سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: یکسری از کارهای خوب را نمیشود در پستوی خانه انجام داد. باید بهناچار در برابر چشم دیگران دستبهکارشان شد. اینجاست که بلافاصله حملهها شروع میشود: «ادای آدمخوبها را درنیاور»، «بس است اینهمه تظاهر»، «فکر میکنی کسی این ریاکاریها را باور میکند؟» و هزاران نیش و کنایه دیگر. از طرفی، همیشه پیدا میشوند آدمهایی که واقعاً در کارهایشان ریا میکنند و جز جلب توجه نیت دیگری در سرشان نیست. پس چگونه میشود بر سر صداقت یا خودنمایی کسی تصمیم گرفت؟
«نیل لوی» استاد فلسفه در دانشگاه مکوآری سیدنی مقالهای در این زمینه در وب سایت ایان (aeon) منتشر و وبسایت ترجمان نیز مقاله او را با ترجمه علی حاتمیان به فارسی انتشار داده است. مقاله نیل لوی را با اندکی تلخیص میخوانید.
مردمان جهان در همه دورانها بر سر امور اخلاقی بحث کردهاند. زمانی که ادعایی اخلاقی در عرصه عمومی طرح میشود، نادیده گرفتن آن بهعنوان نوعی فضیلتنُمایی یا دعوت ریاکارانه به فضایل اخلاقی از جمله معمولترین واکنشهاست.
متهمکردن کسی به فضیلتنمایی درواقع برابر با اتهام ریاکاری به اوست. فرد متهم (یا محکوم) به ریاکاری اخلاقی درباره برخی امور اخلاقی عمیقاً اظهار نگرانی میکند، حالآنکه (از دید منتقدان فضیلتنمایی) دغدغه اصلیاش کاملاً خودخواهانه است. چنین فردی واقعاً در پی تغییر دیدگاه دیگران نیست، چه رسد به اینکه بخواهد جهان را تغییر دهد. او صرفاً میخواهد خود را در بهترین جایگاه قرار دهد و بیشترین میزان توجه عمومی را به دست آورد. جیمز بارتولمیو (روزنامهنگاری که در ۲۰۱۵ ابداع این واژه را بهنادرستی از آن خود دانسته است) در مجله اسپکتیتور چنین نوشته که فضیلتنمایی نه حاصل نگرانی اصیل درباره سرنوشت دیگران، بلکه نتیجه غرور و خودبزرگبینی است.
طرح اتهام فضیلتنمایی به دیگران، ممکن است خود نوع دیگری از فضیلتنمایی برپا کند که تنها در مخاطبانش با نوع پیشین متفاوت است. صرفنظر از اینکه فضیلتنمایانه خواندن عملکرد دیگران خود فضیلتنمایی به شمار آید یا نه، اتهامزننده دقیقاً در حال انجام همان کاری است که دیگران را بهسبب آن نقد میکند: در اینجا نیز تمرکز مخاطب از هدف مدعای اخلاقی بهسوی فرد مدعی آن منحرف شده است.
اینک بیایید از زاویه دیگری به مسئله نگاه کنیم. در تنها بررسی دانشگاهی این موضوع دو فیلسوف با نامهای جاستین تُسی و برندن وارْمکه «متظاهران اخلاقمآب» (اصطلاح آنها برای فضیلتنمایی) را به این متهم ساختهاند که با رفتار خود کارکرد گفتمان عمومی اخلاق را منحرف میسازند. از دید این دو، کارکرد اساسی گفتمان عمومی پیرامون اخلاق «بهبود باورهای اخلاقی انسانها یا تشویق به بهبود اخلاقی در جهان» است. گفتمان عمومی اخلاقی در پی آن است که افراد مسئله یا مسائل خاصی را در این حوزه ببینند که پیشتر به آن آگاهی نداشتند یا درخصوص آن کاری انجام دهند. این در حالی است که فضیلتنمایان خود را به مرکز توجه تبدیل میکنند و تمرکز جمعی را از مسئله اخلاقی دور میسازند. بر این اساس، فضیلتنمایی معمولاً بهجای بزرگ جلوه دادن گوینده در چشمان مخاطب، به بدبینی مخاطب نسبت به او میانجامد و ازهمینرو فضیلتنمایی درنهایت جایگاه گفتمان اخلاقی را در عرصه عمومی فرومیکاهد.
البته تُسی و وارمکه، برای این مدعا که کارکرد توجیهکننده یا اساسی گفتمان اخلاقی بهبود باورهای اخلاقی در فرد یا جهان است، شاهدی ارائه نکردهاند. بیتردید این یکی از کارکردهای اصلی گفتمان اخلاقی است، اما کارکردهای دیگری نیز برای این گفتمان قابلفرض است. چنانکه شاید فضیلتنمایی یا امور مشابه آن خود، یکی از کارکردهای اصلی گفتمان اخلاقی باشد.
خودنمایی در طبیعت امری رایج است. بهطور مثال دُم طاووس نشانهای از تناسب و مطلوبیت تکاملی است که بهسبب دشوار بودن تقلید دروغین آن گونهای خودنمایی صادقانه محسوب میشود، چراکه میزان زیادی از منابع برای ساخت چنین دُمی نیاز است و هرچه زیبایی و اندازه آن بیشتر باشد، منابع بیشتری صرف ساخت آن شده است. جستزدن یا پریدن مستقیم به هوا نیز درحالیکه پاهای حیوان نزدیک به هم آویزان نگه داشته میشود، احتمالاً خودنمایی صادقانه دیگری میان حیوانات است. غزالی که جست میزند درواقع به مهاجمان درنده نشان میدهد که تعقیب او کاری دشوار است و به این ترتیب، حیوان گوشتخوار احتمالاً بهدنبال شکار دیگری خواهد رفت. انسانها نیز همچون دیگر حیوانات به خودنمایی میپردازند؛ لباسهای گرانقیمت میپوشند یا ساعت رولکس گرانقیمتی به دست میکنند که تقلید دروغین آنها دشوار است.
در بررسیهای علومشناختی دو گونه رفتار نمایشی از یکدیگر تفکیک شده است؛ خودنمایی پرهزینه و نمایش اعتبارافزا. دم طاووس نمونهای از خودنمایی پرهزینه است و انرژی زیادی صرف ساخت و جابهجایی آن میشود، حالآنکه استفاده از آن در زمان رویارویی با مهاجمان هم چندان آسان نیست. در مقابل، رفتارهای اعتبارافزا آنگونه رفتارهای خودنمایانه هستند که تنها در صورت تقلید دروغین پرهزینهاند. برای مثال، حیوانی که حضور بیگانهای را نادیده میگیرد نهتنها به گروه اطمینان میدهد که بیگانه خطرناک نیست، بلکه بهگونهای عمل میکند که صداقت این ارتباط را نیز تأیید کند، زیرا اگر بیگانه خطرناک میبود، خود حیوان نیز در معرض خطر قرار میگرفت.
اتهام ریاکاری به فضیلتنمایی را میتوان به دو شیوه متفاوت درک کرد و به نقد کشید. ممکن است ریاکار دانستن فضیلتنمایان به این معنا باشد که اینان درواقع به تغییرات آبوهوایی، حقوق حیوانات و اموری از این دست اهمیتی نمیدهند، بلکه هدفشان جلب بیشترین میزان توجه است. به این ترتیب انگیزه فضیلتنمایی به چالش کشیده میشود. جیلیان جردن و دیوید رَند در مقاله اخیر خود این پرسش را مطرح کردهاند که آیا افراد زمانی که بینندهای در کار نیست هم به فضیلتنمایی میپردازند یا نه؟ یافتههای این دو نشان داد که شرکتکنندگان نسبت به فرصتهای خودنمایی حساسیت نشان دادند: پس از اینکه تخلفی اخلاقی رخ داد و شرکتکنندگان امکان نمایش فضیلت را داشتند، میزان اهانت اخلاقی گزارششده کاهش یافت. این در حالی است که آزمایش بهصورت ناشناس انجام گرفت و امکان مرتبط ساختن رنجش اخلاقی به فرد خاصی وجود نداشت. به این ترتیب، محققان میگویند گرچه فضیلتنمایی تا حدی احساسات خاصی را تبیین میکند، بااینحال ما خالصانه این معنا را احساس میکنیم و آنها را صرفاً بهخاطر فضیلتنمایی بروز نمیدهیم.
در دومین شیوه برای توصیف اتهام ریاکاری، این تصور مطرح میشود که فضیلتنمایان ممکن است خود از فضیلتِ نمودهشده بیبهره باشند. درواقع خودنمایی دروغین هم مانند نمونه اصیل آن در طبیعت رایج است. برای مثال، برخی حیوانات (مانند مگس گلزار) از نمود حقیقی سمی یا مرگباربودن برخی دیگر از حیوانات (مانند زنبور) بهدروغ تقلید میکنند. به این ترتیب این احتمال وجود دارد که برخی از فضایل انسانی نیز در تقلیدی دروغین به نمایش گذارده شوند، اما این فضیلتنمایی دروغین تنها زمانی قابل استفاده است که تعداد قابلتوجهی از فضیلتنمایان راستین در کار باشند تا استفاده از این نمود را موجه سازند. ازاینرو، با آنکه ممکن است برخی فضیلتنمایان رفتاری ریاکارانه داشته باشند، اغلب نمایشهای اخلاقی چنین نیستند. پس میتوان داوری کلی دراینباره را چنین بیان کرد که فضیلتنمایی در گفتمان اخلاقی جایگاه ویژه خود را دارد و نباید بهسادگی آن را بهعنوان پدیدهای نامطلوب سرزنش کنیم.