این قلم از دوره نوجوانی خویش (نیمه دوم دهه ۶۰)، با نام و آثار زنده یاد آیتالله العظمی لطفالله صافی گلپایگانی، آشنا شد. آن بزرگ به رغم آنکه در مقطع فوق آمده، دبیری شورای نگهبان را بر عهده داشت و منشاء رویکردهای فراوان در آن نهاد بود (که در جای خود از سوی تاریخ پژوهان، در خور خوانش و تحلیل است)، بیشتر در چشم نوجوانانی، چون نگارنده، که به تازگی مطالعات دینی خویش را آغازیده بودند، یک اندیشمند والامرتبه شیعی و یک شخصیت فرهنگی قلمداد میشد. «منتخب الاثر، فی الامام الثانی عشر»، «مع الخطیب فی الخطوط العریضه»، «ضروره وجود الحکومه، او الولایه الفقها فی عصر الغیبه»، «پرتوی از عظمت حسین (ع)» و «صافی نامه»، در زمره اولین آثاری بود که از وی خوانده و چاپهای قدیمی آنها را، در کتابخانه خویش دارم. در یک جمع بندی، رویکردهای نظری و عملی آن مرجع کهنسال، به شرح ذیل در خور خوانش است:
۱- مواجهه با فِرق انحرافی، در زمره کلانترین فصول، در کارنامه آیت الله صافی است. بهائیت، وهابیت، صوفیه و ایضا آوردههای برخی از روشنفکران عرفی و دینی معاصر، به شدت مورد نقد و تخطه آن عالم متتبع بود. اخیرا شنیدم که ایشان، در حدود دو هزار صفحه، نقد منتشر نشده بر دیدگاههای دکتر شریعتی دارد، که برای انتشار آماده شده است. حساسیتهای ایشان بر تجمع سالیانه در قلعه بابک در حوالی شهرستان کلیبر، صدور حکم اعدام برای شاهین نجفی، در پی انتشار هرزه خوانی وی بر علیه امام دهم (ع)، حساسیت بر تاثیر تهاجم فرهنگی در میان جوانان و از همه مهم تر، مراقبت از نفوذ رویکردهای غیر دینی در فکر و عمل کارگزاران نظام اسلامی را، باید در همین راستا تحلیل کرد.
۲- بصیرت تاریخی، از دیگر خصال آن اندیشمند راحل به شمار میرفت. وی هماره در تحلیل مشروطیت، در کنار جریان مشروعه خواه میایستاد و اصولا در زمره زنده کنندگان یاد و اندیشه شهید آیت الله شیخ فضل الله نوری، در دوران معاصر بود. پدر وی آیت الله ملا محمد جواد صافی گلپایگانی، در عداد دوستان شیخ شهید بود و از مقاومت و تسلیم ناپذیری او در واپسین روزهای حیات، خاطراتی شنیدنی داشت. (آیت الله صافی بخشی از این خاطرات را، در مقدمه «صافی نامه، فیض ایزدی» آورده است). او همواره آن طیف از موسسات تاریخ پژوهی را، که به استعمار و نفوذ حساسیت نشان میدادند، میستود و محققانی، چون زنده یاد حجتالاسلام علی ابوالحسنی (منذر) را نیز، مورد توجه و حمایت خویش قرار میداد.
۳- تلاش مستدام برای توسعه شعائر شیعی و بسط فرهنگ مهدوی، از اولویتهای آن فقید سعید به شمار میرفت. او از آنگاه که به توصیه استادش زنده یاد آیت الله العظمی بروجردی، به تالیف «منتخب الاثر، فی الامام الثانی عشر» پرداخت، تا پایان حیات نزیه و پربرکت خویش، توجه به این مهم را از دست نداد و هماره در صف نخست تذکار به موعودِ عالم و عصرظهور به شمار میرفت. لحظاتی پیش خبر آمد، که وی وصیت کرده است: تا در جوار آستان مقدس حسینی (ع)، در کربلا بیارامد. بی تردید چنین تمنایی را، میتوان نماد و خلاصهای از سمت و سوی حیاتش قلمداد کرد. طوبی له و حسن مآب.