سرویس تاریخ جوان آنلاین: خاطرهنگاری رجال سیاسی، در همه جوامع مرسوم است و نقش آن در سامان دادن حافظه تاریخی و تتمیم پژوهشهای سیاسی، قابل انکار نیست. درحقیقت خاطرات رهبران، مبارزان و رجال سیاسی، یک سرمایه ملی است که به خودی خود میتواند مشعل فروز نهتوی پیچ در پیچ تاریخ قرار گیرد، اما شوربختانه این تمام ماجرا نیست و هیچ تاریخنگار منصفی نمیتواند و نباید آسیبها و چالشهای فرا راه خاطرهنگاری را نادیده بینگارد یا در مواردی از نقش مخرب آن در تاریخنگاری، غفلت ورزد. رجال سیاسی نوعاً در نگارش خاطرات خویش، بر اساس غریزه ذاتی حبنفس، خود را در مدار همه تحولات تصور میکنند و باز به جهت برخورداری از درک تاریخی و اطلاع از میزان تأثیرگذاری خاطرات در شکلگیری ذهنیت اجتماعی نسبت به خود، تلاش میکنند نقش منفی یا بخشهای غیرقابل قبول در کارنامه سیاسی خود را سانسور یا وارونه روایت نمایند. به عنوان نمونه، در دوران معاصر، وقتی خاطرات یار غار شاه معدوم را میخوانیم، راوی به طرزی هنرمندانه، تلاش کرده هیچ نقش منفی را متوجه عملکرد خود نسازد و به رغم قرار گرفتن در پستهای امنیتی و نظامی و سیاسی حساس، ردپای خود را در جنایات رژیم شاه، پوشانده است! همین رویه به نوعی دیگر، در خاطرات علم نیز قابل ردیابی است. درواقع خاطرهنگاران بر اساس یک عهد نانوشته با نفس خویش، بهشدت دچار روایتهای کاریکاتوری، خودسانسوری و قهرمانسازی میشوند و گرچه همواره استثنائاتی نیز وجود داشته، اما این نقیصه موجب میشود که بازخوانی انتقادی خاطرات سیاسی، همواره به عنوان یکی از محورهای تحقیقاتی جدی در عرصه تاریخنگاری قلمداد شود. چه اینکه اگر چنین نباشد، تسامح در مسلمپنداری گزارههای ادعایی راویان، ممکن است روایتی متناقض، مخدوش و مغلوط از تاریخ به دست دهد که ذهنهای مخاطبان حقیقتجو را فرسنگها از واقعیتها دور سازد. دقیقاً همین دغدغه موجب میشود که به رغم ضرورت تقدیر از تمام افراد و نهادهای متولی ضبط و تدوین و انتشار خاطرات مربوط به وقایع انقلاب اسلامی، همواره خوانش انتقادی خاطرات منتشره را به عنوان یک بستر علمی جدی، مورد نظر قرار دهیم. نقد خاطرات سیاسی به عنوان یک ضرورت بایسته، از اصالت، صداقت و حقانیت تاریخ انقلاب اسلامی صیانت خواهد کرد و باب خاطرهسازی و خلق ادعاهای بیحساب و کتاب در خاطرهگویی را خواهد بست!
جناب آقای اکبر بهرمانی مشهور به هاشمیرفسنجانی، مردی است که همزمان با آغاز نهضت امام خمینی، در میدان مبارزات سیاسی وارد شد و بهزودی خود را به رأس هرم مبارزاتی نزدیک ساخت و تقریباً تا چهار دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره در مسئولیتهای سیاسی عالی قرار داشت. روایتهای او از وقایع مربوط به تحولات سیاسی نهضت و نظام، قطعاً برای همه تاریخپژوهان انقلاب اسلامی، از اهمیت بالایی برخوردار است و دقیقاً به همین دلیل، اگر عمداً یا سهواً مطالب خلاف واقع در این خاطرات وارد شده باشد، اثر تخریبی آن در مخدوشسازی حافظه تاریخی محققین و جهتدهی ناروا به پژوهشهای تاریخی، قابل محاسبه نخواهد بود.
اثری که هماینک در معرفی آن سخن میرود، مجموعه ۱۰ مقاله در نقد خاطرات سیاسی مرحوم هاشمیرفسنجانی است که همگی در سالهای حیات وی، در فصلنامه تخصصی پانزده خرداد منتشر شده است. در گردآوری این مجموعه تلاش بر آن بوده که بخشهای متنوع خاطرات مرحوم هاشمی مورد نقد واقع شود تا مخاصبان ارجمند و حقیقتجو با سنخ نقدهای متنوع وارد بر آثار ایشان آشنا شود؛ لذا این مجموعه تنها پیشدرآمدی بر نقد مجموعه خاطرات سیاسی آقای هاشمی است و به هیچ وجه نمیتوان و نباید بدان اکتفا گردد. وجه امتیاز این مجموعه، تمرکز بر مستندنگاری و بازخوانی علمی روایتهای مرحوم هاشمی است. نقض و ابرامهای صورت پذیرفته در این مجموعه، نوعاً به ضمیمه منابع و مستندات تاریخی معتبر، صورت پذیرفته و امید است این مسئله در قضاوت جامعه علمی کشور مورد نظر واقع شود و مقبول افتد. دو مقاله نخست با عنوان «مبارزه در تردید و ابهام» و «خاطراتی پر از ابهام و پرسشهای بیپاسخ»، هر دو به قلم تاریخنگار انقلاب اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین سید حمید روحانی نگارش یافته است که در آن به تبیین برخی محورهای انتقادی کلی در مجموع روایتهای تاریخی آقای هاشمی، پرداخته شده است. امتیاز این دو مقاله، بیان برخی ارتکازات و مشاهدات تاریخی نگارنده است که اولاً خود از همرزمان آقای هاشمی بوده و ثانیاً تنها کسی است که از سوی امام خمینی مأموریت تدوین تاریخ انقلاب اسلامی به وی محول شده است.
«نگاهی به خوشبینیهای فرمایشی و ژستهای دموکراتیک آقای هاشمی رفسنجانی» عنوان مقاله سوم به قلم دکتر مظفر نامدار است که از ابتدای دوره سوم فصلنامه تخصصی پانزده خرداد تاکنون، سردبیری این نشریه را بر عهده داشته است. این نوشتار، با رویکردی تحلیلی، به نقد کارنامه سیاسی متناقضنما و پرفراز و نشیب آقای هاشمی پرداخته است. مقاله چهارم با عنوان «آسیبشناسی انتقادی شیوههای خاطرهگویی آیتالله هاشمیرفسنجانی با تأکید بر کتاب دوران مبارزه»، به نقد اختصاصی نخستین مجموعه خاطرات آقای هاشمیرفسنجانی اختصاص یافته است. نظر به اهمیت خاص این اثر در ریلگذاری شیوه خاطرهگویی مرحوم هاشمی، نقد روش محورانه آن میتواند در خوانش انتقادی سایر آثار مشابه نیز مورد استفاده قرار گیرد. «بررسی تطبیقی اندیشههای امام خمینی و عملکردهای هاشمیرفسنجانی» عنوان مقاله پنجم است که تلاش دارد از ابتدای مبارزات تا سالهای پایانی حیات امام، به بررسی تطبیقی اندیشه و کارنامه سیاسی آقای هاشمی با امام خمینی بپردازد و فاصله محسوس او با امام را با تکیه بر مستندات تاریخی تبیین سازد. مقاله ششم با عنوان «نظری اجمالی به ادعاهای بدون دلیل در خاطرات هاشمیرفسنجانی»، بر یک آسیب مهم در مجموعه خاطرات ریاست فقید مجمعتشخیصمصلحت متمرکز شده و در پی تجمیع ادعاهای بدون دلیل در خاطرات ایشان است. مقالات هفتم و هشتم به نقد و بررسی دو کتاب «به سوی سرنوشت» و «اوج دفاع»، اختصاص یافته که به همت «دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران» و زیر نظر جناب آقای سلیمینمین تحریر شده است. امتیاز این دو مقاله، تمرکز بر جزئیات تاریخی و نقد تحلیلی و تطبیقی برخی گزارههای خاص است. «روتوش کتاب هاشمی بدون روتوش» عنوان مقالهای است به قلم استاد سید حمید روحانی که تلاش دارد به نقد «روشهای نامتعارف در القای مشهورات و متشابهات تاریخی به جای رخدادها» در مجموعه مصاحبههای آقای صادق زیباکلام با مرحوم هاشمی بپردازد. «هبوط در مه» عنوان آخرین مقاله از این مجموعه است که به نقد کتاب «پابهپای سرو؛ خاطرات خانم عفت مرعشی» پرداخته است. گفتنی آنکه نقد خاطرات سیاسی یک شخصیت با انکار خدمات وی یا نفی گزارههای درست در خاطرات او تلازمی ندارد. انتظار آن است که همه دوستداران مرحوم هاشمی، به مجموعه نقدهای مطروحه در این اثر به دیده یک پیوست اصلاحی و تکمیلی بنگرند و چه بهتر که متولیان انتشار خاطرات ایشان، به بازنشر انتقادات علمی در ضمیمه مجموعه خاطرات ایشان همت گمارند تا خوانندگان و محققین، امکان قضاوت و صحتسنجی گزارههای مطرح در خاطرات آقای هاشمی را داشته باشند. با توضیحات پیشگفته مشخص میشود که عنوان «روایتهای ناروا» نه به معنای اصرار بر وجود چنین وصفی در مورد همه گزارههای تاریخی مندرج در خاطرات آقای هاشمی است بلکه بدان معناست که نویسندگان این مجموعه مقالات تلاش کردهاند گزارههای نادرست را از خاطرات ایشان استخراج و به صورت مستند نقد نمایند تا سره از ناسره جدا گردد و روایتهای ناروای مندرج در مجموعه خاطرات آقای هاشمی معلوم شود.