سرویس سیاسی جوان آنلاین: یکی از فرصتهای ناشی از جوانی جمعیت تحول مدیریتی است، اما مسیر تحول مدیریتی از مشارکت سیاسی میگذرد. جمعیت جوان هم باانگیزه و قدرت وارد مشارکت سیاسی میشود و هم جوانگزین خواهد بود که نتیجه آن میتواند جوانسازی و کارآمدسازی مدیریتی باشد.
اکنون در آغاز گام دوم انقلاب، انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی اهمیت دوچندانی پیدا کرده است. نسل جوان تحصیلکرده، توانمند و البته انقلابی میتواند از این فرصت برای ایفای نقش تاریخی خودش استفاده کند. مجلس آینده میتواند مجلسی جوان، انقلابی و قوی و مقدمهساز اهداف تمدنساز بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی باشد. انتخابات و مشارکت سیاسی منطقیترین و تنها مسیر غلبه بر چالشهای مدیریتی و سیاسی کشور است. در جامعه ایرانی به همان اندازه که مشکلات و چالشهای جدی فرهنگی، اقتصادی و معیشتی وجود دارد، فرصت و ظرفیتهای غلبه بر این مشکلات هم وجود دارد که مهمترین آنها بستر مشارکت سیاسی و حضور نسل جوان میباشد. به عبارت دیگر، چهره کنونی ایران چهره یک جامعه متناقضنماست؛ از یکسو در شرایط کنونی انبوهی از مسائل و مشکلات مدیریتی، اقتصادی، معیشتی و فرهنگی به ظاهر چهره آشفتهای را از ایران نمایش میدهد که اعتراضات آبان ماه گذشته در کشور نمایی از این آشفتگیها بود، از سوی دیگر چهرهای از ایران وجود دارد که نشان از ظرفیتهای عظیمی از امید، انگیزه و آرمانگرایی برای حرکت به سمت تعالی و رشد است. این چهره جامعه ایران هم در حوادث و رویدادهایی خود را به نمایش میگذارد که جدیدترین آن نمایش اتحاد، همدلی و آرمانگرایی جامعه ایران در تجمعات مربوط به تشییع سپهبد شهید سردار سلیمانی و راهپیمایی ۲۲بهمن بود. این دو چهره، یعنی اینکه جامعه ایرانی به رغم مشکلات و چالشهای متعدد، ظرفیتها و فرصتهای بسیاری هم برای عبور از این چالشها دارد. یکی از ظرفیتهای مهم نظام سیاسی ایران وجود مسئله مشارکت سیاسی در قالب مردمسالاری دینی است و از فرصتهای مهم شرایط کنونی کشور نیز وجود جمعیت جوان و تحصیلکرده است. از کنار هم نهادن این فرصت و ظرفیت، میتوان برای آینده کشور چشمانداز درخشانی را ترسیم کرد. در ادامه به بررسی این دو مسئله و ارتباطشان با یکدیگر میپردازیم.
ظرفیت نظام جمهوری اسلامی برای مشارکت سیاسی جوانان
یکی از مهمترین و بزرگترین دستاوردهای انقلاب اسلامی مسئله امکان مشارکت سیاسی و نقشآفرینی مردم در تعیین سرنوشت سیاسی خودشان است. جامعه ایران نیز مانند بیشتر جوامع تا اواخر قرن بیستم از هرگونه نقشآفرینی مردمی در تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود محروم بوده است. اگرچه ایرانیان تا قبل از انقلاب اسلامی چند جنبش و نهضت بزرگی را پشت سر گذارده بودند، اما همه دستاوردهای این جنبشها از جمله نهضت مشروطه با روی کار آمدن حکومتهای استبدادی وابسته به بیگانه بر باد رفت. بعد از نهضت مشروطه ایرانیها نخستین بار صاحب مجلس و قانون اساسی شدند که در نوع خود دستاورد بزرگی بود، اما دو نکته در حاشیه این دستاوردها قابل تأمل است؛ اولاً مجلس مشروطه یک مجلس طبقاتی بود، مشارکت و انتخابات به مفهوم امروزی در آن معنی نداشت و در اصل از نمایندگان دربار و اصناف و روحانیون و…تشکیلشده بود. دوم اینکه با کودتای رضاخان، همان نظام پارلمانی نیمبند نیز فشل گردید. حکومت رضاخان دیکتاتوری مطلقهای بود که آزادیهای سیاسی، اجتماعی و مذهبی اقشار مختلف را محدود کرد و همه دستاوردهای مشروطه مثل مجلس، نخستوزیر، قانون اساسی، مطبوعات و… کارکرد اصلی خود را از دست دادند. رضاخان لیست نمایندگان مدنظر خود را به مقامات سیاسی سراسر کشور اعلام میکرد که غیر از آنها، کسی از درون صندوقها بیرون نیاید.
تا مدتی پس از رفتن رضاخان، بندهای استبداد تا حدود زیادی تضعیف گردید. یکی از جلوههای بارز فضای نسبتاً باز سیاسی ایجادشده در آن هنگام مجلسی است که ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرد، اما این تجربه مشارکت سیاسی مردمی نیز چندان دوام نیاورد و با کودتای ۲۸مرداد ۳۲بار دیگر محمدرضا شاه به تدریج دیکتاتوری پدر را احیا کرده و بسیاری از آزادیهای مشروع مردم را سلب نمود. شاه که به جای تکیه بر پشتیبانی مردم هر روز وابستگیاش به قدرتهای خارجی را بیشتر مینمود، نهایتاً با احراز عنوان ژاندارمی خلیجفارس رسماً تبدیل به مزدور بیگانگان شده و ایران را به پایگاه مطمئنی برای تأمین منافع امریکا در منطقه مبدل نمود. تحمل چنین وضعیتی برای مردم آزاده ایران ممکن نبود و سرانجام انقلاب اسلامی امام و امت با سرنگونی دیکتاتوری ۲ هزارو ۵۰۰ ساله راه را برای مشارکت حقیقی مردم در تعیین سرنوشت سیاسی کشور باز کرد.
فرصت جمعیت جوان و تحصیلکرده در ایران
جمعیت ایران در سال ۱۳۷۵ به حدود ۶۰میلیون رسید که نوعی انفجار جمعیت محسوب میشد. به دنبال این افزایش ناگهانی، ایران وارد دوره جوانی جمعیت شد که هماکنون نیز ادامه دارد. بر اساس آمار ۲۵درصد جمعیت ساکن کشور را جوانان (۱۵ تا ۲۹ساله) تشکیل میدهند.
یکی از بحثهای مهم جمعیتشناسی، مفهوم پنجره جمعیتی است. پنجره جمعیتی به وجود فرصت ناشی از جمعیت فعال اشاره دارد. با توجه به اینکه در حال حاضر در ایران بیش از ۷۰درصد جمعیت در سنین فعالیت (۱۵ تا ۶۴سال) قرار دارند، بنابراین ایران در حال تجربه دوران پنجره جمعیتی باز قرار دارد. این تحول از سال ۱۳۸۵ آغاز شده و تا سال۱۴۳۰ طول میکشد. به اعتقاد کارشناسان، «ایران کنونی در یک فرصت زمانی طلایی و استثنایی برای رشد و توسعه اقتصادی به سر میبرد. سیاستگذاری و برنامهریزی در هیچ دورهای به اندازه دورهای که پنجره جمعیتی باز است، حساس، لازم و در صورت موفقیت مؤثر نیست. به عبارت دیگر، سیاستها و برنامههای دولت نقش مهمی در مدیریت و مهندسی اقتصادی و اجتماعی پنجره جمعیتی ایفا میکند. دو بستر مهم برای بهرهبرداری از فرصت طلایی جمعیت برای توسعه، نخست گسترش فرصتهای شغلی و وضعیت اشتغال مساعد و دیگری، سرمایهگذاری مطلوب است.
کشور ایران از جمله کشورهایی است که در شرایط ویژه تجربه جوانی جمعیت قرار دارد. این مسئله دلایلی دارد که مهمترین آنها توقف برنامه کنترل جمعیت رژیم پهلوی، بهبود وضعیت بهداشت و درمان و کاهش مرگومیر کودکان پس از انقلاب اسلامی است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سیاست کنترل جمعیت که در عصر پهلوی از دهه۱۳۴۰ شروع شده بود، تحت تأثیر شرایط انقلابی متوقف شد، از سوی دیگر به دلیل انگیزههای انقلابی از یکسو و شروع جنگ از سوی دیگر، جمعیت کشور با سرعت بیشتری رشد کرد. همین جمعیت از اواخر دهه ۱۳۷۰ به بعد وارد عرصه تحصیل و بازار کار شد، از همین رو جمعیت فعلی میتواند ظرفیت مناسبی برای توسعه در کشور فراهم کند.
نگاهی به ضرورت حضور جوانان در ساختار سیاسی
یکی از فرصتهای فعلی جامعه ایران و نظام جمهوری اسلامی، وجود جمعیت جوان و تحصیلکرده است. این جمعیت جوان میتواند در بسیاری از عرصهها تحولآفرین شود، البته جمعیت جوان هم میتواند تهدید باشد و هم فرصت. عمده مطالعات صورت گرفته به تهدیدات جوانی جمعیت روی مباحثی مانند افزایش بیکاری، فرار مغزها، تأثیرپذیری از رسانههای غربی و آسیبهای فرهنگی پرداختهاند. در بحث فرصتهای جوانی جمعیت، باید توجه کرد این امر زمانی است که بسترهای لازم در جامعه وجود داشته باشد. یکی از فرصتهای ناشی از جوانی جمعیت تحول مدیریتی است، اما مسیر تحول مدیریتی از مشارکت سیاسی میگذرد. جمعیت جوان هم باانگیزه و قدرت وارد مشارکت سیاسی میشود و هم جوانگزین خواهد بود که نتیجه آن میتواند جوانسازی و کارآمدسازی مدیریتی باشد. مقام معظم رهبری نیز در بیانیه گام دوم به فرصتی که انقلاب اسلامی به جوانان داد، اشاره کرده و میفرمایند: «(انقلاب اسلامی) در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردمسالاری تبدیل کرد و عنصر اراده ملی را که جانمایه پیشرفت همهجانبه و حقیقی است در کانون مدیریت کشور وارد کرد، آنگاه جوانان را میداندار اصلی حوادث و وارد عرصه مدیریت کرد.» این میدانداری دوطرفه است، یعنی هم انقلاب اسلامی به جوانان میدان داد و هم جوانان میتوانند به پیمودن مسیر انقلاب اسلامی در آینده کمک بکنند و موفقیت گام دوم انقلاب در گرو تحول مدیریتی و سپردن امور به جوانان است.
منبع: برهان