خوشبختانه خیلی از حاشیههای ضدفرهنگی و زرد مانند همراه کردن بادیگارد هنوز به متن سینما و عرصه نمایش خانگی وارد نشده و عمومیت نیافته، اما عجیب است چرا خود سینماگران یا مسئولان سینمایی در این یکی دو سالی که بعضاً این پدیده در مراسم اکران فیلمها دیده میشود، واکنشی به آن نشان ندادهاند.
شاید برخی فکر میکنند هر چیزی که بتواند خارج و فارغ از خود اثر منجر به ایجاد حاشیه شود، برای دیده شدن و مخاطب پیدا کردن خوب است، اما واقعیت ماجرا این است که یکی از نشانههای اثر بد همین است که عواملش برای جذب مخاطب نه روی قابلیتهای هنری و کیفی خود اثر بلکه روی حاشیهسازیهای زرد حساب ویژه باز کنند که همین امر سبب میشود از توسعه چنین رفتارهایی در عرصه سینما و نمایش خانگی نگران باشیم و احساس کنیم قرار است لمپنیسم و زردبازی حجم بیشتری را به این عرصه تحمیل کند.
عجیب است سینماگران این مواقع خود را به ندیدن میزنند و خودشان حساسیت لازم را بروز نمیدهند. این بیعملی در میان سینماگران وقتی ادامه پیدا میکند، باعث میشود قوه قهریه به میدان بیاید، همانطور که دیروز پلیس اعلام کرد داشتن بادیگارد ممنوع است و سه مردی که به عنوان بادیگارد یک بازیگر درجه چندم در حاشیه یک مراسم سینمایی حضور پیدا کرده بودند، دستگیر شدهاند.
خب این برای سینما که عرصهای فرهنگی است اصلاً خوب نیست که خودش نیازی به پالایش رفتار زرد و لمپنیسم عریان نبیند و کار به دخالت پلیس بکشد. غلبه رویکردهای زرد در عرصه سینما در حالی خود را بروز میدهد که اساساً سینما و نمایش خانگی به عنوان حوزهای فرهنگی محسوب میشود و انتظار میرود فرهنگ جامعه از قبل فعالیت این قشر رشد یابد.
به طور عادی عرصه هنرهای نمایشی وقتی تن به سلطه مطلق سرگرمی داد و فرهنگ به عنوان مکمل را کنار گذاشت، رفتارهایی از نوع بادیگاردبازی بروز و ظهور مییابد. بزرگان سینما و عرصه نمایش خانگی لازم است خود این عرصه و حواشی آن را مدیریت کنند و روی بایدهای این عرصه و اینکه فرهنگ باید مکمل سرگرمی باشد، تأکید کنند و اگر الزامی در این باره احساس نکنند، شاهد غلبه بیشتر زردنمایی خواهیم بود.