ویروس بیولوژیک کرونا که برخی گمانه زنیها از ماهیت جنگی آن سخن میگویند و امریکا، چین و رژیم صهیونیستی را پشت سر آن میدانند، هرچه باشد، به ویروس سیاسی و اقتصادی در مؤلفههای منطقهای و جهانی تبدیل شده است. این ویروس اقتصاد جهانی و بورسهای کشورهای مختلف و خصوصاً غربی و عربی را بیشتر از حوزههای آسیایی تحت تأثیر قرار داده و با توجه به آثار دیگر مؤلفههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی، شرایط پیچیدهای را برای بسیاری از کشورها رقم زده است. راهبرد فقیرسازی کشورها که ستون فقرات سیاستهای ترامپ را در غرب آسیا و جهان برای تحقق اهداف هژمونیک و تسلیمپذیر کردن کشورها تشکیل میداد، دچار شرایط وارونه شده است. زیانهای اقتصادی و ریزش بورس امریکا، تمامی دستاوردهای سه سال گذشته ترامپ را بر باد داده و اگر گمانهزنی در مورد شیوع ویروس کرونا در امریکا و اروپا درست باشد، باید منتظر پسلرزههای گسترده اقتصادی و سیاسی در این کشورها و سیاستهای آنان باشیم. عربستان که از عناصر تهدید زیادی در ساختار قدرت و مؤلفههای حاکمیتی در رنج بود، اکنون از یکسو با کاهش شدید قیمت نفت و از سوی دیگر آسیبهای ناشی از ویروس کرونا و حملات تلافیجویانه یمنیها در آرامکو، منابع اصلی بودجه خود را از دست داده و شاید دستگیریهای اخیر از شاهزادگان، بیشتر مربوط به پرونده یمن باشد، چراکه یمنیها به جز مقتدر کردن ابزارهای تسلیحاتی و هجومی خود که به سطحی از بازدارندگی هم رسیده، در عرصه میدانی استانهای جوف، نهیم و مأرب را با پیشرویهای اخیر، به نقطهای رساندهاند که نماینده دبیرکل سازمان ملل با فراموش کردن ژست بیطرفی، برای جلوگیری از سقوط مأرب، پیشنهاد کرده عملیات یمنیها در مأرب متوقف، ولی درآمدهای مهم نفتی و گازی بین دو طرف تقسیم شود! این رخداد اگر به سقوط مأرب منجر شود، دومینوی سقوط استانهای یمن را توسط حکومت صنعا و انصارالله در پی خواهد داشت که نوعی خوداتکایی مالی را نیز به توانمندیهای یمنیها خواهد افزود و رؤیای سلطه بر یمن برای سعودی و امارات و در واقع امریکا و رژیم صهیونیستی به کابوسی خطرناک تبدیل میشود. به همین دلیل اغلب دستگیرشدگان از شاهزادگان سعودی، کسانی هستند که در مدیریت پرونده یمن از سوی محمد بن سلمان انتقاد دارند. پروژه متکی به ویروس کرونا که قرار بود کشورهای هدف برای امریکا را در انزوا قرار دهد نیز معکوس شده و سعودی و امارات به شرایط سکوت قبرستان تبدیل شده و ایران در سفر دریابان شمخانی به عراق، ابتکار عمل منطقهای را در پروندههای مبارزه با کرونا، مناسبات اقتصادی و سیاسی و اخراج عراق از بحران انتخاب نخستوزیر آغاز کرده است. در افغانستان، امریکا که از همان ابتدا جانب اشرف غنی برای کسب ریاست جمهوری را داشت، ولی با بقیه نیز روابط را حفظ کرده بود، با یک دوقطبی روبهروست که دستاورد ترامپ برای خروج از افغانستان را با چالش جدیدی روبهرو میکند و فرصت را برای دیگر بازیگران قوت میبخشد. ترامپ و صهیونیستها که مشوق حکومت هند برای افراطیگری مذهبی بودند، با اشاره کوچکی از سوی مقام معظم رهبری در مورد کشتار مسلمانان، با واکنش عقبنشینی عاقلانه دولت هند و موجی از حمایت رسمی و غیررسمی پاکستانیها نسبت به موضع رهبری مواجه هستند. در پرونده سوریه نیز امریکا و غرب و صهیونیستها به جز اینکه بخش بزرگی از جغرافیای تروریستها را از دست دادهاند، در بازی با کارت ترکیه نیز با خساراتی مهم مواجه شدند و ترکیه در مقابل روسیه و ایران قرار نگرفت و بی اعتمادی اردوغان به امریکا و غرب، موجب شد همه خواستهها و حتی پروتکلهای تشریفاتی آنچنانی را در مسکو بپذیرد. لبنان که در پروژههای امریکا و صهیونیستی قرار بود در ویرانههای فقر مالی تسلیم امریکا شود با ریلگذاری سیاستهای مالی حکومت حسان دیاب از انفعال خارج شده و قراردادهای نفتی و گازی در سواحل خود را شاید از فرانسویها مسترد و به روسها یا ایران تحویل دهد تا سیاست معاطله و وقتکشی فرانسویها به صهیونیستها فرصت بهرهبرداری و غارت ثروت نفتی و گازی در حوزههای مشترک را ندهد. این تصویری اولیه از متغیرهای محاسبه نشده در منطقه است که روندهای مطلوب برای غرب در بر نداشته، بلکه موازنه قوا را به زیان آنها ترسیم خواهد کرد.