هفتهای که گذشت بدترین هفته بورسهای جهان از زمان بحران ۲۰۰۸ بود. کرونا به طرز عجیبی توان بورسهای جهان را گرفت. به نحوی که با تبدیل شدن ویروس کرونا به یک بیماری عالمگیر برآورد میشود رشد اقتصادی جهانی را از ریل خارج کند.
اکنون اثر کرونا به مراتب از آثار جنگ تجاری امریکا و چین بیشتر شده به نحوی که در برآورد رویترز کرونا تا کنون ۵ هزار میلیارد دلار به بورسبازان دنیا ضرر زدهاست.
بازارهای اصلی اروپا ۲ تا ۳ درصد کاهش یافتند اختلال در سفرهای بینالمللی و زنجیرههای عرضه، بستهشدن مدارس و لغو رویدادهای بزرگ همه باعث تیره و تار شدن دورنمای اقتصاد جهان شدهاست و به گفته کارشناسان جهانی اصلاً لازم نیست منتظر اعلام نرخ رشد جهانی باشیم، زیرا ۵۰ درصد سفرهای خارجی هوایی و هتلها کم شدهاست. حتی گفته میشود کرونا حباب بزرگ اقتصاد امریکا را میترکاند، اما با این اوصاف چرا در حالی که بورسهای جهانی نگرانند و تنها در روز چهارشنبه ٥٠٠ نفر اول میلیاردرهای جهان در حدود ١٣٢ میلیارد دلار ثروت خود را از دست دادند، شاخص کل بورس در پایان معاملات چهارشنبه هفته گذشته در جایگاه ۵۲۴ هزار واحدی ایستاد، و بورس بیش از ۴۶ هزار واحد رشد کرد؟ به نظر میرسد ریشه این روند معکوس را باید در واکنشهای موجود سهامداران و بازیگران بورس و در چارچوب اقتصاد ایران جستوجو کرد. که به ترتیب اولویت میتوان به عوامل ششگانه زیر اشاره داشت:
۱- حجم کوچک معاملات در مقابل نقدینگیهای خرد نگران. ارزش بورس ایران در حالی که هر روز نگران رشد نقدینگی هستیم و نقدینگی از مرز ۲۳۰۰ هزار میلیارد تومان گذشته است، ارزش کل سهامها حدود ۱۹۲۰ میلیارد تومان است که به راحتی میتوان با کمتر از ۵ هزار میلیارد تومان بازار را در اوج نگه داشت. برخی بر این باورند که اصلیترین دلیل، حمایت از بازار سرمایه است. حمایتی که برای عرضه بیشتر شرکتهای زیر مجموعه نهادها و دولت در حال وقوع است.
۲- از آنجایی که بازارهای موازی مانند دلار و طلا و سکه و حتی مسکن نیاز به سرمایههای زیاد تری دارد، بازار بورس ایران برای افراد عادی که پسانداز اندکی دارند هم مأمنی جذاب است هم با ۱۰۰ هزار تومان میتوان ورود کرد. به علاوه جذابیت سود بیش از صد درصدی در امسال خود به عنوان یک فاکتور مهم در جذب سرمایهها و ورود تازه واردها است.
۳- نرخ بهره حقیقی منفی با تورم سالانه بالای ۴۰ درصد و سود سپرده ۲۰ درصد، کمکم افراد کمتری را جذب سپرده بلندمدت میکند، بنابراین حرکت به این بازار نه فقط از نگاه افراد منطقی است، بلکه مورد اقبال دولت و بانک مرکزی نیز هست. زیرا همان طور که پساندازهای خرد دیگر قدرت ورود در بازارهای دیگر را ندارند.
۴- به علاوه فشاری که بانکها در حوزه شفافسازی متحمل شدهاند، بسیاری را بر آن داشته تا بخشی از سرمایههای خود را در محیطی که کمتر بگیر و ببند دارد، وارد کنند.
۵- همچنین برخی بر این باورند که این افزایش شاخصها و افزایش اعداد در حقیقت به معنای بورس افزایشی نیست. بلکه صرفاً بر اساس افت ارزش پول داره قیمتها را متعادل میکند. این گروه از کارشناسان بورسی بر این باورند که اگر هم میبینید بعضی سهمها به نسبت سال ۹۶ بیش از کاهش ارزش ریال افزایش داشتند بهخاطر این بوده که در سال ۹۶ هم این سهمها ارزان بودند. به علاوه بیش از ۷۰ درصد ارزش بورس ما متشکل از شرکتهای تولید مواد اساسی و خام (فولاد، مس، مواد پتروشیمی و پالایشی) است. که هنوز آثار مشهود کرونا روی این فعالیتها در جهان در روزهای آینده مشخص خواهد شد.
۶ – عدهای از کارشناسان نیز به استناد هماهنگسازی بورس با نرخ دلار، افزایش سود خرید و فروش سهام را در این چارچوب ارزیابی میکنند. آنها براین باورند که با عادی شدن وضعیت اقتصاد جهانی و ارتباطات دسترسی اقتصاد کشور هم به دلار بیشتر شده و اگر قرار به تعدیل شاخص باشد در آن زمان رخ میدهد.
در کل نباید خیلی از این رشد خوشحال بود، زیرا بورس در ماههای اخیر کارکردی شبیه مؤسسات مالی و اعتباری و بانکهایی پیدا کرده که در دولت اول آقای روحانی تورم را کنترل کرد، بنابراین باید از یک سو پیشبینی لازم را در باره پیامدهای احتمالی آن در نظر گرفت (هر چند که افت شاخص و قیمتها در بورس اثرات منفی برای دولت ندارد و اثر تورمی آن نیز ناچیز است (زیرا این سهامداران هستند که ضرر خواهند کرد.) و از سوی دیگر دولت باید در سال بعد این روند تکبازاری را در بازار سرمایه اصلاح کند تا بتواند پول و نقدینگی را از مسیر تخریب و تورم بالا منحرف کند.