حدود ساعت ۴ صبح بود که به تهران رسیدم. نماز صبح را خواندم و کمی استراحت کردم تا هم هوا روشن شود و هم خستگی چند ساعته مسیر راه را کمی به در کنم و بعد راهی کارم بشوم، چون در آن ساعت و در شهر غریب جایی امنتر و بهتر از خانه خدا ندیدم، اما کمی بعد از نماز، مسئول نمازخانه راهآهن آمد و به تندی همه را بلند کرد و گفت: نمازخانه تعطیل است! بیرون بروید مسجد که خوابگاه نیست!
متأسفانه این وضعیت در نمازخانه و مساجد دیگر هم وجود دارد، مثلاً دوستی میگفت چند وقت پیش در متروی صادقیه تهران نمازم داشت قضا میشد. با عجله خودم را به نمازخانه رساندم، اما با کمال تعجب دیدم در مسجد بسته است. با ناراحتی موضوع را با انتظامات مطرح کردم که چرا نمازخانه بسته است که گفت من اطلاعی ندارم و به ما مربوط نیست! گفتم نمازخانه برای اقامه نماز است و نباید بسته باشد، درست است با وجود نمازخانه در مترو، من یک گوشه همینجا میان جمعیت بایستم و نماز بخوانم؟! گفت میخواهی بخوان، به ما مربوط نیست! من از سرناچاری همان گوشه به نماز ایستادم.
مساجد همیشه از جایگاه چندوجهی و مهمی برخوردار بودهاند؛ طوری که قبل از انقلاب و در زمان دفاع مقدس پایگاههای مهم دینی، فرهنگی، اجتماعی و حتی نظامی بودند، اما با کمال تأسف هر چه جلو آمدیم، این کارکردها را از مساجد گرفتیم و به مراکز فرهنگی و آموزشگاهی سپردیم و مسجد محدود به اقامه نماز یا مراسم سوگواری اموات شد.
البته چند سالی است در برخی مساجد شاهد فعالیتهای فرهنگی هستیم، اما واقعیت این است که نتوانستهایم حق مسجد را به خوبی ادا کنیم. بیایید با خودمان روراست باشیم؛ مساجد در چند سال اخیر خیلی کم کارشدهاند. با شروع اذان آن هم به قول حاج آقا قرائتی اذان الکترونیکی نه حنجرهای، در مسجد باز میشود و یکساعت بعد از نماز در مسجد را میبندند.
خادم مسجدی میگفت: اینجا فرشها و لوازم گرانقیمتی داریم، نمیشود اطمینان کرد و در مسجد را باز گذاشت تا هر کس هر وقت خواست بیاید و برود!
خود من بارها شدهاست به دلیل ترافیک و عدم دسترسی به مسجد دیرتر از وقت موعد رسیدهام و در مساجد بسته شدهبود و به ناچار پشت در مسجد در پیادهرو روی روزنامهای که همراه داشتم، نماز خواندم ولی آیا این وضعیت برازنده جامعه شیعی است؟!
این یک واقعیت است که اصلاح امور کشور و رسیدن به تمدن اسلامی فقط با شعار و سخنرانی حاصل نمیشود و باید زیرساخت آن یعنی مساجد را درست کرد. برای همین هم بودجههای کلانی به مجموعهها و نهادهای گوناگون اختصاص یافته که البته نوع هزینهکرد آن قابلتأمل است. برای مثال چند سالی است یکی از این نهادهای اقماری وابسته به سازمان تبلیغات با بودجه سنگین نمایشگاههایی با عنوان مسجد تمدنساز در تهران و قم برپا کردهاست. نمایشگاههایی که خود نقد مجزایی میطلبد، چراکه فاقد هنر و هنرمندی در تبیین بوده و نمونه دیگری از خودداناپنداری برخی از بودجهبگیران کلان محسوب میشود.
سؤال اینجاست که چطور و چرا وقتی هنوز نمیتوانند ۱۰ دقیقه به باز بودن مساجد خصوصاً مساجد خیابانهای اصلی اضافه کنند، دنبال این نوع فعالیتهای پرهزینه و بیبازده هستند؟! فعالیتهایی که تنها به عکس گرفتن برخی از چهرهها و مسئولان خلاصه میشود و تاکنون خروجی خاصی جز اتلاف بیتالمال نداشتهاست.
کاش حداقل این بودجههای کلان را هزینه بازنگهداشتن ۲۴ ساعته مساجد میکردند تا با الگوسازی و شهرت آن چند مسجد هیئت امناها و خیرین محلی ترغیب شوند مثل آنها عمل کنند. رفتار بد برخی خادمان مسجد نیز میتواند باعث بیزاری از دین شود؛ از این موضوع هم نباید غافل شد.
یادمان نرود مسجد با معبد خیلی فرق دارد؛ مسجد خانه خداست و تعطیلی ندارد. همه ما وظیفه داریم این پایگاه مهم و اساسی اسلامی را تقویت کنیم و از آنِ خود بدانیم. دشمن از فعالبودن و شلوغی مساجد، این پایگاههای مهم استراتژیک میترسد. به خصوص در این دوره که به شیوههای مختلف به دنبال دینگریز کردن فرزندان ما هستند، باید در خانههای امن خدا همیشه روی همه باز باشد تا از گزند حوادث و فتنهها مصون بمانیم.