روز شنبه (۷ فروردین) سند جامع همکاری ایران و چین بعد از فراز و نشیبی پنج ساله به امضای وزرای خارجه دو کشور رسید و بهعنوان نقشه راهی برای ارتقای عملی روابط دو کشور در سطوح مشارکت جامع راهبردی و فراهم کردن بستر توسعه همهجانبه همکاریهای دو کشور در دستور کار قرار گرفت. وزارت امور خارجه اعلام کرد که این سند یک نقشه راه برای همکاریهای جامع دو کشور بوده و حاوی هیچ قراردادی نیست. بنابراین در هیچ کجای این سند کمی سازی در خصوص چشمانداز همکاریهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و یا راهبردی صورت نگرفته و حاوی هیچ عدد و رقم خاصی ازجمله در مورد سرمایهگذاری و منابع پولی و مالی نیست. همچنین مطابق متن سند منتشرشده، واگذاری هیچ منطقه و یا انحصار متقابل و یکجانبهای به امضای وزیران خارجه دو کشور نرسیده و حاوی واگذاری مدیریت، اداره و یا بهرهبرداری هیچ منطقه و حوزهای نیز نیست. اما برنامه جامع در بازه زمانی بلندمدت (۲۵ ساله) رویکردی مبتنی بر احترام متقابل و منافع برد- برد در زمینه روابط دوجانبه، منطقهای و بینالمللی را مدنظر قرار داده است.
اما بهرغم جنجالسازی رسانههای غربی و برخی دنبالههای داخلی آنها که از همان روزهای اولیه تلاش کردند وابستگی ایران به چین و یا نادیده گرفته شدن اصل نه شرقی و نه غربی را در ورای این سند القا کنند به رسمیت شناختن اشتراکات فرهنگی، تقویت چندجانبه گرایی، حمایت از حق دولتها برای برخورداری از حق حاکمیت برابر و تأکید بر بومی بودن مدل توسعه از جمله موارد ذکرشده در سند است.
اگر اعلام نگرانی صریح بایدن نسبت به این تفاهمنامه و پاسخ چند روز پیش او به سؤال خبرنگاری که از وی پرسید «چقدر نگران همکاریهای ایران و چین هستید؟» و او پاسخ داد: یک سال است که نگران آن هستیم. ملاکی در زمینه نوع واکنش امریکاییها در شرایط تداوم فشار و تهدید علیه ایران بدانیم، ارزیابی نشریه امریکایی «والاستریت ژورنال» جزئیات بیشتری از این نگرانی را آشکار میکند. این نشریه امریکایی بابیان اینکه امضای سند راهبردی بین ایران و چین باعث نقش بر آب شدن نقشههای امریکا برای منزوی کردن تهران شد، نوشت پکن در سالهای اخیر یک شریک تجاری مهم برای ایران بوده است. این نشریه سپس بابیان اینکه چین در سالهای اخیر یک شریک تجاری حیاتی برای ایران بوده، بهگونهای که در ماه گذشته روزانه ۹۱۸ هزار بشکه [نفت]از ایران وارد کرده است، افزود: «اکنون این توافق با چینیها، چشمانداز سرمایهگذاریهای خارجی در ایران را که بسیار به آن نیاز داشت، ارائه میکند و توافق با چین، این سیگنال را میدهد که ایران متحدان قدرتمندی دارد ازجمله کشوری که یک کرسی دائم در شورای امنیت سازمان ملل دارد.»
توجه به چند نکته کلیدی در مورد این سند ضروری است:
- بند هشتم سند مبنی بر اینکه در راستای حمایت از چندجانبه گرایی، طرفین در مقابل فشارهای غیرقانونی طرف ثالث از اجرای این سند حفاظت مینمایند، محاسبات دولت امریکا در اعمال سیاست فشار حداکثری علیه ایران را بههمریخته و برای ایالاتمتحده امریکا یک کابوس است. موضع اخیر بایدن و سخنان نیکی هیلی یکی از مقامات سابق امریکا که گفته بود نباید اجازه دهیم این تفاهم به سرانجام برسد در غیراین صورت تحریمها بلااثر میشود، ناشی از آن است.
- در عرصه جهانی و تعاملات بینالمللی، وجود چنین اسنادی برای هر کشوری نوعی دارایی و ظرفیت تولید ثروت به شمار میرود، فارغ از آنکه بین آلمان و ژاپن باشد یا کانادا و ترکیه. اینکه ایران با دومین قدرت اقتصادی جهان چنین سندی را مبادله میکند، یک دستاورد مهم و ارزشمند است.
- عملیاتی کردن مفاد این سند، نیاز به دو گروه اسناد دارد: برنامه اقدام و عمل (Action Plan) و قراردادهای تعهدآور موردی برای هر طرح. بنابراین حفظ منافع ایران در عمل، بستگی به این اسناد و اجرای آن دارد.
- بهرغم فضاسازی رسانههای غربی و شبکههای مرتبط با آنها در روزهای اخیر، این سند بیانگر نقش راهبردی ایران درروند تحولات منطقه است و بیانگر آن است که چین برای رسیدن به قدرت برتر نیاز به همکاری، تعامل و تقویت روابط با کشوری مثل ایران دارد که در میان دو حوزه ژئواستراتژیک و ژئوپلتیک خزر و خلیجفارس قرارگرفته است.
- به سند جامع راهبردی ایران و چین باید از زاویه منافع ملی نگریسته و از هرگونه بهرهبرداری جناحی پرهیز و تلاش شود تا منافع ملی در لایههای جامعه با هر گرایشی نسبت به تقویت آن روشنگری شود. در این میان جریان سازی غربگرایان داخلی علیه این سند با توجه به اینکه او دنیا را در امریکا و اروپا خلاصه میکند، از این منظر باید مورد توجه قرار گیرد. نباید فراموش کرد اصلیترین جریان مخالف این معاهده همان جریانی است که از امریکا خواسته بود علیه ایران دست به تحریمهای فلجکننده بزند!
- در عرصه جهانی و تعاملات بینالمللی، وجود چنین اسنادی برای هر کشوری نوعی دارایی و ظرفیت تولید ثروت به شمار میرود، فارغ از آنکه بین آلمان و ژاپن باشد یا کانادا و ترکیه. اینکه ایران با دومین قدرت اقتصادی جهان چنین سندی را مبادله میکند، یک دستاورد مهم و ارزشمند است؛ و این در حالی است که سیاست اصولی نه شرقی نه غربی به معنای نفی سلطهپذیری است نه قطع ارتباط با جهان خارج. طبیعی است که با حفظ این اصول منعی برای گسترش روابط دو یا چندجانبه در قالب اتحادها و ائتلافها وجود ندارد.
- بهرغم جنجالهایی که در روزهای اخیر برخی با هدایت رسانههای بیگانه تلاش کردند در داخل با شعار مرگ برچین به راه بیندازند، بهرغم قدرتهای غربی که از گذشته در پی استعمار و استثمار ایران عزیز بودهاند، چین هیچگاه در طول تاریخ چشم به تمامیت ارضی ایران نداشته است. در دوره معاصر نیز چه در زمان پهلوی و چه جمهوری اسلامی همواره در جهت ایجاد روابط متوازن با ایران ساعی بودهاست، البته این گزاره به معنای آن نیست که چینیها منافعشان را در همکاری با ایران دنبال نکنند.
- چین هم به نفوذ منطقهای و هم به نفت ایران نیازمنداست، با توجه به اینکه اکثر منابع نفتی جهان زیر تسلط امریکاست و در صورت ادامه روند رشد اقتصادی چین و تضعیف امریکا در معادلات اقتصاد و تجارت بینالملل، هرلحظه این امکان وجود دارد که امریکا متحدان نفتی خود را جهت تحریم فروش نفت به چین تحت فشار قرار دهد و تولیدات آن را مختل کند. بنابراین مسئولان چینی به دنبال یک منبع قابلاتکای درازمدت و دارای ثبات امنیتی برای خرید نفت باقیمت مناسباند.
- چین بههیچ وجه ازنقطه نظر فرهنگی ملت ایران را تهدید نمیکند و ایدئولوژیاش برای مردم ایران با فرهنگ متعالی اسلامی، ایرانی جذاب نیست، اما نقطه قوت چین به لحاظ فرهنگی که مورد نیاز ایران، نظم آهنین و مدیریت کارآمدی است که توانسته است تولید ثروت کند و کشوری با نزدیک به یک و نیم میلیارد نفر جمعیت را تبدیل به یک ابرقدرت اقتصادی و بازیگر اصلی در دنیا کرده و با سرعت در حال جلو زدن از امریکاست.
- مهمترین منفعت این توافق برای ایران دستیابی به فناوریهای جدید به ازای فروش و صدور نفت است و این همان راهبردی است که از سالهای اخیر بهعنوان جایگزینی برای صدور نفت و واردات محصولات ساختهشده و مدنظر ایران بوده است و از آنجایی که تحریمهای ۴۰ ساله غرب علیه جمهوری اسلامی بیشترین تأثیرش جلوگیری از دسترسی ایران به فناوری روز جهان بوده است، همکاری ایران با چین میتواند در ورود فناوریهای پیشرفته به ایران مؤثر باشد و نیروی کار ایران را در کارخانههای تولیدی فعال نماید.
- نکته آخر آنکه طبعاً کشورها در روابط و تعاملات اقتصادی و سیاسی منافع امنیت ملی خود را بر منافع طرفهای دیگر ترجیح داده و از آنجایی که رابطه ایران با چین، رابطه بین یک قدرت برتر اقتصادی و یک کشور در مسیر توسعه است در تنظیم اسناد و توافقات عملیاتی ذیل این سند باید ملاحظات ملی در زمینه راهبرد نه شرقی و نه غربی و اصول دیپلماسی کشور، یعنی عزت، حکمت و مصلحت مدنظر قرار گیرد.