کد خبر: 1334707
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
گفت‌وگوی «جوان» با حامد ترابی کارگردان تئاتر- پرفورمنس «آخرین لالایی»
«آخرین لالایی» فریاد صلح عروسک‌ها برای کودکان شهید است امسال با اتفاقاتی که در جنگ تحمیلی ۱۲روزه افتاد، من و گروه اجرایی یک ایده داشتیم و آن این بود از بچه‌هایی که در این جنگ آسیب دیدند و شهید شدند، یادی کنیم
مصطفی شاه کرمی

جوان آنلاین: کارگردان تئاتر پرفورمنس «آخرین لالایی» این نمایش را فریاد صلح برای کودکان جهان، به ویژه کودکان می‌داند؛ نمایشی که سعی می‌کند رنج کودکانی را که به ناچار درگیر جنگ شده‌اند، با مشارکت ۱۰۰ عروسک مختلف که نمایندگان فرهنگ‌های متنوعی از اقصی نقاط ایران و دنیا هستند، روایت کند. «جوان» با حامد ترابی، نویسنده و کارگردان این نمایش که روایتی عروسکی از کودکانی است که در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اخیر تنها عروسک‌هایشان باقی ماند، به انگیزه حضور در سی‌امین جشنواره بین‌المللی تئاتر کودک و نوجوان همدان گفت‌و‌گو کرده است. 
 
در تئاتر- پرفورمنس «آخرین لالایی» شاهد حضور ده‌ها عروسک متفاوت با شکل و شمایل مختلف و یادکردی از کودکان شهید جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی و امریکا علیه کشورمان هستیم، در مورد ایده اولیه و همچنین انگیزه تولید این کار صحبت کنید. 
امسال با اتفاقات اخیری که افتاد، در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه من و گروه اجرایی یک ایده داشتیم و آن این بود از بچه‌هایی که در این جنگ آسیب دیدند و شهید شدند، یادی کنیم. از طرفی دیگر ما دو سال پیش ۱۰۰ عروسک را از شخصی که عروسک‌های دست‌ساز مناطق مختلف جهان و کشور‌هایی را که سفر کرده بود، می‌ساخت، خریداری کردیم. البته برخی از این عروسک‌ها متعلق به مناطق مختلف ایران از جمله عروسک‌هایی مثل باران‌خواهی و عروسک‌های نمایش‌های مذهبی و مختلف هم می‌شدند. این عروسک‌ها هر کدامشان شناسنامه‌ای دارند، زادگاه و خاستگاهی دارند با یک پیشینه فرهنگی، مذهبی و حتی آیینی. برای مثال عروسک باران‌خواهی از استان کردستان با نام محلی (بوکه بارانی) یا عروسک معطر روسیه که بالای گهواره نوزادان نصب می‌شود. تماشاگر در ابتدا فکر می‌کرد که وارد یک نمایشگاه هنری شده که از مناطق مختلف کشورمان و نقاط مختلف دنیا جمع شده، اما با شروع نمایش ماجرا کاملاً تغییر می‌کرد. 

از همان ابتدا قرار بود گروه‌تان همین تئاتر پرفورمنس را اجرا کنند یا اینکه ایده دیگری داشتید؟
 طبق صحبتی که با اعضای گروه داشتم، شروع کردم به نوشتن این اتفاق که از کجا شروع بکنیم. ابتدا گفتیم یک نمایشگاه آثار عروسک بگذاریم و این عروسک‌ها نمادی باشد از بچه‌های سراسر دنیا. در اتفاقات نمایشی و پرفورمنس به این شکل بود که یک پسر نوجوان لباس نظامی پوشیده و شروع می‌کند به ساز زدن، مثل یک نمایشگاهی که دعوت می‌شویم، حالا یک موسیقی زنده‌ای داشته باشد و وقتی که تماشاگران در حال تماشای آثار هستند به یک‌باره صدای یک آژیر قرمز به گوش می‌رسد و بعد تصویری از طریق پروژکشن پخش می‌کنیم. تصاویری از عزیزان و کودکانی که در جنگ ۱۲ روزه شهید شده بودند. البته نماد‌هایی از کشور‌های دیگر هم مثل غزه و لبنان و بچه‌هایی را که آسیب دیده بودند (در هر جای دنیا که می‌توانند آسیب دیده باشند یا کشته شده باشند) هم نمایش می‌دهیم. 

نحوه و فرم اجرای این نمایش چگونه بود؟
در این پرفورمنس هر کدام از تماشاگران مشارکت می‌کرد. تماشاگر تصاویر بچه‌هایی را که قبلاً و در روز‌های مختلف از شبکه‌های تلویزیون یا فضای مجازی دیده بود، کنار همدیگر می‌دید و در پایان مادری که در پی پیدا کردن گمشده خودش بود، با او احساس همدردی می‌کرد که شاید این خود من باشم. شاید برای من هم اتفاق می‌افتاد، اگر من جای او بودم چه کار می‌کردم. این همراهی به همذات‌پنداری تماشاگر تبدیل می‌شد. اصلاً کار هنر همین است مخصوصاً تئاتر، که تماشاگر را همراه نمایش می‌کند و از شروع نمایش درگیر ماجرا می‌شوند. 

حرف اصلی و اصطلاحاً موضوع یک خطی این نمایش چه چیزی است؟
حرف ما این است که اصلاً جنگ هیچ ربطی به بچه‌ها ندارد. در بخش پایانی نمایش هم مادری روی صحنه را می‌آوریم که در پی گمشده خودش یا همان بچه‌ای می‌گردد که در جنگ از دست داده است. این مادر می‌خواهد برایش آخرین لالایی‌اش را بخواند. 

استقبال از این اثر در جشنواره تئاتر همدان چگونه بود؟
در جشنواره تئاتر کودک که متعلق به بچه‌هاست خدا را شکر اجرای خیلی خوبی شد. خواستیم این پیام صلح را از طرف گروه هنری مبارک و خانه امید حوزه هنری تقدیم بکنیم به روح این عزیزان که در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه به شهادت رسیدند و دیگر بین ما نیستند. 

در جریان اجرای نمایش در جشنواره تئاتر کودک همدان طراحی‌ای با عکس کودکان شهدای جنگ اخیر انجام شده بود، لطفاً در مورد آنها هم توضیح بدهید که ایده آن از کجا آمد؟
در پایان نمایش ما کارت‌هایی داشتیم و به بچه‌ها و عزیزانی که آمده بودند، به آنها ارائه می‌شد. طراحی این کارت‌ها را خانه امید انجام داده بود. این کارت‌ها عکس شهدا بود به همراه یک زندگینامه مختصر از این بچه‌ها چاپ شده بود که دو طرفه بود و یک طرفش عکس بچه‌ها بود که این شهدا را معرفی می‌کرد و پشتش هم یک دلنوشته‌ای از زبان این کودکان شهید بود که مثلاً دوست داشتند مدرسه بروند یا دوست داشتند آن کار‌ها را وقتی بزرگ شدند انجام بدهند. در یک کادر خالی هم که از سوی بچه‌ها طراحی شده بود و از تماشاگران می‌خواست که یک نامه بنویسند به این کودکان شهید و آن چیزی را که می‌خواهند در قالب دلنوشته‌ای خطاب به آنها بنویسند. نتیجه این دلنوشته کلمات فوق‌العاده احساسی، زیبا و دلنشین بود. این پلاکارد‌ها را می‌خواهیم در قالب یک پویش ملی با همکاری شرکت ملی پست تمبر‌های یادبودی برای آنها بزنیم. امیدواریم این پویش ملی از طرف خانه امید و اداره کل پست و وزارت ارتباطات به یک اتفاق ماندگار تبدیل بشود. امیدواریم که بعد از انجام این کار در قالب همایشی به بهترین دلنوشته‌ها جوایز ارزشمندی تقدیم کنیم. 

بازخورد مخاطبان در مورد این نمایش چگونه بود؟
بازخوردی که ما از تماشاگران گرفتیم، بازخورد خیلی خوبی بود. در روز افتتاحیه جشنواره تئاتر کودک همدان دو تا اجرا پشت سر هم داشتیم که مورد استقبال قرار گرفت. بسیاری از عزیزان، از کودکان تا پدران و مادرانی که آمده بودند با این اثر همذات پنداری عمیقی پیدا کرده بودند.

برچسب ها: تئاتر ، کارگردان ، صلح
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار