در شرايط كنوني با بدهيهاي ميلياردي بر جاي مانده از طرح تحول سلامت و بهرغم از دست رفتن پنج سال براي رفع نواقص و فراهم آوردن زمينههاي اجراي برنامه پزشك خانواده در اعترافي ديرهنگام دكتر سيدحسن قاضيزاده هاشمي، وزير بهداشت تصريح ميكند: پزشك خانواده و نظام ارجاع بايد در كشور اجرا شود و اين برنامهها ابزارهايي براي رسيدن به اهدافي مانند افزايش دسترسي مردم به خدمات، پيشگيري از بيماريها و جلوگيري از تقاضاهاي القايي و در نهايت بهبود شاخصهاي سلامت است. اين در حالي است كه قاضيزاده در ابتداي دولت يازدهم بارها تصريح كرده بود: پزشك خانواده را با سبك و سياقي كه بنا بود اجرا شود، قبول ندارد و اجراي طرح تحول اثبات كرد، وي به طور كلي با برنامه پزشك خانواده موافق نيست.
با روي كار آمدن دولت يازدهم برنامه پزشك خانواده عملاً كنار گذاشته شد تا طرح دولت جديد جايگزين آن شود؛ طرح تحول سلامت روي ويرانههاي پزشك خانواده برپا شد. طرحي كه برخلاف پزشك خانواده به دنبال پيشگيري از بيماري و مديريت منابع سلامت با سطحبندي خدمات درماني و نظام ارجاع نبود، بلكه با بنا گذاشتن نظام پرداخت «فيفورسرويس» درآمد پزشكان و كادر درمان را با افزايش بيماران بالاتر ميبرد. چيزي شبيه كارگاههاي سريدوزي! همين سازوكارها هم بود كه طرح تحول سلامت را از همان ابتدا با انتقادهاي فراواني مواجه كرد.
بازگشت پلهپله
حالا اما طرح تحول سلامت مانده و بدهيهاي ميلياردي كه با بدعهدي بيمهها چالشهاي بزرگتري را براي مردم و بيماران ايجاد كرده است و شاهد عقبگرد پلهپله وزارت بهداشت از اين طرح هستيم، حتي اگر آقاي وزير و ساير مسئولان دولتي بر باقي ماندن نام طرح تحول تأكيد داشته باشند. بعد از تغيير درصد فرانشيز پرداختي بيماران و افزايش آن به 10درصد و بياعتباري بيمه سلامت ايرانيان در تمامي مراكز درماني به استثناي مراكز دانشگاهي اينبار نوبت اعتراف به كارايي طرح پزشك خانواده است. اعترافي كه پنج سال به تأخير افتاد و هزينههاي زيادي را به نظام سلامت، مردم و بيمهها تحميل كرد.
طرحي براي ويران كردن طرحي ديگر!
يكي از اصليترين انتقادها درمانمحور بودن بهجاي سلامتمحوري بود كه طرح تحول را درست در برابر پزشك خانواده قرار ميداد. طرح پزشك خانواده با روي كارآمدن مرضيه وحيد دستجردي بهطور جدي سرزبانها افتاد. هر چند اصل اين طرح از زمان مسعود پزشكيان، وزير بهداشت دولت اصلاحات كليد خورد، اما با تغييرات مديريتي به سرانجام نرسيد. طرحي كه طي آن پزشكان عمومي دورهديدهاي جمعيتي بالغ بر 2 هزار و 500 نفر را تحت نظر قرار ميدادند و اين جمعيت در صورت بيماری با سطحبندي خدمات و طراحي نظام ارجاع به سطوح بعدي درماني ارجاع داده ميشد تا هم بيمار سردرگم نشود و هم منابع مالي به شكلي هدفمند و با ضابطه مصرف شود. اصليترين زيرساخت پزشك خانواده هم پرونده الكترونيك سلامت بود كه با راهاندازي آن نسخههاي پزشكان قابل پايش و ارزيابي ميشد و به اين ترتيب ميشد تا حدود زيادي تقاضاهاي القايي خدمات پاراكلينيك و تجويز عكس، آزمايش و...را تحت كنترل درآورد، اما از آنجايي كه با چنين سيستمي نظارتها بر كار پزشكان بيشتر ميشد و بخشي مهمي از درآمد آنها از مجراي تقاضاهاي القايي كاهش مييافت، پرونده الكترونيك سلامت و به موازات آن پزشك خانواده هيچگاه اجرايي نشد و به جاي آن طرح تحول سلامت بهعنوان طرحي پر سر و صدا و با عمليات رسانهاي وسيع براي تبليغ و مثبت جلوه دادن عملكرد آن از سوي دولت يازدهم به اجرا درآمد و به پيشاني خدمات اجتماعي دولت تبديل شد.
برنامه نظام سلامت 80 كشور دنيا
باقر لاريجاني، معاون آموزشي وزيربهداشت هم سال گذشته در رابطه با ضرورت حركت در محور پزشك خانواده گفته بود: به موازات ايجاد صدها رشتهها تخصصي و فوقتخصصي بايد تلاش كنيم پزشك خانواده و طب عمومي گسترش يابد؛ چراكه چالشهاي امروز مرهون اين بيتوجهي است. بنا به تأكيد وي پزشك خانواده براساس اسناد بالادستي قانون برنامه توسعه و سياستهاي ابلاغي محور نظام سلامت است و بايد خدمات جامع همگاني سلامت را با محوريت نظام ارجاع سازماندهي كنيم. به گفته معاونت آموزش وزارت بهداشت در 80 كشور دنيا پزشك خانواده داريم و بايد به موازات تخصص و تكنولوژي اين برنامه را گسترش دهيم، زيرا چالشهاي پيش روي امروز مرهون توجه نكردن به آن است و پزشك خانواده در بسياري از كشورها بهعنوان دروازهبان نظام سلامت موردقبول است.
بنا به تأكيد وي براي جلوگيري از افزايش هزينه و خدمات القايي پزشك خانواده لازم است بيمار از سردرگمي رها شود.
مسعود پزشكيان، نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي و نخستين طرفدار طرح پزشك خانواده در ايران هم با اشاره به اين مطلب كه دولت در اجراي طرح تحول نظام سلامت با مشكل مواجه شده، ميافزايد: از ابتدا اعلام شد كه براساس كار كارشناسي و تحقيقي كه انجام گرفته است، اين طرح با مشكل مواجه ميشود و امروز اين اتفاق افتاده است و مشكلات دولت روزبهروز هم بيشتر خواهد شد.
وي تصريح ميكند: پزشك خانواده در دنيا وجود دارد و اگر بهدنبال اجراي صحيح آن بوده و قرار است درست اجرا شود، بايد همان راهي را كه دنيا رفته است، ادامه داد و از سيستم خوددرآوردي استفاده نكرد.
چالش مديريتهاي اتوبوسي
پزشك خانواده نسخهاي است كه در بسياري از كشورهاي پيشرفته دنيا هم پيچيده شده و نتایج خوبي هم داشته است. اينكه چرا اين نسخه در ايران به درستي اجرا نميشود، نكتهاي است كه رضا ملكزاده، وزير بهداشت دولت سازندگي و معاون تحقيقات و فناوري وزارت بهداشت درباره آن اينگونه اظهارنظر ميكند: مشكل اجرا نشدن اين طرح در بودجهاش نبود، بلكه بدنه خود برنامه با نظام سلامت كشور ما همخواني ندارد. بنا به تأكيد وي اين برنامه هيچ وقت درست اجرا نشده است. ملكزاده با اشاره به سابقه اين برنامه افزود: زمان وزارت دكتر پزشكيان، پزشك خانواده كليد خورد، ولي درست زماني كه ميخواست به جايي برسد با تغيير مواجه شديم. يك گروه ديگر آمدند و بعد آن گروه جديد كار را از اول شروع كردند و همينطور گروههاي ديگر، در نهايت هم كه بودجه داده نشد و هنوز هم تكليف مردم معلوم نيست!