وزارت ورزش اصلیترین نهادی است که مسئولیت کل جامعه ورزش را بر عهده دارد. جدا از حوزه جوانان، این وزارتخانه وظایف سنگینی را برای حمایت از ورزش قهرمانی و رشد و ترویج ورزش همگانی به دوش میکشد. سوم شهریورماه سال گذشته بود که حمید سجادی با رأی اعتماد نمایندگان ملت به عنوان وزیر جدید سکاندار اصلی مدیریت ورزش لقب گرفت. انتخاب وزیری از جنس ورزش و از بین قهرمانان گذشته این امید را به اهالی ورزش داد تا شاید کاستیها، مشکلات و کمبودهای گذشته در عرصههای مختلف به همت او برطرف شود، البته قبل از حضور او در صحن علنی و گرفتن رأی اعتماد انتخاب او به عنوان وزیر با مخالفتهای زیادی روبهرو بود و حالا در آستانه یک سالگی وزارت سجادی باید اذعان کرد منتقدان پربیراه نگفتهاند. از زمانی که حمید سجادی روی کار آمد، مشکلات نه تنها کاهش نیافت بلکه موانع و حواشی جدیدی نیز اضافه شد تا جایی که نارضایتی در بین ورزشکاران و فعالان ورزش بیشتر و بیشتر شده است. سردرگمی مدیریتی، مشکلات متعدد فدراسیونها و همچنین تبعیض بین رشتههای مختلف از جمله مواردی است که صدای همه را درآورده است. رها کردن فدراسیونها به حال خود و سپردن مسئولیت به سرپرستها، تعلل وزارت برای برگزاری مجامع انتخاباتی را نشان میدهد. این مسئله نه تنها مشکلات داخلی بلکه چالشهای بینالمللی و تهدیدهای خارجی را نیز به همراه داشته است. بیتوجهی وزیری که خود روزگاری ورزشکار حرفهای بوده و از نقش مدیریت فدراسیونها آگاهی دارد، بسیار عجیب است. عملکرد ضعیف سجادی و تعلل وزارتخانه متبوعش به دلیل عدماجرای قانون شرح وظایف و اختیارات وزارت ورزش و جوانان باعث شد نمایندگان مجلس به او کارت زرد بدهند. با گذشت یک سال از حضور حمید سجادی در پست وزارت ورزش، در گفتگو با امیررضا واعظآشتیانی، مدیرعامل سابق استقلال و رئیس سابق فدراسیون دوچرخهسواری عملکرد او را مورد بررسی قرار دادیم.
ارزیابی شما از عملکرد وزارت ورزش در یک سال اخیر چیست؟
ورزش ایران در مسیر معمولی همیشگی پیش میرود و خبری از اتفاقات جدید نیست. برخی فدراسیونها با سرپرست اداره میشوند، برخی فدراسیونها در شرف تعلیق قرار دارند و یک فدراسیون هم که تعلیق شده است. اثری از نظارت و سیاستگذاری از دهه ۹۰ تاکنون دیده نمیشود. اتفاقات فدراسیون فوتبال و سایر حوزهها حاکی از این است سیاست کلان در ورزش ما وجود خارجی ندارد. اگر هم توفیق و موفقیت در برخی عرصههای ورزشی وجود دارد، حاصل تلاش خود مربیان، ورزشکاران و تیمهاست. وضعیت دوچرخهسواری و ژیمناستیک را ببینید و سایر فدراسیونها نیز اوضاع خوبی ندارند. برخی فدراسیونها نیز تحت عنوان جزیره مستقل اداره میشوند و حکومت خودمختاری دارند. وزارت ورزش هم تنها تماشاگر است.
وزارتخانه در اینگونه موارد چه نقشی باید ایفا کند؟
نقش نظارتی وزارتخانهها بسیار مهم است. همواره تأکید کردهام وزارت ورزش هنوز نمیداند وظیفهاش دخالت است یا نظارت؛ جایی که باید دخالت کند، سکوت میکند و جایی که باید سکوت کند، دخالت میکند! وزارت تکلیفش را نمیداند. متأسفانه عدهای شرایطی را در ورزش کشور به وجود آوردهاند که هم متولیان این حوزه و هم دولتمردان نیز از پیگیری مسائل هراس دارند و نگرانند اظهارنظرشان مصداق دخالت در ورزش تلقی شود. آدرسهای غلط میدهند و آنها نیز باورشان میشود، به ویژه در فوتبال. تلاطم و حاشیه جامعه ورزش در هیچ جا دیده نمیشود. در ورزش ایران بگومگوهای بیحاصل بسیار وجود دارد و عدهای هم مترصد انتقال اخبار کذب به نهادهای بینالمللی هستند. نه اینکه منظورمان این باشد کشورهای دیگر مشکلی در حوزه ورزش ندارند، اما قطعاًً چالشهایشان به اندازه چالشهای ورزش ایران نیست. به این خاطر که برخی نگاه مسموم به ورزش دارند. همین نگاه مسموم موجب شده است نه برنامه داشته باشیم و نه هدفگذاری و همچنین حرفی از دیدگاه تحولی زده نمیشود.
اینکه یک سال زمان کافی برای ایجاد تغییرات اساسی نیست، میتواند به عنوان بهانهای جهت توجیه عملکرد ضعیف وزیر ورزش تلقی شود؟
یک دقیقه هم یک دقیقه است. اینکه یک سال را کم میدانند، در واقع به زمان احترام نمیگذارند. یکی از مشکلات در عرصههای مختلف بیاهمیت بودن به زمان و تحول در دنیای پیرامونی است. فکر میکنند حتماً باید چند سال بگذرد تا مشخص شود مدیریت یک نفر درست است یا نه. با این تفکر میگویند یک سال کم است! در حالی که طی یک سال میتوان اتفاقات مهم زیادی رقم زد. بعد از چهار سال میتوان عملکرد یک مدیر را مورد قضاوت قرارداد، ولی مدیر یک ساله را میتوان نقد کرد. صحبتهای من نقد وزیر ورزش است، نه قضاوت. باید نقد و قضاوت را از هم تمییز دهیم. برخی مدیران ما یاد گرفتهاند نقدها را فقط میشنوند و گوش نمیدهند. شنیدن با گوش دادن متفاوت است. نقدها برایشان اهمیتی ندارد و به راه خود ادامه میدهند.
سجادی از نمایندگان کارت زرد گرفته است. نقش مجلس شورای اسلامی در حوزه ورزش چیست؟
نظارت بر امور با توجه به تصویب قوانین حق مجلس است. یک بخش نظارت تقنینی یعنی نظارت بر اجرای قوانین است و یک بخش نظارت هم بر عملکردها. ورزش تنها حوزهای در کشور است که هم بسیار تنشزاست و هم خود را تافته جدا بافته میداند؛ بعد از اظهارنظر نمایندگان سریعاً علیهشان جبهه میگیرند، آنها را به دخالت متهم میکنند و میگویند به سایر مسائل کشور رسیدگی کنید. خب ورزش هم یکی از مسائل کشور محسوب میشود. پیگیری و نقد حق مجلس و نمایندگان است و همه باید این حق را برای آنها قائل باشند. اگر استدلال و پاسخ منطقی دارید، نمایندگان را قانع کنید، در غیر این صورت دلیلی ندارد برخی مربیان، ورزشکاران و مدیران آنها را مورد خطاب قرار دهند.
سهم وزارت ورزش در نابسامانیهای فوتبال چیست؟
وزارت وظیفه نظارتیاش را به درستی انجام نداده که امروز همه ارکان فدراسیون فوتبال با چالش روبهرو است و تعارض منافع در کمیتههای مختلف کاملاً دیده میشود. در این رشته باندبازی و قبیلهگرایی به شدت رونق دارد. مهرهچینی برای پستهای مختلف بارها اتفاق افتاده و سوءمدیریت در فدراسیون از گذشته تاکنون اتفاقات تلخ زیادی را رقم زده است، حتی مهرههای سوخته برای تصدی پست ریاست دوباره ورود کردهاند! آنها همان کسانی هستند که فوتبالمان را به این روز انداخته و میخواهند ناجی فدراسیونی باشند که خودشان مسبب اتفاقات ریز و درشت آن هستند.
با ادامه حضور حمید سجادی در رأس وزارتخانه ورزش، چه آیندهای برای این حوزه متصور هستید؟
قطعاً با این رویه نباید منتظر اتفاق جدید باشیم، البته نگران این هستیم اگر وزیر را تغییر دهند، یک نفر بدتر از او در رأس ورزش قرار بگیرد، متأسفانه تجربه این را نشان داده است. متولیان امر باید تصمیم بگیرند و بگویند آیا دنبال تحولگرایی در ورزش هستند یا روزمرگی ورزش را میخواهند. ورزشی و قهرمان بودن صرف و بیتوجهی به مدیر و مدبر نبودن او، اگر تنها ملاکشان باشد، قضیه فرق میکند. امروزه ورزش یک صنعت و تجارت سودآور تلقی میشود و این سود در تولید ناخالص برخی از کشورها نقش دارد، از این رو مدیران اقتصادی متولی سمتهای ورزشی هستند نه افراد ورزشی و با هوش، مدیریت و استراتژیهای اقتصادی کار را پیش میبرند. استفاده از مشاوران خوب هم تأثیر زیادی دارد. بر اساس گفتهها و شنیدهها وزیر ورزش نقش و اختیاری در تعیین مشاورانش نداشته است.