
داريوش يوسف وند*
پرداختن به بیماری اعتیاد نیازمند یک دایره المعارف است. پرداختن به هر جنبه از آن بستری از مطالعات و تحقیقات را در بر می گیرد. در زمینه پیشگیری، قاچاق، مداخله در بیماری، کنترل و درمان هر کدام شامل بستری بسیار عمیق و نیازمند تحلیل و ارزیابی چند وجهی است.آنچه تحت عنوان بیماری اعتیاد در جامعه گسترش یافته است دارای ابعاد پنهان و آشکاری است که دامنه آن تمام طیف های اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی، شغلی، عاطفی و روانی را تحت تاثیر قرار داده است.
بسط اعتیاد در میان نوجوانان در مدارس و دبیرستان ها و تغییر نوع مصرف از مواد سنتی به صنعتی، تغییر الگوی مصرف و... همه و همه هشداری است نسبت به خطری بزرگ در وضعیت امروز و تهدیدی برای آینده کشور محسوب می شود. تهدیدی که در این زمینه کشور را مورد هجمه قرار داده است. تهدیدی جدی و استراتژیک است و هر گونه سیاست گذاری غلط و ناکارآمد در این زمینه منجر به آسیبی بلند مدت در وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و فردی کشور خواهد شد.
آسیب شناسی وضعیت موجود اعتیاد کشور دارای ابعادی است که صرفا نمی توان به موضوع بیماری یا قاچاق آن پرداخت. چنانچه واقع گرایانه بخواهیم به تحلیل و ارزیابی وضعیت موجود اعتیاد کشور بپردازیم، در سه حوزه می توان به بررسی و تحلیل آن پرداخت:
تولید و قاچاق مواد مخدرکه حوزه ی امنیتی و استراتژیک را در بر می گیرد.
ارزیابی وضعیت موجود بیماری در کشور به صورتی همه جانبه و واقع گرایانه.
ارزیابی متدهای درمان موجود در کشور و آسیب شناسی آنها.
در حوزه اول اعتیاد ارتباط مستقیمی با امنیت ملی را دار است. در واقع حوزه های آسیب زای اعتیاد در حیطه امنیت ملی، شامل "نیروی انسانی، اقتصاد، خانواده و ساختار اجتماعی است". در دوره صنعتی تصور براین بود که صنعت و تکنولوژی محور توسعه است و می تواند جوامع را به سمت توسعه و رفاه سوق دهد، اما در دنیای پست مدرنیته نیروی انسانی حرف اول را می زند. در واقع نیروی انسانی چین است که اقتصاد دنیا را به محوریت خود درآورده است.
اعتیاد و مواد مخدر ضربه سنگینی به این پیکره وارد آورده است و نیروی انسانی کشور را در دو مقطع حساس و استراتژیک به محوریت آسیب گرفته است. در وضعیت موجود نیروی انسانی جوان که تکیه گاه اقتصاد و توسعه و پایداری و امنیت ملی است را دچار آسیب بزرگی کرده است و در مقطع دوم؛ نیروی انسانی نوجوان و نسل آینده کشور است که یا خود به نوعی درگیر مسئله اعتیاد هستند و یا در خانواده های در معرض بیماری اعتیاد زندگی می کنند که مستعد آسیب ها و پاتولوژی های نگران کننده ای برای آینده نه چندان دور کشور هستند.
در بعد اقتصادی هزینه های تولید، مبارزه، مصرف، افت عملکرد نیروی انسانی و افت کارآمدی و ضربه به اقتصاد تولیدی و خدماتی، درمان (شامل درمان بیماری اعتیاد و یا بیماری هایی که از اعتیاد منشعب هستند) و از همه مهمتر ضعیف شدن بنیه های اقتصادی در اثر وارد آمدن این ضربه مهلک، که پیش اگهی دشوار و نگران کننده ای برای آینده اقتصاد است. پردازش به این هزینه ها مستلزم محاسبات دقیق و بدون سوگیرانه علم اقتصاد است.
بعد دیگر آسیب زایی اعتیاد در حوزه خانواده است. در واقع بروز اعتیاد رابطه ای رفت و برگشتی با شرایط خانواده دارد،بدین معنا که از یک طرف خانوادهآسیب پذیر و آسیب دیده زمینه بروز بیماری اعتیاد را در بین اعضاء خود به وجود می آورد و از طرف دیگه وجود یک شخص معتاد در بین اعضاء خانواده منجر به بروز آسیب هایی به ساختار و عملکرد خانواده می شود که می تواند بنیان خانواده را متزلزل و به سمت فروپاشی سوق دهد.
ارتباط اعتیاد و جامعه یک ارتباط دو سویه است. آسیب های اعتیاد یک فرد در جامعه با نمودهای بارزی مشخص است. ارتباط تنگاتنگی بین جرم و اعتیاد در آمارها نشان داده می شود. بدین معنی که بیمرای اعتیاد بیماری است که فرد را به سمت ارتکاب جرم سوق می دهد. در واقع ماهیت این بیماری به گونه ای است که بیمار به سمت ارتکاب جرم سوق داده می شود.
عدم قدرت تصمیم گیری منطقی بیمار در موارد بسیاری منجر به ارتکاب جرم می شود و امنیت اجتماعی را با مخاطره مواجهه می سازد. از طرفی جامعه پاتولوژیک به خودی خود بستری برای بیمار شدن اعضاء خود فراهم می کند به مانند آنچه که امروزه در مدارس شاهد آن هستیم.
در ابتدا همانند آمار سلامت روان، در زمینه بیماری اعتیاد نیز آمار درست، استاندارد و واقع گرایانه ای در دسترس نیست. آمار مرکز ملی مطالعات اعتیاد دارای استاندارد های سنجه ای علم آمار نیست و با واقعیت جامعه بسیار فاصله دارد. مرکز ملی مطالعات اعتیاد به دلیل اینکه در تیم ساختار سازمانی دارای ترکیب متخصصین آمار نیستند و نگاه موجود در مرکز ملی مطالعات اعتیاد کشور نگاهی پزشک محور است و سایر مداخلات در حیطه سیاست گذاری و تحقیقاتی در درجه دوم قرار گرفته اند.
خدمات مددکاری، روان درمانیو... که جزء مداخلات اساسی اعتیاد محسوب می شوند در ذیل مداخلات پزشکی واقع شده اند این در حالی است که بیماری اعتیاد دارای ساختاری چند وجهی است که قسمت محدودی از آن دارای محوریت پزشکی است و جنبه های دیگر بیماری در فرایند مداخلات مورد غفلت واقع شده است.
سنجش و ارزیابی آمار واقعی موجود اعتیاد توسط مراکز تحقیقاتی و یا مرکز آمار کشور مورد ارزیابی و سنجش قرار گیرد. هر نوع ارزیابی و سنجش در این زمینه بدون تایید مراکز تحقیقاتی و آمار کشور نمی تواند قابل دفاع علمی و راستی آزمایی باشد. بر طبق نگاه سیاست گذاری پزشک محور موجود در مرکز ملی مطالعات اعتیاد کشور سمت و سوی مداخله پزشکی به خود گرفته است و جنبه های دیگر نادیده گرفته شده و یا در درجه دوم مداخله و اهمیت قرار گرفته اند. درمان های موجود در کشور شامل درمانهای بستری بیمارستانی، مراکز درمان متادون، کمپ های ترک اعتیاد و... است.
درمانهای عمده ی موجود در کشور (متادون، کمپ های تحت پوشش بهزیستی، کنگره ی شصت، طب سوزنی، بستری های بیمارستانی، درمانهای خودگران و خودسرانه، درمان سم زدایی و...).
چنانچه بخواهیم به نقد وضعیت درمانهای موجود بپردازیم،آسیب شناسی درمانهای موجود آنچنان بسط یافته است که در این مقال نمی گنجد. در واقع آسیب های مبتلا به مداخلات موجود نیازمند مطالعاتی آسیب شناسانه و گسترده در این حیطه است. ضعف سیستم آموزشی و درمانی موجود کشور به طور بارزی نمایان است. مطالعات آسیب شناسی درمانهای موجود یا انجام نمی شود و یا به عنوان خط قرمز منتشر نمی شوند.
مرکز ملی مطالعات اعتیاد که لزوما بایستی ماموریت داشته باشد که به مطالعه آسیب شناسانه و درمان بپردازد.اما تا کنون حتی یک مطالعه آسیب شناسانه در میان صدها هزار مقاله درباره بیماری اعتیاد انجام گرفته است مورد بررسی قرار نگرفته است. این یکی از نقاط ضعف بسیار بارز مرکز ملی مطالعات اعتیاد کشور است". و نشان دهنده ی سوگیری هایی هدفمند در این زمینه است که می توان آن را به عنوان یک مرکز مطالعاتی مورد نقد بارز قرار داد که چرا آمار ارائه شده با واقعیات مطابقت ندارد و چرا در روش آمار سنجی از متدهای علمی برای آمارگیری استفاده نشده است؟
چرا تاکنون هیچ گونه مطالعه ای در مرکز ملی مطالعات اعتیاد کشور در زمینه آسیب شناسی درمانهای موجود در کشور و یا در مرکز ملی مطالعات اعتیاد انجام نگرفته است؟ چه دلایلی در این مورد وجود دارد چه سوگیری ها ترس ها و یامنافعی در این زمینه مانع انجام یک مطالعه ساختارمند و علمی در زمینه آسیب شناسی وضعیت درمانهای موجود اعتیاد کشور است؟
در برخی مطالعات سوگیرانه شرکت های بزرگ دارویی هزینه هایی بابت تایید اثر بخشی داروهای تولیدی خود دارند که به مراکز تحقیقاتی هزینه های هنگفتی با هدف انجام مطالعات تایید کننده اثر بخشی داروهای تولیدی شان می پردازند و بدین صورت بعد از مطالعات انجام گرفته، تبلیغات گسترده ای برای فروش محصول مورد نظر انجام می شود. در زمینه مداخله های موجود در درمان اعتیاد نیز چنین اتفاقی را شاهد هستیم.
در واقع تاکنون هیچ مطالعهآسیب شناسانه ای در مورد درمانهای موجود اعتیاد کشور انجام نگرفته است. این در حالی است که هزاران مقاله در زمینه اثر بخشی این درمانها منتشر شده است. سوالی ساده می تواند تمام این مطالعات را زیر سوال ببرد: اگر مداخلات و درمانهای موجود اثر بخش هستند پس چرا آمار بیماری اعتیاد به طور بسیار گسترده ای در حال شیوع است؟ و در واقع سوالی بنیادی تر به ذهن خطور می کند: آیا درمانی انجام می شود؟ اینجا مشاهده می شود می شود که درمانهای موجود به پیروی از همان شرکت های دارویی مطالعاتی در تایید اثر بخشی و کارآمدی خود دارند در حالی که مطالعات آسیب شناسی این درمانها تا کنون جایی برای پردازش نداشته است.
زمانی که منافع اقتصادی و شغلی هزاران پزشک عمومی در معرض خطر قرار خواهد گرفت و برنامه ای بلند مدت و تعریف شده برای ساماندهی و اشتغال آنها وجود ندارد، طبعا نمی توان انتظار داشت درمان متادون یک درمان نتیجه بخش منجر به جدایی بیمار از فرآیند درمان باشد.
می توان بیم وجود مافیای درمان را مطرح کرد. تخلفاتی از قبیل فروش متادون در عطاری ها، عدم پایان دادن به درمانو... متادون از غیب به عطاری ها نمی رسد. طبعا یا باید شرکت های دارویی اقدام به فروش متادون به عطاری ها کنند یا مراکز درمان متادون اقدام به فروش متادون می کنند. اگر این تخلفات رو نادیده بگیریم و به طور واقع بینانه و علمی به اثر بخشی این درمان بپردازیم موارد زیر را نمی توان نادیده گرفت: اعتیاد یک بیماری پزشکی نیست که با مداخله پزشکی صرف، بتوان آن را درمان كرد.
هرچند نمی توان از آسیب های جسمی ناشی از بیماری اعتیاد چشم پوشید و در جنبه های محدودی دارای نشانه هایی است که مداخله پزشکی مورد نیاز است. به طور مثال در بیمارانی که در کمپ های ترک اعتیاد بستری می شوند هیچ گونه مداخله پزشکی صورت نمی گیرد، با این حال اتفاق آسیب رسانی برای سلامت بیماران هم رخ نمی دهد. در واقع از بین رفتن "نیمه عمر" مواد مخدر مصرفی توسط بیمار بسته به نوع ماده مصرفی از چند ساعت تا نهایتا یک یا دو هفته است که اثرات فیزیولوژی ماده مخدر از سیستم فیزیولوژی بیمار رفع شده باشد. بدین صورت می بینیم که مداخله پزشکی هر چند در مراحل اولیه درمان حائز اهمیت است اما نمی توان آن را درمان دانست و در واقع درمان صرفا منتج به یک هفته اثرات ناشی از علائم ترک نمی شود.
اعتیاد دارای جنبه های دیگری از قبیل آسیب های اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی، روانی و شخصیتی است. بنابراین پزشک عمومی قطعا در همه این حیطه ها مجاز به مداخله نیست. پزشک عمومی با گذراندن یک دوره تخصصی ده روزه MMT نمی تواند دانش کامل و کافی در زمینه درمان بیماری اعتیاد را اکتساب کند. بیماری اعتیاد نشات گرفته از آسیب های ژنتیکی، شخصیتی، محیطی، خانوادگی و... است.
یک پزشک عمومی صرفا در زمینه سلامت جسمی مجاز به مداخله درمانی است و قطعا از دانش کافی برای مداخله درمانی مناسب در همه جنبه های بیماری اعتیاد برخوردار نیست و این آسیبی است که وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی به دلیل سیاست گذاری غلط آن را بسط داده است. آسیبی که با تعریفی غلط از درمان، منجر به تبعاتی گسترده در درمان بیماری اعتیاد شده است.
در واقع تصمیمی اشتباه در سیاست گذاری و سلامت منجر به آسیبی می شود که سالهای سال و در جمعیت گسترده ای تداوم یابد. با این حال نمی توان از مداخله پزشکی اجتناب کرد و یکی از نیازهای درمان بیماری اعتیاد مداخله پزشکی است. اما آنچه در مراکز درمان MMT رخ می دهد تیم درمانی شامل: پزشک عمومی مسئول فنی، پرستار، روانشناس با مدرک کارشناسی به بالا و منشی است.
اعتیاد یکی از فصل های DSM است. DSM به عنوان مرجع تشخیص بیماریهای حوزه سلامت روان است که با استناد به آن و تایید سازمان بهداشت جهانWHO، اعتیاد یک بیماری در حوزه سلامت روان است. بنابراین مداخله تیم فوق در درمان بیماری اعتیاد یک خطای علمی تخصصی و راهبردی است که نه تنها منجر به درمان بیماران نخواهد شد بلکه منجر به بسط عمیق تر و ریشه دار شدن بیماری خواهد شد.
*روانشناس بالينی و استاد دانشگاه