توسعه و افزایش روابط با همسایگان از جمله اولویتهای دولت سیزدهم بوده که با وجود برخی موانع و چالشها تاکنون به شکل مناسبی پیگیری و به اجرا گذاشته شده است.
تداوم مذاکرات با ریاض، مدیریت تنش با آذربایجان، گسترش روابط و مناسبات سیاسی و اقتصادی با سایر همسایگان، از قبیل احیای همکاریهای اقتصادی با ترکمنستان از نشانگان توفیق در این اولویت سیاست خارجی است که نوید بهبود مناسبات منطقهای، تنشزدایی، عادیسازی و گسترش روابط با کشورهای همسایه را میدهد.
البته حفظ و ارتقای سطح روابط و همکاری و اشتراکات فرهنگی با همسایگان میتوانست سهولت در بهبود روابط را تشدید کند، اما متأسفانه چند عامل مخرب به سردی و کاهش روابط و بعضاً غلبه روشهای تقابلی و تنشزا بین برخی همسایگان با جمهوری اسلامی ایران انجامیده است.
عواملی چون؛
۱. تفاوتها و رقابتهای هویتی و تاریخی که در پیوند با حاکمیت و قدرتیابی برخی بازیگران افراطی و توسعهطلب به ضدیتها و حتی تخاصماتی منتهی شده است. نمونههای برجسته آن افغانستان در دوره اول حاکمیت طالبان و پیشتر از آن هم عراق در دوره صدام هستند.
۲. همسویی و همکاری برخی سران دولتهای کشورهای همسایه با سیاستهای ضدایرانی امریکا و رژیم صهیونیستی که متأسفانه غالباً از این دولتها به عنوان ابزاری برای تقویت فشار علیه جمهوری اسلامی استفاده شده است. همانگونه که در شرایط فعلی رژیم صهیونیستی با نزدیک شدن برخی کشورهای همسایه به دنبال مسمومسازی فضای سیاسی و ممانعت از شکلگیری تحرکات دیپلماتیک آنها برای حل اختلافات به شکل مسالمتآمیز با جمهوری اسلامی ایران است.
۳. نگرانی برخی همسایگان نسبت به نفوذ منطقهای ایران و بازتاب آرمانها و پیامهای انقلاب اسلامی بر منطقه که در پیوند با فضای ایرانهراسی ضریب افزایشی به خود گرفته و به کاهش سطح همکاریها و روابط سیاسی و اقتصادی منجر شده است.
۴. سایه انداختن رفتارهای نامتعارف برخی بازیگران غیردولتی مثل حمله به سفارت و کنسولگری عربستان بر مناسبات و روابط سیاسی که بازتابهای رسانهای آن توسط مخالفان این روابط نیز به آن ضریب داده شد و ابعاد آن را بزرگتر و پیچیدهتر جلوه داد تا امکان رفع سوءتفاهمات و مدیریت و خاتمه تنشهای مربوط به این پدیدهها را سلب نماید.
اما در شرایط فعلی مجموعهای از تجارب، ارزشها، منافع یا حداقل اجتناب از خسارتها در کنار تغییر نگرش در بازیگران و کنشگران سیاسی، موجب شکلگیری ارادهای سیاسی برای افزایش سطح روابط و کاهش تنشها و تقابلهای بیفایده شده و روند غلبه سیاستها و روشهای سازنده برای تنشزدایی و بهبود و ارتقای روابط و همکاریها تقویت شده است.
علاوه بر این، خسارتهای ناشی از قطبسازیها و ائتلافسازیها برای تقابل و ستیز با جمهوری اسلامی و همچنین مشاهده افول قدرت امریکا که مخالف و مزاحم بزرگ برقراری حفظ و ارتقای روابط برخی کشورهای منطقه با ایران بوده و چشمانداز احتمالی گفتگوهای برجامی نیز این پیام را به دولتهای منطقه منتقل میکند که به الگویی جدید از روابط و همکاری با ایران رو آورند.
در این روند، بهبود روابط با هرکدام از کشورها میتواند الگویی برای سایرین به حساب آید. از این رو در شرایط فعلی که هم گفتگوهای برجامی تا حدودی فشار را از روی برخی همسایگان کاهش داده و هم تجربه بهکارگیری روشهای تقابلی و غیرسازنده در سالیان گذشته، خسارتهای بیهوده و بینتیجه آن را به اثبات رسانده، وضعیت مناسبی برای رفع تنشها و چالشها و بهبود و ارتقای روابط و مناسبات منطقهای و افزایش همکاریها و شراکتهای سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی فراهم شده است.
نکته مهم در اجرای این سیاست، این است که بهبود روابط به معنای حل تمام مسائل به طور همزمان نیست و رفع تمامی اختلافات و تفاوتها با کشورهایی که دارای پیشینه اختلافی دارند، مستلزم رسیدن به تفاهمات و یافتن حوزههای مشترک منافع و نیازها و حل تدریجی اختلافات است. اما باوجود همین تفاوتها و رقابتهای ژئوپلتیکی میتوان حداقل از تنشها و چالشها اجتناب کرده و با محوریت وحدت و همکاری اسلامی و جایگاه همسایگی، اراده سیاسی را برای حفظ و تقویت روابط و مناسبات تقویت و مسیر گفتگو و تعامل سازنده را هموار نمود؛ ارادهای که خوشبختانه تا حد زیادی پدید آمده و در اولویت سیاستهای منطقه نیز قرار گرفته است.