بیت المقدس در آئینه تاریخ کشورما
تشکیل دولت غاصب اسرائیل را باید یکی از توطئههای شرق و غرب درمقابل اسلام دانست. اگر امروز ما شاهد تجاوزات پی در پی اسرائیل به مردم مظلوم فلسطین ومردم مسلمان لبنان هستیم و اگر امروز ابرقدرتها در مقابل اسرائیل موضعگیریهای مختلفی دارند، نباید فراموش کرد که تمامی ابرقدرتهای شرق و غرب درایجاد این پایگاه امپریالیستی در منطقه سهیم هستند. پس از جنگ دوم جهانی، در پناه تبلیغات فراوانی که از جنایات آلمان هیتلری در مورد ملت یهود به راه افتاد، صهیونیستهای ضد بشر، موقعیت را مغتنم شمردند و با همراهی و پشتیبانی انگلیس و امریکا، مقدمات تجاوز صهیونیستهای اروپایی و امریکایی را به سرزمین فلسطین فراهم آوردند.
تشکیل دولت اسرائیل نه تنها موجب رضایت خاطر صهیونیستها که از عوامل دیرینه امپریالیسم جهانی بودند، میگردید که برای حفظ سلطه استعمار انگلیس در منطقه، پایگاهی نیز محسوب میشد. استعمار انگلیس در مقابل امواج خروشان نهضتهای استقلال طلبی امت مسلمان در سراسر سرزمینهای تحت تصرف خود قرار گرفت و با احساس اینکه دیر یا زود باید در مقابل اراده خلل ناپذیر مردم مسلمان تسلیم شود، دست به ایجاد پایگاههای علنی و مخفی در سرزمینهای اسلامی زد تا بدین وسیله بتواند نفوذ و سلطه دیرینه خود راحفظ کند و به غارتگریهایش ادامه دهد. با ایجاد شبکههای جاسوسی و فراماسونری در سرزمینهای مستعمره، از یک سو، سلطه نظامی استعمار به سلطه سیاسی تغییر شکل داد و از آن پس، کشورها یکی پس از دیگری، استقلال ظاهری خود را به دست آوردند و ارتشهای اشغالگر از مستعمرات خارج شدند، ولی قدرت سیاسی همچنان در دست استعمارگران و عمال سرسپرده آنان باقی ماند.
نگاهی به تاریخ سیاسی کشورمان در یک قرن گذشته نشان میدهدکه چگونه عوامل سرسپرده انگلیس، در لباس وکیل مجلس و وزیر و نخست وزیر، قدرت سیاسی را قبضه کردند و چگونه توانستند انقلاب مشروطیت و نهضت ملی ایران را از مسیر خود منحرف سازند و ساقط کنند. مسلمااین توطئههای شوم بدون بهره برداری از پایگاهها و شبکههای جاسوسی فراماسونری، امکانپذیر نبوده است. استعمارگران برای ادامه تسلط و نفوذ سیاسی خویش به این شیوهها اکتفا نکردند، بلکه حکومت غاصب اسرائیل را به صورت یک غده سرطانی در قلب سرزمینهای اسلامی، مستقر ساختند تا از این پایگاه بتوانند دائما آزادی و استقلال و تمامیت ارضی کشورهای اسلامی را تهدید کنند. این حکومت غاصب و اشغالگر، از بدو تاسیس تاکنون، سه بار تهاجم توسعهطلبانه خود را متوجه سرزمینهای مسلمین کرده و با تجاوزات همه روزه به لبنان، در صدد گسترش سلطه غاصبانه خویش است. دولت امریکا که پیوسته دم از آزادی و حقوق بشر میزند، دراین جنایت هولناک، یعنی اخراج مسلمانها از سرزمین آباء و اجدادی خویش، مسئولیت به سزایی داردو هرگز نمیتواند دخالتهای مستقیم و غیر مستقیم خود را در سازمان ملل متحد و سوء استفاده از این سازمان جهانی را در راه ایجاد حکومت تجاوز کار اسرائیل پنهان کند. دولت شوروی نیز به هنگام تاسیس اسرائیل، از اولین دولتهایی بود که براین پایگاه امپریالیستی صحه گذارد و بلافاصله آن را به رسمیت شناخت. بدین ترتیب دولت غاصب اسرائیل را باید محصول توافق بیشرمانه شرق و غرب دانست.
به هنگامی که نطفه این دولت در فلسطین بسته میشد، متاسفانه اغلب کشورهای اسلامی در خواب غفلت و زیر سلطه سیاه استعمار اروپائی بودند و امکان یک حرکت جدی در جهت حمایت از حقوق ملت مظلوم فلسطین و حمایت از کیان امت اسلامی وجود نداشت، با وجود این، عرق اسلامیت و رابطه برادری اسلامی مانع از آن بود که مسلمین جهان در برابر این نقشه استعماری سکوت کنند. از جمله اولین حرکتهای انقلابی که در کشورهای اسلامی به نفع ملت مظلوم فلسطین صورت گرفت، بدون شک حرکت آیت الله کاشانی در ایران است که فریاد خشم ملت مسلمان ایران را علیه تجاوزات امریکا و انگلیس و صهیونیستهای ضد بشر بلند کرد. او درشرایطی این حرکت را آغاز نمود که حکومتهای استبدادی، قدرت سیاسی را در میهنمان در دست داشتند و با تائیداتی که اربابان انگلیسی از این حکومتها میکردند، هر گونه صدای آزادیخواهی را در سینهها خفه کرده بودند.
در سال ۱۳۲۶ هجری برابر با ۱۹۴۷ میلادی، صهیونیستها حملات وحشیانه خود را به ساکنین عرب فلسطین شدت بخشیدند و سازمان ملل به دستیاری انگلیس و امریکا، در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ با تقسیم فلسطین، رسما تاسیس دولت غاصب اسرائیل را اعلام کرد.
اولین اعلامیه در مورد فلسطین در ایران
در یازدهم دی ماه ۱۳۲۶، در آن ایام تاریک خفقان و استبداد، آیت الله کاشانی که اخیرا از تبعیدگاه خود به تهران مراجعت کرده بود، سکوت مرگباری راکه بر فضای میهن ما سایه افکنده بود، شکست و با صدور اعلامیهای، به تمام مسلمین جهان، در مورد تشکیل دولت غاصب اسرائیل اعلام خطر کرد. مرور این اعلامیه، امروز پس از گذشت ۳۴ سال پیشبینیهای آن رهبر مجاهد را ثابت میکند. در این اعلامیه چنین آمده است:
بسماللهالرحمنالرحیم
پس از جنگ جهانسوز دوم، گمان میرفت دول بزرگ عالم از آن همه فجایع وآن همه اتلاف نفوس و اموال و خرابیها و بیچارگیهای بشری که سالهای دراز جبرانپذیر نیست، پند و عبرت بگیرند و به جبران وقایع گذشته، برای ایجاد عدل و داد و کندن ریشه ظلم و فساد و جلوگیری از جنگ جهانی دیگر، تشکیل سازمان ملل متفق داده که از حقوق و آزادی ملل و دول ضعیف حمایت و پشتیبانی نماید چنانچه در اثنای جنگ با انواع و اقسام مختلف به این تبلیغات عموم ملل را امیدوار مینمودند. ولی متاسفانه از رفتار بر خلاف انصاف و مروت سازمان ملل درباره اندونزی، مصر و فلسطین، خلاف آن ظاهر شده و امید ملل ضعیف مبدل به یاس گردیده است. معلوم نیست وطن بودن فلسطین برای مهاجرین یهودی آلمانی و روسی و آمریکائی و ... مطابق کدام منطق و قانون است؟ که رای به تقسیم آنها میدهند؟ اگر میخواهند{ صهیونیستها }رااز خود راضی کنند و استفادههائی که منظور است از آنها بنمایند، در مملکت خود به آنها جا بدهند و آنها را مستقل کنند. در هر صورت، تشکیل دولت {صهیونیستی}، در آتیه، کانون مفاسد بزرگ برای مسلمین خاورمیانه و بلکه تمام دنیا خواهد بود و زیان آن تنها متوجه اعراب فلسطین نمیگردد و علیایحال بر تمام مسلمین عالم است از هر طریقی که میشود از این ظلم فاحش جلوگیری نموده و رفع این مزاحمت را از مسلمین فلسطین بنمایند.
خادمالاسلام و المسلمین: سید ابوالقاسم کاشانی
۱۱ /۱۰/۱۳۲۶ هجری شمسی
اولین تظاهرات به نفع ملت فلسطین
آیت الله کاشانی به صدور این اعلامیه اکتفا نکرد و به رغم محیط خفقان، مردم مسلمان را دعوت به تظاهرات به نفع مردم فلسطین کرد. در روز یکشنبه ۲۰ دی ماه ۱۳۲۶، بیش از سی هزار نفر از مردم تهران، به دعوت آیت الله کاشانی، در مسجد امام خمینی (مسجد شاه سابق) اجتماع کردند، ولی دولت وقت که از فعالیت سیاسی و مذهبی آیت الله کاشانی بیمناک بود با توسل به زور و قوای انتظامی از سخنرانی آیت الله کاشانی در این میتینگ باشکوه ممانعت کرد و در نتیجه، خطیب معروف، آقای فلسفی به منبر رفت و اظهار داشت، «ما برای آن در اینجا جمع شده ایم که با مسلمین ابراز همدردی کنیم و قصد آزار احدی را نداریم و یهودیان ایران نیز تحت حمایت ما هستند و کمترین گزندی نباید به آنان برسد.» و سپس اعلام نمود که به منطور جمعآوری اعانه برای کمک به مسلمین پاکستان و فلسطین، حسابی در بانک ملی افتتاح شده است.
ابوالقاسم یمینی، یکی از کسبه بازار، که از قبل از شهریور ۲۰ در جریان مبارزات درمعیت آیت الله کاشانی بوده است، میگوید، «رئیس شهربانی وقت، سرلشگر ضرابی، در جلوی مسجد شاه، از آیت الله خواهش و به او التماس میکرد که از سخنرانی خودداری کند و بالاخره با اوضاع و احوالی که به وجود آوردند، مانع از ایراد سخنرانی ایشان شدند.» در همین اثنا، عدهای از عمال دولت میخواستند با ایجاد اغتشاشاتی علیه یهودیان ایران، مبارزات آیت الله کاشانی را مخدوش سازند و به همین جهت آیت الله کاشانی اعلامیهای صادر کردند که اقلیتهای کلیمی و مسیحی و ... تحت حمایت دولت و مردم مسلمان هستند و هیچ کس حق ندارد به آنها آسیب و زیانی وارد کند. متن این اعلامیه به دست من رسیده است، ولی عبدالرحمن فرامرزی هم در مقالهای که در مهر ماه سال ۱۳۴۸ در مجله یغما منتشر کرد، به این قضیه اشاره کرده است.
دومین تظاهرات به نفع مردم فلسطین
آیت الله کاشانی در سیام اردیبهشت ماه سال ۱۳۲۷، مجددا مردم را علیه تشکیل دولت اسرائیل، دعوت به تظاهرات کرد. روزنامه «داد» در شماره ۱۳۴۰-۳۰ اردیبهشت ۱۳۲۷ مینویسد، «روز جمعه در مسجد شاه میتینگ بزرگی داده خواهد شد. مقدمات تطاهرات بزرگی علیه{صهیونیستها}ی فلسطین فراهم شده و قرار است در ساعت ۵/۳ بعدازظهر فردا دستجات مختلفی، با صفوف منظم، وارد مسجد شاه شده، در این تظاهرات شرکت کنند. از طرف آقای آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی اعلامیهای منتشر شده که طی آن از کلیه مسلمین برای شرکت در این تظاهرات دعوت کردهاند».
این میتینگ باشکوه بسیار زیاد برگزار گردید و جمعیت انبوهی در آن شرکت کردند. آیت الله کاشانی در ساعت ۵/۴ بعدازظهر روز جمعه در این تظاهرات سخنانی را ایراد کرد که در روزنامه اطلاعات دوشنبه سوم خرداد ۱۳۲۷ به شرح زیر درج شده است:
«بسم الله الرحمن الرحیم والصلوه والسلام علی خیر خلقه و اشرف انبیائه محمد و آله الطاهرین. السلام علیکم و رحمت الله و برکاته. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. یا ایها الذین آمنوا استجیبوالله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم. به مضمون آیه شریفه و به جهت اداء وظیفه حتمیه از جانب حضرت، ولی عصر عجل الله تعالی فرجه، شمهای از آنچه راجع به حیات و عظمت و سعادت و کامیابی دنیا و آخرت است، به عرض برادران ایمانی خود میرساند. دین مقدس اسلام که ضامن سعادت دنیا و آخرت بشر است به ما تکلیف فرموده که با یکدیگر به رافت و مهربانی سلوک و رفتار نموده و برای حفظ شئون اجتماعی و سیاسی کشورهای اسلامی، برادرانه پشتیبانی از هم بنمائیم و به مبانی دین و آئین از خدای یگانه وقرآن و پیغمبر عظیم الشان و پیشوایان دین، سلام الله علیهم اجمعین و معاد ایمان کامل داشته باشیم. چنانچه در این آیه شریفه میفرماید، «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا» همین ایمان به خدا وقرآن، همین ایمان به رسول و مبانی دین و تعالیم عالیه و دستورات اخلاقی و اجتماعی اسلام بود که در صدر اسلام، روح یگانگی و برادری و برابری و شهامت را در مسلمین به حدی دمید و تقویت نمود که از صحرای خشک عربستان، بیرق لااله الاالله، محمد رسول الله را بر دوش بی آلایش خویش و بر قلب ملل عالم کوبیدند. از یک طرف تمام آسیا را در مدت کمی تسخیر نموده و از عراق عرب و ایران و هندوستان گذشته، به چین و به جزائر پراکنده اقیانوسیه و به اروپا و روم و اسپانیا نفوذ نموده و از طرفی شام و مصر و مراکش و الجزایر و سراسر افریقای شمالی را مسخر نموده تا نزدیک پاریس، یعنی قلب کشور فرانسه تاختند و همه را تحت سیطره خود درآورده و مطیع خود ساختند و در نتیجه همین ایمان به خدا و رسول و در سایه همان برادری و اتحاد و یگانگی واتفاق بود که پشت بزرگترین امپراطوریهای جهان را به لرزه در آورده و بر سراسر دنیای متمدن آن زمان تسلط یافته و تاج از سر آنها برداشته و باج گرفتند. متاسفانه در نتیجه تحولات و پیدایش سیاستهای بوقلمونی جهان و به خصوص بر روی کار آمدن حکومتهای جبار و تبهکار و نفوذ سیاست و مداخلات خائنانه استقلال شکنانه شوم استعماری، زنجیر اتحاد و یگانگی وآن معنویت و برادری و برابری را که اسلام به دور خودکشیده و بانیروی ایمان، دانههای محکم آن را به هم متصل و پیوست نموده بود، از یکدیگر گسیخته وخاک ذلت بر سر مسلمین عموما ریختند.
برادران عزیز مسلمان! امروز بیش از همه چیز به اتحاد و برابری و یکرنگی و صمیمیت احتیاج داریم، چنانچه خداوند میفرماید، «یا ایها الذین آمنوا ادخلو فی السلم کافه و لاتتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین» باید با ایمان به مبداء حق و حقیقت و در سایه تعالیم اسلامی، سعی کنیم ریشههای فساد و بدبینی را از بیخ و بن برکنیم و خود را مشمول آیه «ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص» بداریم. خداوند تبارک تعالی کسانی راکه در راه او فداکاری میکنند و دسیسههای کفر در آنها رخنه ندارد، دوست دارد، به طوری که پیغمبر اکرم فرموده، «المومنون کبنیان واحد یشد بعضا بعضا» یعنی مسلمانان مانند اجزاء یک ساختمانند که یکدیگر را نگاهداری مینمایند. اسلام حدود و ثغوری برای مسلمین تعیین نکرده و نقطه یا سرزمین معینی را برای آنها وطن قرار نداده است و همه مناطق و ممالک اسلامی، وطن مسلمین است و بر مسلمانان لازم نموده است که اگر چنان که برای برادران مسلمان زحمت و مشقتی پیش آید، بکوشند و به کمک یکدیگر رفع نگرانی از خود بنمایند. اسلام با تمام قوا برآن بوده است که مسلمین اختلافات راکنار گذارند و متفقا در یاری و استعانت یکدیگر جدیت نمایند؛ و به مضمون آیه، «واعتصموا بحبل الله» کمرهمت بر میان بندند. این مصیبتی که اخیرا برای برادران مسلمان فلسطین پیش آمده و ایرانیان را برای همدردی و اظهار تاثر در این مکان گرد هم جمع آورده، منشاء آن حس برادری و عواطف دینی و اسلامی است که همه متحدا تاثر و تالم خود را با قلبی آزرده و خاطری پریشان به سمع عموم مسلمین دنیا میرسانیم.
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
اکنون که باعث تهییج احساسات مردم ایران و اجتماع عمومی شده است، به سمع آقایان محترم میرساند، چنانچه در اخبار روزانه مشاهده کرده اید، بعضی دول، بدون مجوز قانونی، فلسطین را که مراکز مقدسه اسلام و محل مسجد اقصی که قبله مسلمین میباشد و سالیان دراز وطن و مسکن مسلمانان به شمار میرفت و بر آن حکومت میکردند و در طی صدها سال جنگهای خونین صلیبی و دادن میلیونها کشته، نتوانسته اند این سرزمین مقدس را از دست مسلمین به در آورند، وطن صهیونیستهایی که از نقاط مختلفه عالم به آنجا مهاجرت کرده، شناختهاند، در صورتی که حکومت اسلام از قدیم الایام بر فلسطین حقی ثابت است و مسلمین دنیا، به خصوص ملت مسلمان ایران چنین اجازهای را نمیدهند که صهیونیستها، به این حق ثابت دست تعدی دراز نموده و با چنگالهای آلوده به فساد و ظالمانه، برادران مسلمان ما را در هم ریخته و خون آنان را بیرحمانه بریزند. دراین مورد است که پیغمبر اکرم میفرماید، «من اصبح ولم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم.» یعنی کسانی که صبح کنند ودر اهتمام برادران مسلمان خود نباشند، از اسلام بهره ندارند. برادران مسلمان ایران باید بکوشند دراین هنگام که سختترین مصائب بر برادران مسلمان شما رخ داده، از آنها حمایت نمایند و با تمام موارد، به کمک واستعانت آنها قیام کنند. تمام مردم ممالک اسلامی، هر یک به نوبه خود، ازکمک مالی و جانی به مردم بیپناه فلسطین واز همدردی دریغ ننموده و فداکاری کردهاند. تمام ممالک اسلامی دنیا وطن ماست و ما نیز با تمام قوا جانا و مالا نسبت به سهم خود باید از آنها حمایت کنیم و در حفظ منافع و مصالح عالیه مسلمین کوتاهی ننمائیم. ما به شهدای مسلمین فلسطین، به خصوص سیدعبدالقادر الحسینی، شهید راه اسلام، درود فرستاده و به احترام ارواح پاک آنان یک فاتحه میخوانیم. البته خاطر محترم آقایان مستحضر است صهیونیستهایی که در فلسطین باعث این همه ظلم و جنایت شده اند، کسانی هستند که ازنقاط مختلف عالم به آنجا مهاجرت کرده اند و یهودیانی که در ذمه اسلام، یعنی تحت حمایت دولتهای اسلامی زندگی میکنند، از حیث جان و مال در امان میباشند. در خاتمه از مسلمانان ایران تقاضای همه گونه کمک مادی و معنوی برای برادران ستمدیده فلسسطین میشود و برای این منظور حسابی در بانک ملی ایران مرکز و شعبه بازار به نام «اعانه فلسطین» باز شده است. انتظار میرود برادران دینی از هر گونه مساعدت و بذل همراهی مالی درباره مسلمانان کوتاهی و مضایقه ننمایند... در پایان سخنرانی، آیت الله کاشانی، قطعنامهای در شش ماده صادر گردید که مورد تائید عموم قرار گرفت.
اعلام آمادگی مردم مسلمان ایران برای رفتن به فلسطین
پس از برگزاری این تظاهرات و بیانات آیت الله کاشانی که از مردم خواسته بود جانا و مالا به مرد فلسطین کمک نمایند، ازطرف فدائیان اسلام، اعلامیهای به شرح زیر صادر شد:
هوالعزیز
نصر من الله و فتح قریب
خونهای پاک فدائیان رشید اسلام در حمایت از برادران مسلمان فلسطن میجوشد. پنج هزار نفر از فدائیان اسلام عازم کمک به برادران مسلمان فلسطین هستند و باکمال شتاب از دولت ایران اجازه حرکت سریع به سوی فلسطین را دارند و منتظر پاسخ سریع دولت میباشند.
از طرف فدائیان اسلام
سیدمجتبی نواب صفوی
روز یکشنبه دوم خرداد ۱۳۲۷، این جوانان پرشور درمنزل آیت الله کاشانی اجتماع کردند و با کمال بیتابی، آماده حرکت به فلسطین بودند، ولی دولت از این اقدام جلوگیری کرد.
نامه آیت الله کاشانی به مجمع عمومی سازمان ملل متحد
برای افشای جنایات صهیونیستها و ابرقدرتهای حمایت کننده آنان، از طرف آیت الله کاشانی، نامهای به سازمان ملل متحد نوشته شد که بخشی از آن به شرح زیر است:
«یک عده مهاجر، با کمک و اسلحه دول موفق شدند اعراب را از یک قسمت از سرزمین فلسطین که خانه آنها بود و قرنها در آنجا ماوی داشتند، بیرون رانند و اگر دول معظمه اطمینان به اغماض و چشمپوشی سازمان از این تجاوز و حقکشی نداشتند، مرتکب چنین جنایتی نمیشدند. اینک میلیونها مردم مسلمان جهان چشم به راه تصمیمات سازمانند که از این تعدیات جلوگیری نمایند و اجازه ندهند اسلحه و پول بعضی از اعضای آن سازمان به نفع اقلیتی کوچک و به ضرر ساکنین یک قسمت از خاک شرق به کار برده شود».
ملاحظه میشود در سالهای ۱۳۲۶ و ۲۷، ملت ایران در حالی به حمایت از ملت مسلمان فلسطین به پا خاسته که بسیاری از کشورهای جهان سوم در زیر سیطره مستقیم استعمار دست و پا میزدند و هنوز به استقلال ظاهری نائل نیامده بودند. مردم ما در زمانی فعالیت ضد صهیونیستی را آغاز نمودند که هنوز غالب کشورهای عربی توانائی ابراز وجود نداشتند و این مسئله به خوبی خط مستقیم اسلام را در این منطقه نشان میدهد. در سال ۱۳۲۷ وقتی که آیت الله کاشانی با همراه گروههائی، چون فدائیان اسلام، مبارزات را تشدید مینمود و در جبهه داخلی هم با نیروی عظیم ملت مسلمان میرفت که قدرت دولتهای مطیع سیاست انگلستان را در هم بکوبد و به نفت خواری این استعمارگر کهن، پایان بخشد، ناگهان حادثه تیراندازی به شاه را در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ به وجود آوردند وعامل اصلی را آیت الله کاشانی شناختند و شبانه این شخصیت بزرگ روحانی ر ا به قلعه فلک الافلاک و از آنجا به لبنان تبعید نمودند. بعد از مراجعت از این تبعید و اوجگیری نهضت ملی شدن صنعت نفت، آیت الله کاشانی دریافت که مقابله با استعمارگران، بایستی با وحدت ملل مسمان انجام گیرد تا تجاوزاتی مثل اشغال فلسطین اسلامی به وجود نیاید و بنابراین در زمانی که در جهان اسلام و در کشورهای عربی از اعتبار و قدرت بسیار برخوردار بود، طرح وحدت کشورهای اسلامی را ریخت و با سرعت، مقدمات تشکیل کنگره اسلامی را در تهران فراهم میکرد که همه چیز عوض شد و چهره کریه استعمار در شکل دیگری ظاهر گردید.
برادران مسلمان عرب ما در کشورهای اسلامی باید آگاه و بیدار باشند و بدانند ایران اسلامی با نیروی ایمان و در زیر پرچم پرتوان و همیشه پایدار اسلام، همواره پیوند عمیق خود را با مسلمانان جهان در هر گوشهای که میزیستند، حفظ نموده است. تقویت اسلام و وحدت مسلمانان، بدون در نظر گرفتن زبان و نژاد و قومیت، جهت تفکر بزرگان و پیشوایان روحانی این سرزمین بوده است. ما انتظار داریم دسائس و فریبکاریهای عاملین استعمار که برای پراکندگی و جدایی مسلمانان به طور مستمر کوشش میکنند بلا اثر بماند و اکنون که نیروی اسلامی حاکمیت ایران را به دست گرفته و یکی از پرهیجانترین لحظات تاریخ در جریان است، با بیداری همه مسلمانان، این سنگر به دست آمده حفظ شود و اجازه ندهند قدرتهای بزرگ، ضربات تبلیغاتی و عملیات تخریبی خود را از طریق کشورهائی با عنوان اسلامی به ایران وارد سازند.