همه اين هفتهها كه ميان تيم احمدينژاد و دستگاه قضايي جنجال و جدل برپا بود، گوشه و كنار زمزمههايي شنيده و خوانده ميشد كه آيا رهبر معظم به اين موضوع ورود پيدا خواهند كرد؟ شايد همه منتظر بودند ببينند اولين ديدار و سخنراني آقا بعد از اين دعواي ناميمون چه زماني است و ديروز موعد فرا رسيد. در اين انتظار، مصداق يابي سخنان رهبري ساده ميشود. ايشان از كسي و سمت خاصي نام نميبرند، اما سخناني صريح دارند: «شما نميتوانيد مدعي باشيد، بايد پاسخگو باشيد».
اين شايد مهمترين مفهومي باشد كه روز گذشته رهبر انقلاب در جملات متعدد و خطاب به مسئولان كنوني و سابق و اسبق نظام گفتند. اين مفهوم يعني يك خط مشي كلي براي همه دعواهايي كه يك سو ميكوشد خود را خارج از ساختار نظام نشان دهد و بعد در نقش يك منجي ظاهر شده و كشور را از پليديها! پاك كند. از اين منظر ولي فقيه يك مفهوم كلي را بيان كردهاند. مفهومي كه اصلي ساده و بديهي بود، اما سياسي كاريهاي عدهاي در ناديده گرفتن اين اصل بديهي باعث شد تا رهبري صراحتاً هشدار دهند. اصلي كه ميگويد كه شما يك دورهاي در اين كشور از مقامات ارشد بودهاي، مسئول بودي و همه كاره كشور، امكانات كشور در دست تو بوده و حالا نميتواني مدعي باشي، بلكه بايد پاسخگو باشي:« نميشود انسان يك دهه همهكاره كشور باشد، بعد دهه بعدي تبديل شود به مخالفخوان كشور... اين كساني كه كشور در اختيارشان هست يا بوده، ديگر حق ندارند عليه كشور حرف بزنند؛ اينها بايد پاسخگو باشند... »
استفاده رهبري از عبارت «همهكاره كشور باشد» باعث ميشود اذهان به سمت روساي جمهور برود و نه مقامات ديگر و بعد يافتن مصاديق چندان سخت نخواهد بود. در جايي ديگر هم رهبري در تبيين همين مفهوم از سخنانشان ميفرمايند: «كساني كه همه امكانات مديريتي، يا امروز دستشان است يا ديروز دستشان بوده، فرقي نميكند؛ تمام امكانات دست اينها بوده يا هست و آنوقت به قول فرنگيمآبان، نقش اپوزيسيون به خود ميگيرند. »
وقتي ديروز و امروز را ميگويند يعني همين رئيس جمهور كنوني و هم رئيس جمهور سابق و حتي رئيس جمهور اسبق؛ اين يك قاعده است كه وقتي ساختار را پذيرفتيد، امكانات و اختيارات ويژه براي شما قائل شدند و مديريت كلان كشور با شما بود، شما بايد پاسخگو باشيد و نه پرسشگر. از چه كسي قرار است سوال كنند وقتي مديريت كشور با آنان بوده است؟ 20 سال اداره كشور در دوران پس از امام (ره) در دست كساني بوده كه امروز هم دولت دستشان است (خاتمي و هاشمي و روحاني) و هشت سال هم دست محمود احمدينژاد؛ اختيار بودجه كشور و كل امكانات دست آنها بوده و حالا حاميانشان با حواله دادن همه كاستي به واژه «نظام» ژست دلسوزي براي مردم ميگيرند، حال آنكه خود اين آقايان بايد پاسخگوي اوضاع كنوني (بد يا خوب) باشند و نه منتقد. آنهايي كه عزت و اعتبارشان از نظام است و از متن نظام برخاستهاند و حالا عليه نظام موضع ميگيرند، گويي هيچ نقشي در آنچه اكنون كشور هست، نداشتهاند. اگر تكرار و تأكيد بر شعارهاي انقلابي نظام نبود، چه كسي به احمدينژاد رأي ميداد و آيا اعتبار او از همين نظام نيست؟
البته همه نهادها را ميشود نقد كرد، اما آنچنان كه حضرتشان هم در همين سخنراني تأكيد ميكنند «نقد منصفانه و مسئولانه و عاقلانه، نه نقد همراه با فحاشي و تهمت، چرا كه نقد و نقدپذيري واجب، اما تهمت و لجن پراكني حرام است.»