کد خبر: 894302
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰
گفت‌وگوي «جوان» با پدر شهيد عقيل خليلي‌زاده از اولين شهداي جبهه مقاومت اسلامي
بهمن اگر چه با بهار فاصله دارد، اما ماه رويش‌هاست. ماهي كه در آن انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد و رويش‌هاي بسياري را نصيب مردم ايران كرد. شهيد عقيل خليلي‌زاده هم متولد بهمن بود.
  شكوفه زماني
بهمن اگر چه با بهار فاصله دارد، اما ماه رويش‌هاست. ماهي كه در آن انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد و رويش‌هاي بسياري را نصيب مردم ايران كرد. شهيد عقيل خليلي‌زاده هم متولد بهمن بود. دقيق‌تر بگويم، روز ۱۲ بهمن 1361 به دنيا آمد. عقيل از پاسداران نيروي قدس بود، در خيلي از مأموريت‌ها به جاي همكارانش كه زن و بچه‌دار بودند اجازه مي‌گرفت و اعزام مي‌شد. تازه‌داماد پاسداري كه با فراهم شدن مقدمات عروسي‌اش، شهادت را ترجيح داد و 19 خرداد 1389 وارد حجله سرخ شهادت شد. در گفت‌وگو با غلامحسين خليلي‌زاده پدر شهيد، سعي كرديم يكي ديگر از متولدان بهمن را بهتر بشناسيم. پدري كه در يك مقطع معلم فرزند خود نيز بود.

گويا شما معلم فرزندتان هم بوديد، اگر مي‌شود كمي از خصوصيات اخلاقي ايشان بگوييد.
بله، بنده مدتي مدرس درس بينش اسلامي عقيل در مقطع دبيرستان بودم. يادم هست عقيل آن قدر در نوشتن برگه‌اش كامل بود كه كمتر از نمره 20 را نمي‌توانستم به او بدهم ولي من به خاطر اينكه مورد اعتراض ديگران واقع نشود نمره 20 به پسرم نمي‌دادم. عقيل مي‌گفت بابا پس من بايد چطور بايد بنويسم كه 20 بگيرم؟ پسرم به مصداق اسمش كه «عقيل» نام داشت در رفتار و گفتارش هم عقلانيت داشت. در تمام دوران زندگي از طفوليت گرفته تا بزرگسالي و شهادتش هيچ نقطه مكروهي در او نديدم. شهيد در تمام زندگي‌اش از دانش‌آموزي گرفته تا دانشگاه و در موقعيت كاري و... در همه جا و هميشه فروتني در برابر پذيرش حق داشت.
الان كه اين گفت‌وگو را انجام مي‌دهيم، در دهه فجر قرار داريم. تناسب جالبي هم بين تولد عقيل با سالروز ورود امام (ره) وجود دارد.
تناسب تولد پسرم در 12 بهمن با ورود امام به ايران، در خانه ما حكايتي داشت. هميشه مي‌گفتيم «امام آمد عقيل آمد». اين جمله‌اي بود كه به صورت خاطره در ذهن خانواده شكل گرفته است. من نام عقيل را خودم انتخاب كرده بودم اما چون پسرم ارادت خاصي به حضرت ابوالفضل(ع) داشت، بارها به مادرش گلايه مي‌كرد كه چرا اسم من را عقيل گذاشتيد؟ به نظر من آن روح جوانمردي و بزرگمردي و اوصافي كه در شخصيت بزرگواري چون حضرت ابوالفضل(ع) بود در عقيل هم تأثير گذاشته بود.
شغل پاسداري را خودش را انتخاب كرد؟
پسرم بر اساس همان ويژگي شخصيتي‌اش اين شغل را انتخاب كرد. كسي كه واقف به اخلاق اسلامي و تعلق خالصانه باشد، هميشه خودش را در معرض نسيم الهي قرار مي‌دهد. پسرم محيط سپاه و رشد و تربيت يافتن در نيروي قدس را چنين فضايي مي‌ديد. شهيد راهش را با تفأل به آيات قرآن كه برايش در آيه شريف خاصي آمده بود «اين راه دشواري است و اما سرانجام شهيدان شاهد را به همراه خواهد داشت» انتخاب كرد.  با آنكه عقيل من جوان بود اما در جواني بزرگ بود. نگاه بصيرتش او را از اهالي دورانديشان قرار داده بود. هميشه تلاشش اين بود كه در موضع انقلاب به مظلوميت انقلاب و رهبر بينديشد و حتي سعي داشت غربت اين مظلوميت را به همگان و همكارانش بفهماند تا بيشتر در صحنه حضور داشته باشند. عقيل در موضع ولايت‌پذيري اعتقادات خاصي داشت و كساني مانند شهيد چمران و شهيد همت و به خصوص سردار سليماني الگويش بودند. عقيل از جان و دل و به خوبي درك كرده بود كه هيچ انساني معصوم نيست. رمز معصوم بودن اين است كه انسان بدون ولي نمي‌تواند به خدا برسد. براي رسيدن به وصال و محبوب مأموريتي جز اين ندارد كه خودش را به وصل ولي بسپارد و با پاي ولي حركت كند. در اين مسير براي ديگران هم تلاش كند و زمينه براي چشم‌انداز عصر ظهور فراهم كند.
شنيده‌ايم شهيد خليلي‌زاده ورزشكار توانمندي هم بودند؟
عقيل يك شخصيت جهادي داشت و آرام و قرار نداشت. سعي مي‌كرد هميشه آمادگي داشته باشد. پسرم در 11 رشته ورزشي خودش را به حد قهرماني رساند و توانست جزو نيروهاي ويژه سپاه قدس قرار بگيرد. تلاش عقيل نه فقط از بعد جهاد فيزيكي و رزمي بود بلكه هميشه تلاش مي‌كرد در علم و معرفت و كمال هم پرورش پيدا كند.
سعادت شهادت به يك نظامي نزديك‌تر است، شده بود از شهادت‌شان بگويند؟
پسرم هميشه قصه شهادتش را عنوان مي‌كرد تا جايي كه به عنوان شهيد تلاشگر و شهيد بيداري اسلامي لقب گرفته بود. عقيل قبل از شهادتش در سال 1389 هميشه بي‌قراري مي‌كرد و در همه زمينه‌ها و مأموريت‌هاي خطير حضور پيدا مي‌كرد. واضح بود كه روزي شهيد مي‌شود. وقتي فتنه 88 پيش آمد، پسرم براي مظلوميت حضرت آقا خيلي غصه مي‌خورد.
گويا مقدمات مراسم عروسي شهيد فراهم شده بود كه عازم ميدان جهاد شد؟
عقيل از شهداي پيشتازي بود كه شهادتش مقدمه باب شهادت براي ديگر همرزمانش شد. با آنكه تمام مقدمات عروسي‌اش از رزرو تالار گرفته تا برنامه‌هاي ديگر و دعوت مهمانان فراهم شده بود، ولي به خاطر احساس مسئوليتي كه داشت، وقتي مأموريت پيش آمد لبيك گفت و رفت. آن موقع به علت جايگاه خدمتي كه عقيل داشت و به علت مسائل امنيت، خيلي در جريان مأموريت‌هايش نبوديم. عقيل چهار ماه عقد كرده بود كه رفت و شهيد شد. يك‌بار كه عقيل و همسرش مهمان عموي عقيل در تهران بودند، همسرش به عموي عقيل گلايه كرده بود كه چرا عقيل به عهد خودش وفا نمي‌كند؟ عقيل به همسرش گفته بود ممكن است در آينده همسر شهيد شوي ولي در عين حال قول داده بود كه ماهي يك مرتبه به مأموريت مي‌رود. همسرش گلايه كرده بود چرا الان كه در آستانه جشن عروسي هستيم و روز عروسي هم مشخص شده، عقيل اصرار دارد به مأموريت برود. عمو به عقيل مي‌گويد مؤمن تا به وفايش عهد نكند از شهادت خبري نيست. عقيل آن لحظه عمويش را بغل مي‌كند و لبخند مي‌زند. اين‌طور عقيل روحيه شهادت‌طلبي‌اش را نشان مي‌دهد. حتي از قبل عكس بعد از شهادتش را آماده كرده بود. زير عكس هم نوشته بود: پاسدار شهيد حاج‌عقيل خليلي‌زاده. بايد بگويم عقيل حجله شهادت را به حجله عروسي‌اش ترجيح داد.
از سردار سليماني نقل شده كه از پسرتان به عنوان پيش‌قراول شهداي مدافع حرم ياد كرده‌اند.
بله در مسجد بلال صدا و سيما به عنوان شهيد بيدارگر اسلامي براي عقيل يادواره گرفته شد. سردار سليماني آنجا در سخنراني‌شان از عقيل به عنوان شهداي پيش‌قراول مدافعان حرم ياد كردند و گفتند به علت محفوظات عمليات نمي‌توانستيم تلاش اين گونه‌ افراد را قيد كنيم. همرزمان مستشار او در سوريه و ديگر جاها نقل مي‌كردند كه دوستان و برادران عقيل بايد به او افتخار كنند چراكه ايشان در تمام پيروزي‌هاي موشكي نيروي مقاومت در لبنان و سوريه سهيم بود. اگر روزي اسرائيل نابود شود قطعاً عقيل در آن سهم به‌سزايي داشته است. از همكاران عقيل روايت شده كه در بيشتر مأموريت‌هاي خطير در سوريه، از نام و ياد عقيل و ديگر شهداي جبهه مقاومت اسلامي براي نصرت و پيروزي استفاده مي‌كنند.
آخرين مكالمه‌اي كه با شهيد داشتيد كي بود؟
هميشه عقيل براي خانواده احترام خاصي قائل بود. قبل از اينكه به مأموريت برود، دست من و مادرش را مي‌بوسيد. ادب خداحافظي او زبانزد دوستان و آشنايان بود. اگر پدرش ايستاده بود ايشان نمي‌نشست يا برعكس. اگر فراغتي پيدا مي‌كرد حتماً در كار زراعت به ما كمك مي‌كرد. آخرين اعزام عقيل با سختي كار زراعت در زمين كشاورزي‌مان مصادف شد. يك روز وقتي به خانه برگشتم ديدم مادر عقيل خيلي نگران و مضطرب است. گفتم چه شده؟ گفت عقيل زنگ زده بود. خيلي بي‌سابقه بود كه عقيل اين‌قدر پشت تلفن منقلب باشد و اشك ما را درآورد. پسرم در تماس گفته بود: «مادر من مي‌دانم كه شما چه سختي‌هايي متحمل شده‌ايد ولي اهميت كاري مأموريت‌هايم به من اجازه نداد كه بيايم و شريك سختي كارهاي شما در امور كشاورزي باشم.»
مگر شما فعاليت كشاورزي هم داريد؟
بله بعد از بازنشستگي در كار فرهنگي و تدريس در حوزه قرآني و ديني، براي ادامه معاش خانواده برنج‌كاري مي‌كنم.
همرزمان پسرتان از نحوه شهادتش چه روايتي كرده‌اند؟
ابوالفضل راه‌چمني از شهداي مدافع حرم، يك روز با خانمش به منزل ما آمد و گفت به عنوان برادر عقيل از شما خواهشي دارم. اينكه از خدا بخواهيد و دعا كنيد كه ما هم پيش عقيل برويم. مدتي نگذشت كه خبر شهادت ابوالفضل راه‌چمني آوازه شهر لاهيجان شد. عقيل زماني به شهادت رسيد كه هنوز موضوع شهداي مدافع حرم رسانه‌اي نشده بود. همين قدر شهيد راه‌چمني و بعضي از دوستانش براي ما تعريف كردند كه پسرم در روز شهادتش از شب تا صبح نگهباني مي‌دهد و نمي‌خوابد. اذان صبح را خودش مي‌گويد و بعد دعاي عهد مي‌خواند. بعد به مأموريت مي‌روند. در اين مأموريت با چند تن از دوستان پاسدار و خلبان و نيز مهندس پرواز كه با هم چهار نفر بودند در موقع پرواز در شرايطي قرار مي‌گيرند كه هلي‌كوپترشان با كوه برخورد مي‌كند. پسرم تمام نمادهاي ائمه خدا را هنگام شهادت نشان داد. با سوختن جسمش يك بخش نمادي از سوختن خانه حضرت زهرا(ع) را نشان داد و با قلم شدن دستانش نشان داد چه ارادتي به حضرت عباس دارد.
سخن پاياني؟
پسرم قبل از شهادت مناجاتي با صداي خودش به اين مضمون خوانده بود كه: ‌اي آشنا با درد مسكين، ‌اي بودنت همراه من چون بار سنگين، ‌اي كه فتادي چون شرر در تار و پودم، از همرهي با ساز تو چه سودم، پهناي تو مثل سرابي در حبابي، ‌اي عشق گو از جان من آخر چه خواهي؟ چه خواهي؟ چه خواهي؟ حسين جان، حسين جان...
به نظر من شهدايي چون عقيل با وصال‌شان به معبود براي همه ما يادآور مي‌شدند كه «مسيحي نفس بودن» در اثر عشق و ايمان حاصل مي‌شود. از تمرين خوب بودن‌هاست كه آدم به اين مراتب مي‌رسد. شهيد خليلي‌زاده با سيره نوراني بودنش سر نخ را براي همه شيفتگان و دوستان به جاي گذاشت و هر ساله در يادمانش به عنوان شهيد شاخص معرفي مي‌شود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار