کد خبر: 1123874
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۴۰۱ - ۲۲:۳۰
دوش‌پرتاب کماندویی در تهران!  مگر دنبال جنگ بودند؟! پیدا شدن یک دوش پرتاب کماندویی در تهران حکایت از آن دارد که آشوبگران درصدد پیدا کردن راهی برای درگیر کردن پایتخت با جنگ هستند. این اسلحه که روز گذشته پلیس تهران از کشف آن رونمایی کرد برای حمله به خودرو‌های زرهی، عملیات‌های خرابکارانه و حمله به ساختمان‌ها به کار می‌رود. در کنار این اسلحه کماندویی، مأموران پلیس محموله‌های دیگری از سلاح کشف کرده‌اند که افتادن آن به دست آشوبگران می‌توانست حوادث خونین دیگری را رقم بزند.
 محبوبه قربانی
پیدا شدن یک دوش پرتاب کماندویی در تهران حکایت از آن دارد که آشوبگران درصدد پیدا کردن راهی برای درگیر کردن پایتخت با جنگ هستند. این اسلحه که روز گذشته پلیس تهران از کشف آن رونمایی کرد برای حمله به خودرو‌های زرهی، عملیات‌های خرابکارانه و حمله به ساختمان‌ها به کار می‌رود. در کنار این اسلحه کماندویی، مأموران پلیس محموله‌های دیگری از سلاح کشف کرده‌اند که افتادن آن به دست آشوبگران می‌توانست حوادث خونین دیگری را رقم بزند.
سردار حسین رحیمی، فرمانده انتظامی تهران بزرگ در حاشیه اجرای این طرح که در مرکز فرمانده انتظامی پایتخت برگزار شد، به خبرنگاران گفت در اجرای شصت و یکمین مرحله طرح رعد ۱۷۰ مأموران پلیس، ۲۷ باند سرقت را متلاشی و از مخفیگاه متهمان ۴۰ میلیارد تومان اموال سرقتی و ۵۵ قبضه اسلحه جنگی، یک قبضه سلاح دوش‌پرتاب و ۳۰۰ قبضه سلاح سرد کشف کردند. وی همچنین از دستگیری ۱۰۰ نفر از دلالان بازار ارز خبر داد که در اتوبوس یا مینی‌بوس معاملات فردایی انجام می‌دادند. کشف سلاح دوش‌پرتاب کماندویی از یک خانه مخروبه در شرق تهران از جمله کشفیات طرح رعد ۶۱ پلیس پایتخت بود. سرهنگ اردشیر نادری، سرکلانتر محله نارمک در توضیح کشف این سلاح گفت: چندی قبل مأموران کلانتری ۱۲۷ نارمک، هنگام گشت‌زنی در حوزه استحفاظی خود به خانه‌ای خالی از سکنه و مخروبه مشکوک شدند که پاتوق معتادان و کارتن‌خواب‌ها بود. سرانجام مأموران با ورود به آن خانه سلاحی را کشف کردند که روند تحقیقات نشان می‌داد این سلاح برای عملیات‌های خرابکاری، انهدام ساختمان و خودرو‌های زرهی و محکم استفاده می‌شود که وجود این سلاح در شهر پرجمعیتی مثل تهران غیرطبیعی بود و احتمال می‌رود با توجه به اتفاقات اخیر، این سلاح به قصد انجام عملیات‌های خرابکارانه در تهران استفاده شود. 
 
 
سرقت باند فامیلی از برجی در الهیه
متهمان سرقت از برجی در الهیه، سه مرد و دو زن بودند که با هم نسبت فامیلی داشتند. آن‌ها در دو فقره سرقت مسلحانه چند میلیارد کاسب شده بودند. سردسته این باند مرد جوانی بود که در جواب سؤالات ادعا می‌کرد به خاطر پرداخت مهریه همسر اولش مجبور به سرقت شده است. 
سابقه داری؟
نه. 
پس چرا سراغ سرقت رفتی؟
به خاطر مشکلات مالی. یک‌بار ازدواج کردم، اما همسرم جدا شد. او بعد از جدایی مهریه‌اش را که ۱۱۴ سکه بود، خواست. مجبور شدم سرقت کنم تا مهریه او را بپردازم.
چطور این برج را برای سرقت انتخاب کردی؟
مدتی قبل برای نظافت دو واحد، یکی از طبقه اول و دیگری در طبقه هشتم به آن برج رفته بودم. برای همین می‌دانستم صاحبان دو واحدی که کار نظافت خانه‌شان را انجام داده بودم، وضع مالی خوبی دارند. آن‌ها تاجر بودند و در ایران و چند کشور خارجی شرکت داشتند. 
با دیگر همدستانت چطور آشنا شدی؟
غریبه نیستند. یکی باجناقم است و دیگری برادرم. من و باجناقم در مترو دستفروشی می‌کردیم و برادرم در کیک‌پزی کار می‌کرد. دو زنی که با ما بودند یکی نامزدم بود و دیگری خواهرش.
از شیوه سرقت بگو.
با دو نفر از همدستانم، صورتمان را پوشاندیم و وارد لابی شدیم. لابی‌من روی صندلی نشسته بود که دست‌هایش را بستیم و با خودمان به طبقه مورد نظر بردیم. بعد از اینکه زنگ واحد را زدیم، لابی‌من را پشت چشمی قرار دادیم تا صاحبخانه در را باز کند. 
او قبول کرد با شما همکاری کند؟
مجبور بود، چون مسلح بودیم و اسلحه را به طرفش گرفته بودیم تا حرفمان را گوش کند. 
بعد...
آن واحد خدمتکار داشت. او با دیدن لابی‌من در را باز کرد و ما وارد آپارتمان شدیم. بعد از اینکه دست و پای خدمتکار را بستیم، سرقتمان را شروع کردیم.
 از دو سرقت چقدر کاسب شدی؟
در سرقت اول چند میلیارد و در دومی ۲۰ میلیارد طلا و جواهر سرقت کردیم، اما در همان نیم ساعت اول دستگیر شدیم.
 
ورود مرد لیسانسه به دنیای سارقان
 
یکی از سارقان دستگیر شده در این طرح، مرد تحصیلکرده‌ای بود که لیسانس تغذیه داشت. او با همدستی دو نفر از دوستانش با بریدن قفل مغازه‌های فروش تلویزیون پا به دنیای سارقان گذاشته بود. 
شغلت چیست؟
لیسانس تغذیه دارم، اما بیکار بودم.
شیوه سرقت‌تان چگونه بود؟
ما در استان البرز زندگی می‌کردیم. روز‌های تعطیل و آخر هفته با دو نفر از دوستانم به تهران می‌آمدیم و مغازه‌هایی را سرقت می‌کردیم که تلویزیون می‌فروختند. با قیچی قفل مغازه‌ها را می‌بریدیم و تلویزیون‌ها را سرقت می‌کردیم.
تلویزیون‌ها مارک خاصی داشتند؟
نه، فقط اینچ آن‌ها مهم بود که پایین باشد، آن هم به خاطر اینکه بتوانیم در زانتیا چند تایی را جا دهیم.
تلویزیون‌ها را چند می‌فروختید؟
به یک مغازه‌دار نصف قیمت می‌فروختیم.
گویا خودرو‌هایی که با آن سرقت می‌کردید هم سرقتی بودند؟
بله. آن هم فقط زانتیا.
چرا؟
به خاطر اینکه جادار بود.
سرقتی هم با اسلحه یک مأمور داشتید. درباره این سرقت توضیح بده؟
دو ماه قبل مغازه‌ای در غرب تهران را شناسایی کردیم و روز سرقت در حال شکستن قفل آن بودیم که یک دفعه مأموران کلانتری ۱۱۸ ستارخان ما را دیدند. با دیدن مأموران سوار خودرو شدیم تا فرار کنیم که مأموران چند بار دستور ایست دادند، اما ما بی‌توجه به هشدار آن‌ها در حال فرار بودیم که ناگهان به لاستیک‌های زانتیا شلیک کردند. با شلیک مأموران مجبور شدیم توقف کنیم. در همان صحنه یکی از همدستانم بازداشت شد، اما من و دیگر همدستم با پای پیاده فرار کردیم. سرباز کلانتری ما را تعقیب کرد و در حالی که قصد تیراندازی داشت تیر در اسلحه‌اش گیر کرد. همان موقع اسلحه را از او گرفتم و چند محله آن طرف‌تر با تلفن همراه همدستی که دستگیر شده بود با پلیس تماس گرفتم و گفتم اسلحه را در جایی رها کرده‌ام. 
کی و چطور دستگیر شدی؟
از آخرین سرقت چند ماهی گذشته بود که فکر کردم پلیس بی‌خیال شده است، به همین خاطر به خانه‌مان رفتم که مأموران آنجا آمدند. 
با سابقه سرقت چطور راننده خودرو‌های اینترنتی بودی؟
خودرو‌ها متعلق به خودم نبود. من با خودروی دوستانم کار می‌کردم. 
 
 
کلاهبرداری از کارت مسافران
 
مرد میانسالی که کنار یک خودروی پراید ایستاده بود به اتهام کلاهبرداری از مسافرانش دستگیر شده بود. می‌گفت زندگی آبرومندانه‌ای داشته، اما به یک‌باره تصمیم به کلاهبرداری گرفته است. 
غیر از مسافرکشی شغل دیگری داشتی؟
خیر. 
اعتیاد داری؟
هرازگاهی شیشه می‌کشم. 
از شیوه کلاهبرداری بگو.
برای گرفتن کرایه، یک دستگاه پوز تهیه کرده بودم و از قبل چندین قبض ۵ هزار تومانی کشیده بودم. وقتی مسافران می‌خواستند پیاده شوند کارتشان را می‌گرفتم و به جای ۵ هزار تومان ۵۰۰ هزار تومان می‌کشیدم. بعد از آن فیش‌های ۵ هزار تومانی به آن‌ها می‌دادم. 
مسافران متوجه نمی‌شدند؟ فیش را نگاه نمی‌کردند؟!
زمانی فیش را تحویل می‌دادم که مسافر عجله داشت یا محل مناسبی برای پیاده کردن مسافر نبود. اگر مسافری هم متوجه می‌شد، می‌گفتم اشتباه کشیده‌ام و پول را برمی‌گرداندم. 
در کدام محله‌ها مسافرکشی می‌کردی؟
بیشتر بالاشهر، چون وضع مالی خوبی داشتند و کارتشان همیشه پر از پول است. آن‌ها خیلی به قبض و رسید توجهی نمی‌کنند. 
این شیوه کلاهبرداری چطور به ذهنت رسید؟
یک‌بار به خرید رفتم و وقتی کارتم را به فروشنده دادم، او به جای ۲۰۰ هزار تومان، ۲ میلیون تومان کارت کشید. همان موقع این شگرد به ذهنم رسید. 
 
 
انتقام قهرمان کیک‌بوکسینگ از دختران دم‌بخت
در حاشیه طرح رعد، عصبانیت و بی‌قراری چند دختر جوان که در گوشه حیاط فرماندهی ایستاده بودند، توجه‌مان را جلب کرد. با اولین سؤال همه آن‌ها مردی را که دستبند به دست در گوشه‌ای ایستاده بود، نشان دادند که طعمه او شده بودند. نزدیک آن مرد شدم؛ قهرمان کیک‌بوکسینگ بود و سرش را پایین انداخته بود. آن مرد در حالی که زیر چشمی به شاکیانش نگاه می‌کرد، گفت به قصد انتقام از زنان، کلاهبرداری کرده، اما مرتکب حماقت شده و پشیمان است. 
چند سال داری؟
۳۵ سال.
با شاکیان چطور آشنا می‌شدی؟
در خیابان، میهمانی، فضای مجازی یا جا‌های دیگر. 
مشکل مالی داشتی که چنین تصمیمی گرفتی؟
وضع مالی‌ام بد نبود. یک خودروی مدل‌بالا مثل هیوندا و سوناتا داشتم و از آنجایی که در رشته کیک‌بوکسینگ قهرمان آسیا شده بودم، یک باشگاه ورزشی هم داشتم. 
چه شد که سر از دنیای کلاهبردار‌ها درآوردی؟
در این روز‌ها با شرایطی که پیش آمد، کارم کساد شد، اما هدف اصلی‌ام پول نبود. بیشتر قصد انتقام از زن‌ها را داشتم.
چرا؟
چند سال قبل به خاطر همسرم، ۹ ماه حبس کشیدم. در این مدت او دادگاه رفت و درخواست طلاق غیابی داد. بعد از آزادی فهمیدم از من جدا شده و به همراه دو پسرم زندگی می‌کند. به سراغش رفتم، اما او قبول نکرد به زندگی برگردد. روحیه‌ام را از دست دادم و باعث شد تصمیم به کلاهبرداری از زنان بگیرم. 
چرا به خاطر همسرت به زندان افتادی؟ 
روزی متوجه شدم یک نفر به همسرم متلک انداخته است. به خاطر ناموسم با او درگیر شدم و با قمه او را زخمی کردم. من به خاطر همسرم به زندان افتادم، اما او از من جدا شد. همین باعث کینه‌ام از او شد. باور کنید آدم بدی نیستم. چند سال قبل در رشته کیک‌بوکسینگ قهرمان آسیا شدم. به المپیک، مسابقات تایلند و ترکیه رفتم و مربی کیک‌بوکیسنگ و بدنسازی بودم. 
چرا این همه خالکوبی روی بدن و صورتت انجام داده‌ای؟
بار روانی سنگینی داشتم. نمی‌توانستم آن شرایط را تحمل کنم، به همین خاطر از شدت ناراحتی همه بدنم را خالکوبی کردم، ولی این کار هم مرا آرام نکرد. 
چطور از شاکیان کلاهبرداری می‌کردی؟
با دختران دم‌بخت که وضع مالی خوبی داشتند، آشنا می‌شدم و به خواستگاری آن‌ها می‌رفتم. سعی می‌کردم با چرب‌زبانی اعتمادشان را جلب کنم. مثلاً در نیاوران و خیابان‌های شمال شهر برای یک مدت کوتاه خانه‌ای اجاره می‌کردم و می‌گفتم بچه بالاشهرم. بعد از گرفتن جواب بله، آن‌ها را عقد موقت و نقشه‌ام را اجرا می‌کردم. 
چه نقشه‌ای؟
به بهانه‌های مختلف ماشین و خانه‌هایشان را تصاحب می‌کردم، به‌طور مثال به مادر یکی از آن‌ها گفته بودم خانه‌ای در مرزداران دارم که ارزشش بالاتر از خانه شماست. بعد می‌گفتم در شأن شما نیست اینجا زندگی کنید. او هم فریب خورد و سند خانه‌اش را به نام من زد، حتی ماشین و طلاهایش را هم به من داد و من هم با مدارک جعلی خانه خیالی را به نامش زدم. یکی دیگر از شاکیان هم دختر جوانی بود که با فریب و چرب‌زبانی توانستم خودروی ۲۰۶ او را به نام خودم بزنم. به او وعده خرید ماشین مدل بالاتر داده بودم. 
به نظرت چقدر کلاهبرداری کرده‌ای؟ 
دقیق نمی‌دانم. فکر کنم بالای ۷ یا ۸ میلیارد.
فکر می‌کنی با این همه کلاهبرداری توانسته‌ای انتقام بگیری و راضی هستی؟
نه. خیلی پشیمانم. دلم می‌خواست مثل روز‌های قبل کنار همسرم و بالای سر بچه‌هایم باشم، اما همسرم با من کاری کرد که حالا یک قهرمان ورزشی دستبند به دست کنار دیگر متهمان ایستاده است. اشتباه بزرگی مرتکب شده‌ام. من انتقام نگرفته‌ام، بلکه حماقت کرده‌ام.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار