کد خبر: 871286
تاریخ انتشار: ۱۹ شهريور ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۱
16سال از آن عصر روز تابستاني به وقت تهران مي‌گذرد كه مردم سراسر جهان و از جمله ايران، صحنه‌هاي وحشتناك برخورد هواپيما را با برج‌هاي دوقلوي اتحاديه تجارت جهاني در شهر نيويورك از گيرنده‌هاي تلويزيون خود مشاهده كردند.
محمدجواد اخوان
محمدجواد اخوان

16 سال از آن عصر روز تابستاني به وقت تهران مي‌گذرد كه مردم سراسر جهان و از جمله ايران، صحنه‌هاي وحشتناك برخورد هواپيما را با برج‌هاي دوقلوي اتحاديه تجارت جهاني در شهر نيويورك از گيرنده‌هاي تلويزيون خود مشاهده كردند. با توجه به وسعت و شگفتي‌سازي حادثه 11 سپتامبر 2001، از همان لحظات اول مي‌شد حدس زد كه سلسله رويدادهاي مهمي در پيش است و چنين نيز شد. ساكنان كاخ سفيد همان ابتدا انگشت اتهام را به سمت مسلمانان نشانه رفته و موج قدرتمند «اسلام هراسي» را آغاز كردند. «بوش» پسر رئيس‌جمهور وقت ايالات متحده در اولين روزهاي حادثه به همه دنيا اعلام كرد كه حمله به نيويورك و واشنگتن اعلام جنگ برضد امريكاست و امريكا در حد يك جنگ به آن پاسخ خواهد داد. كنگره امريكا نيز با تأييد اين مواضع به بوش اجازه داد تا در صورت لزوم بر ضد تمامي كشورها، سازمان‌ها يا افرادي كه به نحوي در حادثه تروريستي 11 سپتامبر دخالت داشته‌اند يا مظنون به دخالت هستند، در هر نقطه‌اي از جهان كه باشند، دست به عمليات نظامي بزند.
 
با يورش ماشين نظامي سلطه‌گران به منطقه غرب آسيا، ماشه تهديد به سوي ايران اسلامي نيز نشانه رفت. هنوز يك سالي از پيشنهاد رئيس‌جمهور وقت ايران براي نامگذاري سال 2001 به عنوان «گفت‌وگوي تمدن ها» نگذشته بود كه بوش پاسخ عشاق واشنگتن را در تهران با واژه‌اي كليدي داد: «محور شرارت».
شيفتگان غرب كه در پي وقوع اين حادثه با حركات نمايشي همچون «روشن كردن شمع» و «خيابانگردي» يا اقدامات نماديني همچون «امضا كردن دفتر يادبود دفتر حفاظت منافع امريكا در تهران» فرصت را براي عرض ارادت بيشتر به ساكنان كاخ سفيد غنيمت يافته بودند، با تغيير لحن سران امريكا، به «مرعوبان غرب» تبديل شدند. اين تغيير از شيفتگي به مرعوبيت چيزي از ارادت آنها به كاخ سفيد نكاست، تنها بهانه دخيل بستن بر آن را تغيير داد.
 
در اين شرايط روزنامه‌هاي زنجيره‌اي از قرار گرفتن امريكا در موضع تهاجم به دنياي اسلام پس از 11 سپتامبر به عنوان يك فرصت استثنايي براي خروج از بن‌بست رابطه با امريكا ياد مي‌كردند و «الهه كولايي» نماينده‌ مشاركتي مجلس آن را فرصت بازسازي روابط بين‌المللي ايران توصيف نمود. البته تفكر مرعوبانه‌ اصلاح‌طلبان در مقابل غرب به ويژه امريكا چيز جديدي نبود كه از مدت‌ها قبل مشاهده مي‌شد، اما اين حوادث تا مدت‌ها اصلاح‌طلبان را به اظهار عجز در مقابل استكبار و در كنار آن تمايل به رابطه با امريكا وا مي‌داشت.
 
چهره‌هاي محوري تجديدنظرطلب هر يك به نحوي نغمه وحشت از امريكا را سر مي‌دادند. «محمدرضا تاجيك»، مشاور رئيس‌جمهور و رئيس مركز بررسي‌هاي استراتژيك مقابله امريكا را انتحار خواند. «بهزاد نبوي»، عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب و نايب رئيس مجلس ششم هم صراحتاً مي‌گفت: «مسلم است كه مي‌ترسم! كيست كه از يك امريكاي تا بن دندان مسلح كه در عراق خود را چنين نشان داد و هيچ احترامي براي استقلال دولت‌ها قايل نيست، نترسد! بله، من مي‌ترسم، ظاهراً امريكايي‌ها هر كاري كه بتوانند مي‌كنند. » «محسن آرمين»، ديگر عضو سازمان مجاهدين انقلاب و نماينده مجلس ششم مي‌گفت: «ما قدرت‌هاي گذشته را نداريم و در مقابل، امريكا قوي‌تر و گستاخ‌تر شده و اگر جايي را نشان كرد، به هر بهانه‌اي حتماً به آنجا حمله مي‌كند. بله، ما روزي قصد رويارويي با امريكا را داشتيم، اما امروز بايد با او مذاكره كنيم، زيرا شعار دادن و اقدام‌هاي ماجراجويانه، منافع ما را تأمين نمي‌كند.»
 
همه اين امريكاهراسي از آن رو بود كه به مردم قبولانده شود كه هيچ‌كس ياراي ايستادگي مقابل سلطه‌گران را ندارد و حال كه رئيس‌جمهور امريكا دنيا را به دو بخش «باما» و «برما» تقسيم مي‌كند، چاره‌اي جز پيوستن به او نداريم. تجديدنظرطلبان حتي پا را فراتر نهاده و پيشنهاد پيوستن به ائتلاف به اصطلاح ضدتروريسم به سركردگي امريكا را دادند و معناي روشن آن مشاركت ايران اسلامي در كشتار فجيع بي‌گناهان غيرنظامي در عراق و افغانستان بود. بوي «مك دونالد» امريكايي چنان اشتهاي دوم خردادي‌ها را تحريك كرده بود كه جوي خوني را كه امريكايي‌ها در منطقه به راه انداخته بودند، نمي‌ديدند.
 
كار به جايي رسيد كه حتي برخي نيروهاي انقلابي‌تر نيز تسليم رعب‌افكني و وحشت‌نمايي حاكم شده و براي مثال حتي شعارهايي همچون «مرگ بر امريكا» در نماز جمعه تهران كمرنگ شد.
در اين حين تنها يك مرد بود كه تسليم سناريوي «النصر بالرعب» مستكبران نشد. رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت امام خامنه‌اي (مدظله‌العالي) نه تنها در مقابل وحشت‌نمايي پادوهاي داخلي غرب ايستادند، بلكه با رد درخواست امريكايي‌ها براي مشاركت در ائتلاف به اصطلاح ضدتروريسم، سناريوي جديد آشتي‌طلبان با سلطه را عقيم گذاردند. ايشان صريح تأكيد فرمودند: «همه بدانند... كه ايران اسلامي در هيچ حركتي كه رهبري آن با امريكا باشد، شركت نخواهد كرد.»
 
تجديد‌نظر‌طلبان البته كوتاه نيامده و با تغيير ظاهر و عنوان، پروژه خود تحت عنوان مذاكره با طرف‌هاي درگير در بحران منطقه و جنگ افغانستان از سر گرفتند. مجلس ششم نيز كه در چنبره افراطيون اين جريان بود فعال شد و با تشكيل كميسيون ويژه اين امر را دنبال كرد.
به همين موازات در دولت وقت نيز لابي‌هايي براي معامله با امريكايي‌ها فعال شد كه نمونه بارز آن پيشنهاد خلع سلاح مقاومت از سوي تجديدنظرطلبان در دولت بود. البته لحن زياده‌طلبانه امريكايي تمام اين تلاش‌ها را با ناكامي مواجه كرد. هر قدر دوم خردادي‌ها پيشنهاد عقب‌نشيني به جمهوري اسلامي مي‌دادند، سلطه‌گران يك قدم جلوتر مي‌آمدند و اين، آرزوي تعامل منصفانه را بر باد مي‌داد. دولت جنگ‌طلب نومحافظه‌كاران، بعد از سپتامبر 2001، سه سال ديگر بر مسند قدرت بود و در تمام اين مدت لحظه‌اي از تهديد و ارعاب دست نكشيد. خلف او نيز كه ژست صلح‌طلبانه داشت تا آخرين روز سكونتش در كاخ سفيد همواره از روي ميز بودن گزينه سخن گفت.
 
اكنون 16 سال از 20 شهريور 1380 مي‌گذرد. در اين 16 سال امريكايي‌ها همچنان تهديد خود مبني بر اعمال گزينه نظامي عليه ايران اسلامي را عملي نكرده‌اند، كما اينكه پس از شكست در صحراي طبس در ارديبهشت 59، در اين چهار دهه اين تهديد عملي نشده است. آگاهان مي‌دانند كه ارعاب واشنگتن اگر بهره‌اي از واقعيت مي‌يافت، به جاي آنكه مرتب از تريبون‌ها و رسانه‌ها انعكاس يابد، در دنياي واقع رخ مي‌داد. به بيان ديگر اگر امكان به كارگيري گزينه نظامي عليه ايران وجود داشت، سران واشنگتن لحظه‌اي در به كارگيري آن ترديد نمي‌كردند. 11 سپتامبر و ماوقع پس از آن تجربه‌اي است كه مي‌گويد از غرش «ببركاغذي» نبايد ترسيد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار