دكتر عبدالله گنجي
اسامي 100 مدير دوتابعيتي كشور در جلسه عصر يك‌شنبه گذشته كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي خوانده شد. همچنين گفته شد فردي كه اخيراً با اختلاس 100ميليارد توماني از وزارت نفت به خارج فرار كرد، دوتابعيتي يا داراي تابعيت مضاعف است. علت اينكه خاوري به راحتي گريخت، اين بود که داراي تابعيت مضاعف بود. تابعيت مضاعف امروز، همان «تحت‌الحمايگي» دوره قاجاريه است. آغا‌يعقوب ماركاريان معروف به ميرزا يعقوب ايرواني يا ارمني (پدرميرزا ملكم خان ناظم‌الدوله) و از خواجه‌سرايان حرم فتحعلي‌شاه اموال دولتي را سرقت كرد و به سفارت روسيه پناهنده شد و مورد حمايت گريبايدوف (سفير مقتول روسيه) قرار گرفت و به علت دوتابعيتي بودن، وزير اعظم وقت (الله‌يار خان) نتوانست او را مجازات كند. آن روز دزدها پس از دزدي مسئله را سياسي و از تابعيت مضاعف براي در امان بودن استفاده مي‌كردند و اكنون هم.
بنا بر آنچه در كميسيون مربوطه در مجلس گفته شد، تمركز دوتابعيتيها در وزارت نفت بيشتر از جاهاي ديگر دولت است و متأسفانه وزير اطلاعات هم تاكنون چند‌گونه سخن گفته‌اند. ابتدا گفتند: اگر كسي را پيدا كرديد به ما اطلاع دهيد. بعداً گفتند با 35 نفر برخورد كرديم و اكنون هم عدد 100 مطرح است. جداي از مباحث حقوقي، اين ننگ نظام جمهوري اسلامي نيست كه مديران آن دل در گرو همانجايي دارند كه سال‌هاست نظام و ملت آنان را به بدترين شكل از حقوق مختلف خود محروم كرده است؟ براي بقاي نظامي كه بر كاكل مديراني بچرخد كه اسب زين‌كرده‌شان بالقوه آماده پرش به سمت فرنگ است چه تضميني وجود دارد؟! دزدهاي دوتابعيتي بيشترين ضربه را به حيثيت نظام وارد مي‌كنند؛ يعني هم مدير دزد است، هم مي‌تواند از محاكمه بگريزد، هم به ريش نظام بخندد و هم به جايي برود كه به آن سرزمين دشمن مي‌گوييم. اين فقط دوتابعيتيها نيستند كه زير پاي نظام را شل مي‌بينند و زير پاي خود را محكم مي‌كنند، بلكه از مسئولان نظام جمهوري اسلامي نيز كساني هستند كه فرزندانشان را براي تحصيل به غرب مي‌فرستند تا شمايل فرهنگي غرب را از ورژن اصيل آن تجربه كنند و از فرهنگي كه پدرانشان براي ترويج آن حقوق مي‌گيرند فاصله بگيرند. بدون ترديد مسئولاني كه فرزندانشان به غرب رفته و در رشته‌هايي تحصيل مي‌كنند كه در ايران وجود دارد خائن هستند و انگاره و باور آنان به چيستي نظام جمهوري اسلامي را بايد در لابه‌لاي همين نگرش جست‌وجو نمود.
دوتابعيتيها و چرايي دوتابعيتي شدنشان و دسته‌اي كه فرزندانشان را به فرنگ مي‌فرستند تا در همان رشته در ايران تحصيل نكنند «خائنان بالقوه» هستند و كم‌كم تق آنان درخواهد آمد و نسبت‌شان با نظام شفاف خواهد شد. در فيلم «قلاده‌هاي طلا» صحنه‌اي بود كه خانمي وارد سفارت انگليس شد و به كارمند سفارت گفت: «اگر شما را بيرون كنند ما دچار مشكل خواهيم شد» و او جواب داد: «كسي ما را بيرون نمي‌كند. فرزندان مسئولين ايران را ما در انگلستان تربيت مي‌‌كنيم.» مجلس، شوراي عالي امنيت ملي و نيروهاي انقلاب نبايد اين دو مسئله را (دوتابعيتي‌هاي مدير و تحصيل فرزندان مديران در غرب) به‌راحتي رها كنند.
انقلابيون اگر از اين دو مسئله دق‌مرگ شوند حرجي نيست كه بخش‌هايي از نظام جمهوري اسلامي را دلدادگان به غرب مي‌چرخانند و اين نقض غرض اهداف امام و انقلاب اسلامي است. ممكن است مردم فرزندانشان را به غرب بفرستند يا غرب به جاسوسان وطني تابعيت مضاعف بدهد اما آلودگي حوزه مديريتي نظام به چنين افرادي آينده روشني را ترسيم نمي‌كند. دوتابعيتيها در وزارتخانه پردرآمد و «ويژه پرداخت» نفت چه مي‌كنند؟ معلوم است كه درآمد آنجا كفاف حال كردن در غرب را مي‌دهد و قطعاً علت اصلي غرب‌گرايي آنان نه سياسي كه حتماً فرهنگي است و هر از گاهي تصوير يا ويدئوي فرزندانشان را مي‌توان در شبكه‌هاي اجتماعي ديد. پناهندگي دزدان، ظلم مضاعفي به اقتدار نظام نيز هست و نه تنها خود اين افراد به ريش نظام پوزخند مي‌زنند كه مردم نيز به اقتدار نظام مي‌خندند. شايد گفته شود اين افراد متخصص هستند خب اگر دانشگاه نفت نمي‌تواند متخصص تراز انقلاب اسلامي تربيت كند آن را تعطيل كنيد و سند ناچاري خود را مقابل اين نوشته قرار دهيد. مگر توليدكنندگان انرژي اتمي و موشك و سلول‌هاي بنيادي فارغ‌التحصيل غرب بودند؟ روزنامه «جوان» به محض دريافت اطلاعات مديران دوتابعيتي كشور تصوير آنان را در صفحه يك خود منتشر خواهد كرد و اين ننگ را مقابل ايران عزيز و ملت مظلوم و مستقل ايران تحمل نخواهد كرد.
جناب گنجی " تصمیم شما در باره افشای نام مدیران دوتابعیتی 
