کد خبر: 862848
تاریخ انتشار: ۲۷ تير ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۱
خليج فارس در قلب منطقه غرب آسيا به دليل موقعيت ژئوپلتيكي، سوق‌الجيشي، استراتژيكي و...
سید عبد‌الله متولیان
سید عبد‌الله متولیان
 
خليج فارس در قلب منطقه غرب آسيا به دليل موقعيت ژئوپلتيكي، سوق‌الجيشي، استراتژيكي و نئوژئواستراتژيكي ويژه‌اي كه دارد در طول قرن‌هاي گذشته از حيث سياسي، امنيتي، اقتصادي و... همواره مورد توجه اهالي سياست و سردمداران نظام سلطه بوده تا جايي كه يكي از علل ايجاد رژيم منحوس و كودك‌كش صهيونيستي مشغول نمودن كشورهاي مسلمان منطقه و تضعيف آنان و استمرار سلطه بر اين منطقه و آبراه ويژه بوده‌است و هر چه زمان به پيش رفته بر درجه اهميت آن افزوده و ابعاد جديدي از ضريب اهميت آن براي جهانيان آشكار شده‌است.
 
سيلاك درياسالار هخامنشي پايه‌گذار «استراتژي دريايي» معتقد بود هر كشوري كه بر سه نقطه كليدي و استراتژيك بحرين، عمان و يمن (تنگه‌هاي استراتژيك هرمز و باب‌المندب) مسلط شود بر جهان حكومت خواهد كرد. در قرن‌هاي بعد نيز نه تنها اين نظريه منسوخ نشد بلكه بر قوت و استحكام آن افزوده شد و نظريه‌پردازاني نظير «كارل هاوس هافر»، «نيكولاس اسپايكمن» و «آلفرد تير ماهان» در تئوري‌هاي «هارتلند» «ريملند» و «تئوري قدرت دريايي» از اهميت منطقه خليج فارس بر اساس عواملي همچون: «موقعيت جغرافيايي»، «ويژگي‌هاي طبيعي»، «طول ساحل»، «جمعيت»، «خصوصيات ملي» و «خط مشي حكومت و رهبران سياسي» سخن گفته‌اند.
 
موقعيت ژئوپليتيك، ژئواستراتژيك و ذخاير عظيم انرژي، از مهم‌ترين عواملي است كه باعث اهميت مضاعف اين منطقه شده است. از اين رو، هركدام از بازيگران و سازما‌ن‌هاي بين‌المللي، منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي، براي توسعه نفوذ و حضور در غرب آسيا به رقابت پرداخته و در صدد دستيابي به منافع و اهداف خاص خود در منطقه هستند.
امريكا به عنوان مهم‌ترين بازيگر فرامنطقه‌اي دخيل در معادلات سياسي، امنيتي و اقتصادي، در راهبردهاي خاورميانه‌اي خود اهداف كوتاه مدت، ميان مدت و بلند مدتي را دنبال مي‌كند و توأمان از ابزارهاي متنوع سخت و نرم براي تحقق اين اهداف استفاده مي‌كند. نظم جديد حاكم بر خاورميانه مورد نظر امريكا، مبتني بر ايجاد توازن قوا و جلوگيري از ايجاد يك ابرقدرت منطقه‌اي است. به عبارت ديگر، امريكا در تلاش است با كمك قدرت‌هاي منطقه به طور موازي از قدرت گرفتن بيش از حد يكي و تضعيف ديگري جلوگيري و از اين طريق اهداف سياسي، اقتصادي و امنيتي خود را در اين منطقه دنبال كند.
 
انقلاب اسلامي ايران از همان آغاز پيدايش در نقطه مقابل اهداف نظام سلطه به رهبري شيطان بزرگ امريكا قرار گرفته و در جهت محو استعمار حركت خود را آغاز نمود و طي چهار دهه گذشته با عبور از گردنه‌هاي صعب‌العبور و غلبه بر انواع دسيسه‌هاي دشمنان در حوزه‌هاي جنگ سخت، نيمه سخت و نرم بر اساس گزارش پايگاه امريكن اينترست در سه سال گذشته به دليل دارابودن اقتدار مسلط، مستقل و كاملاً بومي نظامي به‌عنوان هفتمين قدرت برتر جهان معرفي شده است.
 
هم اينك جمهوري اسلامي ايران به عنوان مهم‌ترين بازيگر قدرتمند منطقه‌اي و داراي عمق استراتژيك مؤثر در منطقه‌ غرب آسيا، بيشترين نقش را در ايجاد نظم منطقه‌اي و شكل‌دهي به ساختارهاي سياسي، اقتصادي و امنيتي منطقه دارد و از اين رو، شايسته است سياست‌هاي راهبردي خويش را متناسب با ساختار‌هاي قدرت در اين منطقه و سياست خارجي ديگر بازيگران منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي به خصوص امريكا تنظيم و بازسازي شود تا از اين طريق هم از فرصت‌هاي به وجود آمده بهره‌برداري نمايد و هم هزينه‌هاي احتمالي ناشي از قدرت بازيگري ديگر بازيگران را به حداقل ممكن برساند.
 
در شرايط كنوني هيئت حاكمه امريكا با همراهي شركاياروپايي و آسيايي خود در صددند با ارائه نشانه‌هاي غلط و آدرس‌هاي اشتباهي كه ذيلاً به برخي از آنها اشاره مي‌شود مسئولان و دولتمردان ايران را متقاعد سازند كه در شرايط بحراني كنوني بهتر است بر خلاف چشم‌انداز ۲۰ ساله جمهوري اسلامي ايران  به جاي حركت در راستاي تبديل شدن به قدرت مسلط و درجه اول منطقه غرب آسيا، در جهت اهداف و اميال شيطان بزرگ و كمك به توازن قدرت كشورهاي منطقه حركت كنند:
 
۱ - تلاش براي ورود داعش به داخل ايران
۲ - كشتن ملوان ايراني و گروگانگيري توسط رژيم سعودي حاكم بر حجاز
۳ - برگزاري كنگره گروهك منافقين در فرانسه
۴ - تشديد عمليات‌هاي تروريستي در مرزهاي شرقي
۵ - افزايش تحرك گروهك‌هاي تجزيه طلب در كردستان
۶ - تشديد حملات رژيم صهيونيستي به سوريه
۷ - تشديد عمليات رواني و منازعات لفظي رژيم سعودي حاكم بر حجاز با ايران
۸ - اعلام علني تلاش براي اسقاط حكومت ايران
۹ - جلو انداختن پروژه ولايتعهدي محمد بن سلمان
۱۰ - تلاش براي ايجاد ناتوي عربي
 
واقعيت و حقيقت تلخ اين است كه محور شرارت «غربي، عبري، عربي» به شدت به مرگ و اسقاط نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران   تشنه و خواب راحت از آنان گرفته شده است و اما حقيقت بزرگ‌تر و شيرين‌تر اينكه غرب و اذناب و هم‌پيمانان منطقه‌اي غرب به دلايل متعدد مطلقاً نه امكان حمله به ايران را دارند نه اراده چنين جسارتي را دارند.
امروز بايد توجه داشته باشيم كه:
 
۱ - هژموني غرب با سرعت برق‌آسا در حال فروپاشي است.
۲ - امكان ترميم هژموني غربي وجود نداشته و كاست‌ها به سرعت جايگزين هژموني مذكور خواهد شد.
۳ - بر اساس قرائن و شواهد بسيار تنها هژموني كه امكان ظهور و بروز دارد، هژموني انقلاب اسلامي مبتني بر بيداري اسلامي ملت‌هاي مسلمان است.
۴ - قدرت اقتصادي امريكا نيز به شدت در حال افول و فروپاشي بوده و كسري بودجه نظام امريكا را رنج مي‌دهد.
۵ - حجم مشكلات داخلي امريكا در حوزه‌هاي مختلف آن‌قدر بالاست كه به هيچ وجه امكان عرض‌اندام امريكا در قامت يك ايرقدرت وجود ندارد.
۶ - مباني قدرت در جهان تغيير كرده و بر همين اساس امكان ايجاد اتحاد عليه يك كشور مثل سابق وجود ندارد.
۷ - ساختار سازمان ملل متحد نيز كارآمدي خود را از دست داده و نمي‌تواند كمك مؤثري به اهداف غرب بنمايد.
۸ - عمق استراتژيك جمهوري اسلامي در منطقه امكان هرگونه تحرك نظامي را از غرب عليه ايران از بين برده است.
۹ - قدرت موشكي ايران به‌عنوان سومين قدرت موشكي جهان امكان تحقق تهديد سخت را از دشمنان سلب نموده است.
۱۰ - كشورهاي همسايه ايران در بدترين شرايط ممكن نسبت به ايران به سر مي‌برند و امكان همكاري مؤثر با غرب عليه ايران را از دست داده‌اند.
با توجه به مباحث و مطالب گفته شده ضروري است دولتمردان و مسئولان جمهوري اسلامي ايران با درك صحيح از صحنه قدرت در منطقه غرب آسيا خود را براي جهش اقتدار و تفوق حوزه نفوذ و رفع موانع و ايجاد اتحاد بين‌الملل اسلامي (همانگونه كه حضرت امام راحل پيش‌بيني كرده بودند) آماده سازند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار