روایتی از روزهای انقلاب در خاطرات سیدرضا نیری
سید رضا نیری در خاطرات خود میگوید: یك روز برادرزادهام پیش من آمد و گفت: «عمو از زیر مهمات صدای ساعت میآید». ما بچههای نیروی هوایی را مطلع كردیم، آنها آمدند و بعد از كنار زدن اسلحهها و مهمات یك بمب ساعتی را كشف كردند كه اگر منفجر میشد، مدرسه رفاه، علوی و تمام ساختمانهای اطراف را به طور كامل ویران میكرد.
کد خبر: ۹۴۵۰۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۶