فعالان حوزه نشر در نشست «نگاهی به وضعیت فعلی چاپ و نشر در افغانستان» اعلام کردند، فرهنگ و ادبیات فارسی و سهم ناچیز ۵ درصدی آثار ایرانی در کشور افغانستان به دلایلی از جمله تلاش برخی جریانات برای فارسیزدایی از ساختار فرهنگی و اداری افغانستان، بستن مالیات توسط طالبان به حوزه نشر، فعالیت چراغ خاموش، اما عمیق و گسترده ترکیه به لطف معافیت مالیاتی! در کنار عدم تحرک و پویایی مسئولان حوزه فرهنگ کشورمان در حال اضمحلال و افول است.
احتمالاً تا چند سال دیگر زیر تازیانه مالیاتی طالبان و فرصتطلبی منادیان تفکر نئو عثمانیگری زبان و ادبیات فارسی در افغانستان رو به افول خواهد گذاشت.
در جریان نشست «نگاهی به وضعیت فعلی چاپ و نشر در افغانستان» با حضور برخی ناشران و فعالان این حوزه که در کشور افغانستان و ایران فعالیت میکنند، اخبار ناخوشایند و هشداردهندهای در مورد افول خورشید زبان و ادبیات فارسی و کتابها و آثار ایرانی در کشور افغانستان به عنوان یکی دیگر از حوزههای تاریخی «ایران فرهنگی» به گوش میرسد. منوچهر فرادیس، مدیر انتشارات زریاب با اشاره به هرج و مرج در حوزه چاپ و نشر افغانستان میگوید: از تهاجمهای فرهنگی در افغانستان که در ۲۰ سال اخیر در حال گسترش است، گرایش به زبان انگلیسی و ضدیت با زبان فارسی است. دعوا بر سر این است که زبان فارسی به حاشیه برود و انگلیسی جایگزین آن شود. این تهاجم فرهنگی غرب در ۲۰ سال گذشته بنیان زبان فارسی را لرزاند.
مجتبی سجاد، مدیر انتشارات جنگل نیز به عنوان ناشری که بیشترین فروش کتاب را قبل از استقرار طالبان داشتهاست، میگوید: امروز صادرات کتاب به افغانستان شاید به ۵ درصد هم نرسد. یکی از دلایل کم شدن صادرات کتاب به افغانستان، مالیاتی است که اخیراً دولت طالبان برای ورود کتاب از ایران و دیگر کشورها مصوب کردهاست.
این مدیر انتشاراتی با هشدار نسبت به آنچه در جریان صادرات کتاب و دریافت مالیات در افغانستان اتفاق میافتد، تصریح میکند: یکی از ناشران بزرگ هرات که تقریباً هر هفته برای آنها ارسال بار داشتیم، چند روز قبل، استعلامی درباره قیمت گرفت، اما خبری نشد. درباره علت آن پرسیدم، گفت کار را به ترکیه برای چاپ دادهاست، چون دولت طالبان مالیات واردات کتاب را از ترکیه لحاظ نمیکند و این کشور را معاف کردهاست!
آنچه مشخص است اینکه دولت طالبان به هر دلیلی بر آثار و کتابهای بقیه کشورها به جز ترکیه! مالیات بستهاند و این اقدام به تنهایی برای از بین بردن رگههای به جا مانده زبان و ادبیات فارسی در کشور افغانستانی که ۲۰ سال تحت اشغال نیروهای تروریست امریکایی و ناتو بوده کافی است. افغانستان به عنوان یکی از بخشهای مهم گستره وسیع موسوم به «ایران فرهنگی» در کنار تاجیکستان تنها منافذ تنفسی هستند که برای زبان و ادبیات فارسی باقی ماندهاند. اگر طرحهای حمایتی مثل «گرنت فارسی» قرار است روزی برای فرهنگ و ادبیات فارسی کارایی داشته باشند، قطعاً آن روز، امروز است و نه حتی فردا.
حاکمیت جدید افغانستان اگر چه نشان دادهاست در مواجهه با زبان و ادبیات فارسی راه دولت سر تا به پا امریکایی شده حکومت قبل از خود را در ضدیت با فرهنگ و ادبیات ایرانی نمیرود، اما از یک طرف اقدام آنها در بستن مالیات به آثار فارسی و از سوی دیگر دادن آزادی عمل به آثار ترکیهای نشان میدهد تا چند سال دیگر باید از بابت تهاجم فرهنگی نئوعثمانیها و مروجان تفکرات ضد ایرانی از سوی مرزهای شرقی کشورمان هم نگرانی داشته باشیم؛ اتفاقی که در عرصه سینما و سریالهای ماهوارهای و بروز ناهنجاریهای فرهنگی و اخلاقی، قبلاً آن را تجربه کردهایم. اگر مسئولان ترکیه توانستهاند برای آثار کشورشان معافیت مالیاتی بگیرند، چرا مسئولان فرهنگی کشورمان نتوانند برای آثار ناشران ایرانی که دارای زبان و فرهنگ مشترکی بین هر دو ملت هستند چنین امتیازی را کسب کنند؟! قطعاً این مهم با تلاش و حمیت نسبت به زبان و ادبیات فارسی در دسترس است.