کد خبر: 992707
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۷ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۲:۵۹
حسن فرامرزی
یک: اگر خبر‌های یک هفته اخیر را دنبال کرده باشید احتمالا در جریان احتکار لوازم بهداشتی - ماسک، دستکش، شوینده‌ها و ضد عفونی کننده‌ها – قرار گرفته اید. گرچه موج احتکار در لوازم بهداشتی متوقف نمانده و مواد غذایی به ویژه آن دسته از خوراکی‌های مرتبط با افزایش سیستم ایمنی بدن – لیموترش، زنجبیل و ... - را هم دربر گرفته است. نگارنده دیروز شاهد بود که زنجبیل تازه کیلویی ۱۱۵ هزار تومان و لیموترش ۳۵ هزار تومان اتیکت قیمت خورده بود.

دو: هر کسی می‌تواند این سوال را از خود بپرسد که چرا به محض شکل گیری چالش اجتماعی و فراگیر در کشور شاهد ظهور پدیده مزاحم و دست و پاگیری به نام احتکار هستیم و در برابر این پدیده چه باید کرد. گرچه مرور حافظه تاریخی ما ایرانی‌ها نشان می‌دهد که حتی در دهه ۶۰ که گفته می‌شود ایرانی‌ها همدل‌تر و عاطفی‌تر در برابر دشمن خارجی برخورد می‌کردند سودجویان و فرصت طلبانی بودند که ارزاق عمومی را هم احتکار می‌کردند بنابراین پدیده احتکار مختص دهه پیش رو یا سبک جدید زندگی ما نیست، اما می‌توان ریشه‌های روانی، جامعه شناختی و مدیریتی این پدیده را دنبال کرد.

سه: احتکار به لحاظ روانی از نوعی ناامنی درونی برمی خیزد. من توزیع کننده یک کالا در جامعه هستم، اما درون و ذهن من پر از تشویش، نگرانی و استرس است بنابراین در شرایط بحرانی، درون ناامن و نگران من سرباز خواهد زد. مثلا من برای آن که آن حفره ناامنی درونی را پر کنم به غلط فکر می‌کنم به هر راه ممکن باید میزان درامد خود را بالا ببرم تا در بحران‌ها حاشیه امن بیشتری داشته باشم در حالی که محاسبات من به شکل بنیادینی غلط است، چون تصور می‌کنم که نابسامانی‌ها و چالش‌های بیرونی، علت العلل ناامنی درونی من است در حالی که قضیه کاملا برعکس است. همچنان که مثلا می‌بینیم یک هموطن در روستا یا شهری دورافتاده که چندان هم در جریان خبر‌های هراسناک قرار نمی‌گیرد زندگی عادی خود را انجام می‌دهد بدون آن که در مخیله اش بگنجد که مثلا کیفیت زندگی او به رای آوردن یا نیاوردن ترامپ یا فلان حزب و جریان سیاسی در آمریکا گره خورده است، اما کسانی که در کلانشهر‌ها زندگی می‌کنند و گاه متاسفانه به شدت درون پر از تشویش و بی قراری دارند چنین محاسباتی را در سر می‌پرورانند بنابراین فرد می‌خواهد سرنوشت خود را به دست بگیرد و زندگی خود را کنترل کند، اما رفتار‌های این فرد پر از آسیب به همان سرنوشتی است که می‌خواهد آن را در دست داشته باشد. مثلا یک داروخانه چی که فرصت را غنیمت شمرده و ماسکی را به چهار برابر قیمت می‌فروشد اگر کمی دوراندیشانه‌تر به داستان نگاه کند متوجه خواهد شد که اضافه درآمد او از ناحیه کسانی است که کسب و کاری را در گوشه دیگری از شهر اداره می‌کنند و آن‌ها نیز جای دیگری با او تلافی خواهند کرد، مثلا میوه فروش می‌آید ماسک را به چهار برابر قیمت می‌خرد، اما این خرید با نارضایتی همراه است و وقتی داروخانه چی عصر آن روز می‌خواهد زنجبیل ۴۰ هزار تومانی را از میوه فروش بخرد با اتیکت قیمت ۱۲۰ هزار تومانی روبرو می‌شود، این تسلسل رفتاری را در مشاغل و اصناف دیگر هم می‌توانید پی بگیرید.

چهار: سوال این است: چه زمانی می‌توان امیدوار بود که زیست اخلاقی و متعهدانه در شهر‌ها و کلانشهر‌های ما به صورت یک قاعده درآید؟ زمانی که افراد بدانند تک روی و خودمحوری در نهایت کُشنده است. رفتار‌های خودمحورانه و فرصت طلبانه در اتاق تاریک ذهن کوتاه بین شیرین می‌نماید، اما هر اندازه که انسان‌ها آگاه‌تر شوند و با ذهنی روشن و شفاف به مجمموعه روابط خود با دیگران نگاه کنند در آن صورت خواهند دید که آنچه در آغاز برای آن‌ها شیرین و سود می‌نماید در نهایت کام خود آن‌ها را تلخ می‌کند. مثلا ویراژ دادن و لایی کشیدن در ترافیک ممکن است در آغاز مرا از دیگران جلو بیندازد، اما با تحریک دیگران به لایی کشیدن در نهایت مرا متوقف خواهد کرد. گرانفروشی و احتکار ممکن است در آغاز بوی درآمد زیاد را بدهد، اما با تحریک دیگران به گرانفروشی متقابل درآمد اضافی را در نهایت از جیب من بیرون خواهد کشید.

پنج: اما چطور می‌شود جلوی ویروس احتکار ایستاد و با آن مقابله کرد؟ تجربه نشان داده که رفتار‌های مبتنی بر قوه قهریه و اعمال زور در نهایت چندان کارساز نیستند. این به آن معنا نیست که دستگاه‌ها و سازمان‌های مسئول در این باره به وظایف و مسئولیت‌های خود عمل نکنند، اما واقعیت این است: همچنان که در مواجهه با بیماری‌ها اصل مهم پیشگیری است در این حوزه هم می‌توان به ریشه‌های روانی، ذهنی و اجتماعی شکل گیری پدیده احتکار پرداخت و در برابر آن صف آرایی کرد. مثلا هر اندازه که ما در جامعه با افرادی که تکلیف شان با خودشان روشن است مواجه باشیم باید مطمئن باشیم که این افراد در بحران‌ها رفتار منطقی خواهند داشت. مثلا تکلیف من روشن است که دزدی هیچ توجیهی ندارد بنابراین من در بحران هم دزدی نخواهم کرد، اما اگر من این طور باشم که دزدی تا وقتی توجیهی ندارد که مطمئن هستم با من برخورد خواهد شد یا دوربین مدار بسته‌ای مراقب من است رفتار من در بحران آسیب زا می‌شود، چون در بحران حس می‌کنم فعلا کسی با من کاری ندارد یا دوربین‌های مدار بسته را شکسته ند. پاسخ این سوالات باید برای ما روشن باشد مثلا آیا افراد جامعه ما به رسانه‌ها و مدیران جامعه و آمارهایشان اعتماد دارند یا نه؟ هر اندازه که اعتماد به رسانه‌ها و مدیران جامعه بالا باشد رفتار‌ها در بحران‌ها منطقی‌تر خواهد بود. آیا افراد جامعه ما قائل به مسئولیت اجتماعی هستند؟ دیدگاه آن‌ها درباره مالیات دادن چیست؟ آیا تحت هر شرایطی قائل به رفتار اخلاقی هستند یا نه آن را موقوف به رفتار دیگران می‌دانند یعنی معتقدند اگر دیگران اخلاقی رفتار کردند آن‌ها هم ملزم به رفتار اخلاقی هستند، اما اگر دیگران این گونه نبودند آن‌ها هم مسئولیتی در این باره ندارند بنابراین ما اگر می‌خواهیم جلوی احتکار اجناس به ویژه در بحران‌ها را بگیریم بدون تعارف و اول از همه باید خودمان را بشناسیم که ما چه مردمی هستیم؟ این طور بگوییم ما باید برای خود شفاف شویم در این صورت می‌توانیم حفره‌های درونی خودمان را که در بحران‌ها مایه آزار ما و دیگران هستند شناسایی کنیم.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۳۶ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۰
0
0
من که بعید میدونم محاکمه ای در کار باشه!
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار