوق و توافق رفع تحريمهاي ظالمانه عليه ايران بود. به عبارتديگر مذاكرات و توافق گذشته اساساً كاركردي اقتصادي داشته است و انتظاراتي متناسب با همين كاركرد نيز بر آن مترتب بود.
اكنون در طي دوره پسابرجام بر همگان روشن شد كه اين انتظار از متن و نتايج برجام محقق نشده و برجام حتي پيش از خروج علني امريكا نيز نتوانست هدف اصلي خود براي ملت ايران محقق سازد.
اكنون ديگر انتظار اقتصادي از برجام ناقص فعلي نيز بيهوده است؛ بنابراين ناگزير از پذيرش واقعيتي هستيم و آن تغيير معادله اثرگذار بر مواجهه ايران و غرب است. اگر تا ديروز تحريمها متغير اثرگذار بر صحنه مواجهه بود، تجربه بيفايده بودن توافق و تعامل براي تغيير اصل و يا اثر اين متغير را ثابت نمود.
اينك موضوع تعیینکننده ديگر «منافع اقتصادي» نيست، بلكه «منافع حياتي» همچون «عزت ملي» است.
به بيان ديگر انتخابهاي ملت ايران بين دو گزينه گشايش و يا ضيق معيشت نيست، بلكه برگزيدن راه «عزت» و يا «تحقير» ملي است. درك اين نكته راهبردي براي همه مردم و نخبگان از آن رو ضروري است كه دوگانه كاذب معيشت-توافق اگر روزي براي رسانههاي غرب و غربگرايان كاركرد داشت و مانع از مشاهده واقعيتهاي مذاكرات شد، اما اينك اين فضاسازيهاي رسانهاي و تبليغاتي رنگباخته و بايد در فضايي عقلاني و مبتني بر واقعيات تصميم گرفت.
از اين رو ضروري است تصميمگيري در خصوص لاشه برجامانده از برجام تصميمي مبتني بر عزت ملي اتخاذ شود.
۳- معمولاً بازيگر هوشمند كسي است كه پويا بوده و در ميانه بازي بتواند متناسب با تغيير بازي حريف، اقدام و آرايش متناسب اتخاذ كند.
از بزرگترين خطاهاي يك بازيگر تصلب بر بازي گذشته و عدم درك شرايط جديد است. چه بخواهيم چه نخواهيم حريف ما بازي جديدي شروع كرده و اگر نتوانيم متناسب با اين بازي جديد بازآرايي و بازمهندسي لازم را دستور كار قرار دهيم، از او جا ميمانيم و بازنده خواهيم شد.
اينك در ضمن حفظ اصول و سياستهاي كلان، لازم است تاكتيكهاي مواجهه به صورت پويا بازطراحي شود. ديگر نميتوان از ديپلماسي لبخند و انعطاف انتظار موفقيت داشت. بايد روي طيفي از اقدامات مقتضي از جمله تغيير رويكرد ديپلماسي، ارائه پاسخهاي نامتقارن و غيرقابل پيشبيني براي حريف و حتي گزينههايي همچون ترميم و تغيير تيم فعال در ميدان ديپلماتيك، انديشه و طراحي كرد.