سرويس زنان جوان آنلاين: بیتردید سابقه جدیترین مشارکت سیاسی زنان در اداره حکومت و حق رأی و نظر دادن در رابطه با حاکمان به دوران اسلام بازمیگردد. زنان مسلمان در ۱۴ قرن قبل با امر خدا و با ابلاغ رسول اکرم (ص) حق رأی و بیعت را پیدا کردند و به طور عملی وارد حوزه مناسبات سیاسی جامعه خود شدند. بعد از پیامبر، اما با انحرافات شکل گرفته و خارج شدن حاکمیت از دست اهل بیت (س) حق رأی و مشارکت سیاسی زنان هم دستخوش سوء برداشتهایی شد، اما نیاز به مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان و حقوق آنان در تعیین سرنوشت جامعه ضرورتی انکارناپذیر بود که رفته رفته در تمام دنیا به آن پی بردند و به سوی حق رأی برای زنان حرکت کردند. اولین حق رأی در کشورهای جهان را زلاند نو در سال ۱۸۹۵ یعنی حدود یک قرن پیش به زنان داد.
بعدها سایر کشورها نیز به جمع کشورهایی پیوستند که با فراهم کردن حق رأی زنان امکان مشارکت سیاسی آنان را فراهم کردند. با وجود این موضوع مشارکت سیاسی زنان پیچیدهتر از چیزی است که ابتدا به نظر میرسد. مشارکت از توجه به محرکهای سیاسی مانند خواندن و گوش فرا دادن به اخبار سیاسی گرفته تا شرکت در مباحث سیاسی، رأی دادن، مبارزات تبلیغاتی، اداره امور سیاسی و مناسبتهای حزبی را در بردارد.
بسیاری از محققان مشارکت را امری قابل آموزش میدانند. به عبارت دقیقتر مشارکت سیاسی یک فرهنگ است که باید توسط مراجع رسمی و کانونها و نهادهای مردمی ایجاد و تقویت شود. از این رو میتوان مشارکت سیاسی را شکلی از تعلیم و تربیت مدنی و سیاسی دانست. همین ویژگی آموختنی بودن مشارکت، موجب میشود جنسیت و نیز موقعیت اجتماعی و اقتصادی اعضای یک جامعه بر میزان و کیفیت مشارکت سیاسیشان تأثیر بگذارد. زنان و مردان در بسیاری از جوامع از لحاظ دسترسی به امکانات و ظرفیتهای اجتماعی و تعلیم و تربیت دارای موقعیتهای متفاوتی هستند. با نگاهی منصفانه به وضعیت سیاسی زنان در مییابیم که زنان در بسیاری جوامع به عنوان نوعی سپاه ذخیره محسوب میشوند که در مناسبتهای خاص اجتماعی به میدان کشیده شده و مورد بهره سیاسی واقع میشوند. به همین خاطر هم موضوع حقوق و آزادی زنان، در دوران نزدیک به هر انتخاباتی در اظهارات و وعدههای تمامی کاندیداهای مناصب سیاسی دیده و شنیده میشود. این وعدهها با هدف جلب آرای زنان طراحی میشوند. از این رو بررسی علل و پیامدهای مشارکت سیاسی زنان میتواند به افزاش درک رابطه زنان و سیاست بهطور کلی، زنان و انتخابات به طور جزئی کمک کند.
برای داشتن تحلیلی واقعبینانهتر در این حوزه میتوان موضوع زنان و مشارکت سیاسی و انتخاباتها را در دو چارچوب کلان و خرد یعنی اجتماعی و فردی مورد واکاوی قرار داد. دانستن اینکه چه نیروها و انگیزههای فردی در انجام مشارکت سیاسی دخیل هستند میتواند به کاندیداها و جریانات سیاسی کمک کند تا متناسب با این انگیزهها شعارهایشان را طراحی کنند. در این راستا میتوان برای خصوصیات روانی، شخصی و وضعیت اجتماعی- اقتصادی افراد اهمیت خاص قائل شد. در سطح کلان نیز باید بدانیم چه نیروها و ساختارهایی در سطح جامعه بر فعالیت افراد اثر میگذارند و توزیع خاص نیروها چگونه شکل و ماهیت مشارکت را مشخص میکند. همچنین نتایجی که مشارکت سیاسی برای فرد و جامعه به ارمغان میآورد؛ در چارچوب پیامدهای خرد و کلان قرار میگیرد. در انگیزههای فردی، جنسیت اثر بیشتری دارد، زیرا با خصوصیات روانی و درونی افراد در رابطه است. با تمام اینها، اما زنان امروز نسبت به گذشته آگاهتر شدهاند و این مسئله خود عاملی برای افزایش مشارکت سیاسی آنهاست.. افزایش سطح آگاهی باعث میشود افراد بتوانند ارزشهای اجتماعی را به عقاید سیاسی خود ربط دهند. تعلیم و تربیت و رسانهها در رشد آگاهی نقش بسزایی دارند. در سطح کلان، مشارکت سیاسی زنان هم تابعی از کل نظام مشارکت سیاسی جامعه و هم متأثر از مجموعه عوامل خاص فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور در زمینه مسائل زنان است.
در واقع زنان با مشارکت سیاسی میتوانند میان عرصه خصوصی و عمومی حیات خویش پیوند ایجاد کنند. به طور نمونه زنان خانهدار که قشر عظیمی از جمعیت زنان کشور ما هستند با مشارکت سیاسی به عرصه عمومی وارد و بر آن تأثیرگذار خواهند بود. این مشارکت سیاسی موجب میشود تا زنان به عنوان شهروندان مسئول شناخته شوند. علاوه بر این حضور زنان در عرصه اجتماعی، ارزشها، نگرشها و دادههای جدید به آنها میدهد. مشارکت سیاسی زنان با عنایت به نقش مادری آنها در فرایند جامعهپذیری سیاسی نسلهای بعدی نیز تأثیر بسیاری دارد؛ چراکه مادران با بینش سیاسی بالا فرزندان متعهد نسبت به سرنوشت جامعه را تربیت میکنند.
از همه مهمتر اینکه زنان با مشارکت سیاسی میتوانند بر اساس نیازها و خواستههای خود اقدام به انتخاب کنند و این به نوعی بیان خواستهها و دفاع از آنها به شمار میآید. بر همین اساس فراهم آمدن زمینه مشارکت سیاسی زنان از برکات انقلاب است و سیره حضرت امام خمینی معمار کبیر انقلاب هم بر این مشارکت تأکید داشت به گونهای که ایشان فرموند: «زنان باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت کنند.»