سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: آثار جاودان فرهنگ و تمدن تاریخ ایران همیشه چوب کجسلیقگیهای کسانی را خورده و میخورد که نشانی از تحقیق و تفحص همراه با تجربه و تخصص را نداشتهاند و شرح این جفاکاریهای طولانی در مسیر زمان بهوضوح مشخص است تا شاید بتوان ظل السلطان را در عهد قاجار یکی از شقیترین دشمنان میراث بجا مانده از گذشته پرافتخار ایران بهخصوص در شهر اصفهان دانست که طی سالها حکومت در این شهر دهها کاخ و موزه بیبدیل واقع در خیابان نوستالژیک چهارباغ ازجمله جهاننما را به بهانه واهی اشراف به حریم خانههای شهر تخریب کرد و باید منتظر بود تا کتاب ارزشمند «چهارباغ در آیینه زمان» که توسط نویسنده آن در حال تدوین است منتشر شود و تاریخ عبرتانگیز چهارصد و اندی سال این خیابان به رؤیت همگان برسد که در سنوات اخیر هم براثر کماطلاعی و کجسلیقگی شهرداران و عوامل شهرسازی این کلانشهر بهطورکلی تغییر ماهیت داده و از حالت خاطرهانگیز ایرانی بهصورت پروتکل غربی درآمده است.
آنچه زمینه را برای بروز اینگونه اتفاقات ناخوشایند فراهم میکند فقدان نظامی بهمنظور طبقهبندی اینگونه ایدههای ورودی است تا پیدا شود بر چه اساسی سنجیده شدهاند که اگر بود حداقل میتوانست در تلقی چهارباغ بهعنوان منظر فرهنگی اولین گام را در این جهت بردارد. تفکر بعضیها بر این است که رویدادهای این خیابان تاریخی و منحصربهفرد جهانی به چند پروژه محدود و محصور شود بدون اینکه به نقشهبرداری فرهنگی و خواناسازی آن بیندیشیم، درحالیکه چهارباغ بهاندازه کافی از هویت غنی و جامع قابلارائهای برخوردار است. این خیابان در تمام دوران تاریخ پرعظمت خود همیشه تابع زمان بوده و بر اساس نیازهای آن ادامه حیات داده است. شاید بتوان گفت کم رونق بودن فعلی آن تنها به این دلیل است که طی چندین دهه گذشته جریان طبیعی زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم اصفهان در آن بسیار کمرنگ شده است، بنابراین پس از رونمایی از اصطلاح «منظر فرهنگی» به ادبیات بودجه ناچار میشوند سند این برداشت ادبیات گونه را برای یک هویت بلندمدت تاریخی در کوتاهترین زمان آماده سازند.
پراکندگی در مدیریتهای متنوع تصمیمگیر برای چهارباغ یکی دیگر از مشکلات پیش پای این خیابان خاموش است، زیرا دو کمیته عالی برای بررسی و شاخه دیگری برای اجرای این دوگانگی و شاید سهگانگی را بیشتر دامن میزند تا حوزههای عمرانی و فرهنگی در شهرداری و میراث و جامعه فرهیخته باهم تناقض داشته باشند که طی این سالها تشتت آرا باعث شده است هویت چهارباغ دچار مخاطره گردد و بعید به نظر میرسد با ارائه سند «منظر فرهنگی» این موارد دفع شوند. تحول، زمانی میتواند جایگزین تمامی اتفاقاتی باشد که در طول چهار قرن گذشته در این خیابان حادث شده که توجه کافی به تعیین تکلیف بناهای پیرامون آنهم داشته و جبهههای بعدی آن نیز مشخص شود. امروز صاحبان املاک در حاشیه این خیابان در تنگنا قرار دارند، زیرا وقتی مالکی برای گرفتن پروانه ساخت به شهرداری مراجعه میکند هر دو طرف بلاتکلیف هستند که چه ارتفاع و چند درصد سطح را میتوانند برای ساخت در نظر بگیرند! آنچه میتواند در رفع اینگونه معضلات یاری و مددکاری کند دیده شدن معابر کمکی به چهارباغ است که قطعاً مستلزم بازنگری است.
اولین اقدام عجولانهای که پنج سال پیش بهمنظور پیاده راه کردن چهارباغ از سوی شهرداری انجام شد برداشتن تابلوی خیابان از این حریم ۴۰۰ ساله بود تا هرکدام از مدیران شهری گزینهای را در ذهن خود برای آینده بپرورانند! که این روزها چهارباغ به همهچیز شباهت دارد جز آنچه برای مرکز تفرج اهالی در گذشته گرفته شده بود، زیرا پس از پیاده راه شدن، حضور دستهجاتهای شادمانی و عزاداری به مناسبتهای مختلف و اوج ایجاد کافیشاپ و ساندویچفروشیهای ثابت و دورهگرد در این خیابان نوستالژی رهگذران و بهخصوص مسافران را به یاد پیادهروهای اطراف پارک شهر تهران میاندازد و عجیب است که هیچیک از مقامات مسئول و غیرمسئول نمیدانند پایان این چندگانه اندیشیها درباره خیابان نوستالژی و تاریخی چهارباغ به کجا خواهد انجامید؟! مردم اصفهان و بهویژه صاحبان حرف صنایعدستی حساسیت بسیار بالایی پیرامون این شهر موزه جهانی دارند که میزان آن برای چهارباغ در اوج است و متأسفانه دو پدیده نادر خشک شدن فصلی زایندهرود و تغییر ماهیت این خیابان تاریخی باعث شده است میزان افسردگی در میان آحاد این کلانشهر بهشدت افزایش یابد و مسافران کاوشگر را نیز برای قدم زدن در آن بیانگیزه نماید!
روزنامهنگار پیشکسوت*