در حکایت روزی که صحن گوهرشاد، سرخ فام گشت
بارها به این مهم اذعان کردهایم که اختناق و کتمان رضاخانی، مانع از آن گشته که حاشیه و متن فاجعه مسجد گوهرشاد به گونهای بایسته ثبت شود. آنچه امروزه در دست داریم، علاوه بر اسناد نظمیه قزاق، روایت پیرانی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی روایاتی را با یا بیواسطه از این کشتار نقل کردهاند. آنچه در مقال پی آمده میخوانید، خوانشی تحلیلی از این دست اسناد و روایتهاست. امید آنکه مفید و مقبول آید.