سرويس زنان جوان آنلاين: در انتخابات پیشرو زنان حضور سیاسی فعالی داشتهاند و ۱۲ درصد از کاندیداهای ورود به مجلس در زمان ثبتنام زن بودند، اما صرفنظر از زنانی که برای حضور در عرصههای سیاست اعلام آمادگی میکنند مشارکت سیاسی زنان و حضور فعال آنان در انتخابات همیشه به گونهای بوده که کاندیداها را بر آن داشته است تا برای جلب نظر و در نتیجه آرای بانوان برنامهریزی کنند. کاندیداها همواره به این نکته توجه دارند که زنان نیمی از بدنه جامعه را تشکیل میدهند و این نیمه جدای از حضور مستقیم و به عنوان کاندیدا در انتخاباتهایی همچون انتخابات مجلس، از حق رأی و انتخاب برخوردارند و همین مسئله ابعاد مشارکت سیاسی آنان را جدیتر میکند. به همین خاطر هم در تمامی انتخاباتها چه مجلس، چه شورایاریها و حتی انتخابات ریاست جمهوری زنان یکی از محورهای اصلی برنامهها و شعارهای انتخاباتی کاندیداها هستند. از سوی دیگر زن فارغ از نقشهای زنانه و فردیاش، در کانون خانواده تعریف میشود و بانوان علاوه بر اینکه در انتخابات آرای خودشان را دارند میتوانند بر رأی اطرافیان یعنی همسر، فرزندان و سایر اعضای خانواده تأثیرگذار باشند و این مهم محوریت زنان را در شعارها و برنامههای کاندیداها جدیتر میکند و جایگاه مشارکت سیاسی بانوان را ارتقا میدهد. با تمام اینها گاهی اوقات برخی کاندیداها و جریانات سیاسی برای بهرهگیری از ظرفیت زنان در انتخابات و پر کردن سبد آرایشان به شعارهای غیرواقعی و فریبکارانه روی میآورند؛ شعارهایی که تاریخ انقضایشان با پایان انتخابات به اتمام میرسد و در نهایت جامعه زنان میماند و مطالباتی که با استفاده ابزاری از سوی برخی کاندیداها یا جریانهای سیاسی به حال خود رها میشوند، اما اثر سوء وعدههای برخی کاندیداها و جریان سیاسی در جامعه باقی خواهد ماند. در آستانه انتخابات مجلس دهم سراغ دکتر مجید کاشانی، جامعهشناس سیاسی و استاد دانشگاه رفتیم و با وی درباره انتخابات و مشارکت سیاسی زنان به گفتگو نشستیم.
آقای دکتر! زنان نیمی از بدنه جامعه را تشکیل میدهند و حضورشان در صحنههای گوناگون جامعه موثر است. مشارکت سیاسی زنان چقدر میتواند در معادلات سیاسی و اجتماعی اثرگذار باشد؟
در همه جوامع و کشورهای جهان زنان به عنوان یکی از بزرگترین اقشار جامعه در صحنه کار و فعالیتهای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از دیرباز مد نظر قرار میگرفتند و این موضوع در ساختار کلی جامعه به صورت نهادینه شده وجود داشته است. تجربه نشان میدهد از اعصار باستان زنان دوش به دوش مردان در همه عرصههای اجتماعی و اقتصادی نقش داشتهاند، اما از یک دورهای به بعد نقش زنان دچار تحول میشود. ما در دنیا با بروز انقلابات اجتماعی مواجه هستیم. به طور نمونه بعد از انقلاب کبیر فرانسه حضور زنان در جامعه قدری جدیتر مطرح و به این دلیل که نقش آنان در صحنههای اجتماعی و بیرون از خانواده پر رنگتر میشود آنان دارای مطالبات و حقوقی میشوند و همین موضوع سبب میشود در کشورهای مختلف از وجود زنان به فراخور سنن و آداب جوامع آن کشور استفاده بیشتری شود.
ریشههای ورود زنان به جامعه ما و استفاده ظرفیتها از این قشر مؤثر در ایران به چه زمانی باز میگردد؟در ایران حضور اجتماعی زنان با دورههای غربگرایی از اواخر دوره زندیه و از صفویه به بعد اتفاق میافتد. در این دورهها ما با حضور بیشتر زنان مواجه هستیم که این موضوع از قاجاریه به بعد پر رنگتر میشود و در دوره پهلوی، رضا شاه به تقلید از آتاتورک دست به بازگشایی تمدنی با نام ایران و ایرانی و احیای تمدن ایرانی با سمت و سوی تمدن غرب میشود. این روند حرکت به سمت و سوی غرب و بهرهگیری از الگوهای غربی به صورت کاملاً ناقص و با بازپس زنی که در فرهنگ جامعه ایران وجود دارد از سال ۱۳۰۰ شمسی به بعد جدیتر میشود و در این سالها میبینیم جریان حضور زنان بهلحاظ ساختار و شکل دارای یک شوک بسیار جدی میشود. قبل از این زنان حضور داشتند، اما ساختار اجتماعی حضور زنان به صورت سنتی بوده است. این دگرگونی در ساختار محتوا و شکل فعالیتهای اجتماعی و چگونگی استمرار حضور زنان و نقش و مسئولیتی که به عهده آنان گذاشته میشد کاملاً خارج از تعریفهای سنتی گذشته و عرف معمول جامعه، با شعارهایی که این نیاز در جامعه وجود دارد و به شکل فرمایشی صورت گرفت.
پس میتوانیم بگوییم استفاده ابزاری از بانوان از دوره پهلوی به صورت جدی مطرح شد؟
بله، از دوره پهلوی اول ما حضور زنان را در عرصه سیاسی شاهد هستیم که حتی تا مرحله وزارت پیش میروند، اما به شکل کاملاً نمادین نه حقیقی و حتی بخشی از وظایف و مسئولیتها به عهده آنها گذاشته میشود و با روشی همراه با ارعاب و تهدید و بعضاً مشوقهای عجیب فراز و فرودهای متعددی زنان را وارد عرصههای سیاسی میکنند، در حالی که نقش ناپیدای زنان در پشت مردان به صورت سنتی که در گذشته ایران وجود داشت در دوره پهلوی کاملاً تغییر و ساختار جدیدی پیدا میکند. بنابراین ریشههای سوءاستفاده از جایگاه و موقعیت زنان از آن دوره به بعد شکل میگیرد.
زنان به هر رو نیمی از جامعه را تشکیل میدهند و به نظر میرسد که حضور و مشارکت این قشر در جوامع امروزی گریزناپذیر است. از نگاه شما به عنوان یک جامعهشناس سیاسی چه قواعد و هنجارهایی بر مشارکت زنان در عرصههای گوناگون به ویژه میادین سیاسی حاکم است؟
در تعریف جامعه مدرن زنان باید در صحنههای مختلف حضور داشته و دارای مصادر و پستهای رسمی باشند. چنین شعارهایی هر چند میتواند بجا و درست باشد، اما ممکن است مشکلاتی را برای خود خانمها و محیطی که در آن قرار میگیرند و مخصوصاً خانوادهای که وابسته به حضور و وجود زن است و حتی چالشهایی برای جامعه داشته باشد. استفاده از زنان و به کارگیری نیروی عظیم این قشر برای همه افراد و همه افراد و سیاستمداران به منظور پر کردن خلأهای شغلی و فعالیتی در جامعه به صورت طبیعی و با کارکردها و زیرساختهای متناسب با طبیعت آنان مد نظر جمیع اندیشمندان اجتماعی و سیاستمداران بوده و کاملاً صحیح است. اما سوءاستفادهها باعث میشود از زنان به صورت سمبلیک استفاده شود نه واقعی و همچنین زنان نه فقط نقش مثبتی نداشته باشند بلکه به صورت معکوس برخی کارهایی که در اراده و خواست یا در توانایی آنها نباشد به صورت نمادین در اختیار آنها قرار بگیرد و این برای آنان آزاردهنده است.
یکی از مهمترین عرصههای سیاسی در جامعه ما عرصه انتخابات است. به نظر شما مشارکت و حضور زنان در عرصه انتخابات چقدر در سرنوشت و نتایج آن مؤثر است؟
درباره حضور زنان در عرصه سیاسی و مخصوصاً جریان انتخابات چند نکته مطرح است؛ نخست اینکه اصولاً زنان بعد از انقلاب اسلامی و در عرف جامعه ما بیش از مردان علاقهمند به حضور در پای صندوقهای رأی هستند و همچنین مشوق همسران و فرزندان خود برای شرکت در انتخاباتند. این نکتهای است که برخی از کاندیداها از آن آگاه هستند و ممکن است از این جریان به شکلهای متفاوتی سوءاستفاده شود.
سوءاستفاده به چه معنی و چگونه اتفاق میافتد؟
گاهی اوقات با شعارهایی که درباره آزادی و حقوق زنان داده میشود نامزدها میخواهند به نوعی نشان بدهند برنامههای بسیار خوبی برای زنان دارند و آنان را به این برنامهها امیدوار کنند، در حالی که ممکن است این سیاستها، برنامهها و رویکردهای اجرایی که از سوی کاندیداها مطرح میشود در زمره برنامههای چشمانداز جمهوری اسلامی نباشد یا در حد و اندازه مسئولیتها و تصمیمگیری یک نماینده نباشد. این به نوعی سوءاستفاده برای جلب آرای زنان به شمار میآید. به بیان دیگر وقتی غیر از آنچه در برنامهها، سیاستها و رویکردهای اجتماعی، اقتصادی و شغلی است، شعارهایی خارج از توان قوه اجرایی یا خارج از صلاحیت و حیطه اختیارات کاندیداها به لحاظ تصمیمگیری و اجرا داده میشود این در واقع سوءاستفاده از ظرفیت بانوان است.
همچنین ممکن است نوعی فضای تبلیغاتی خاص با حضور زنان شکل بگیرد که مغایر عرف جامعه ما باشد.
پس به باور شما نوع تبلیغات کاندیداها دارای آثار ماندگار فرهنگی است که صرفنظر از شکست یا پیروزی کاندیداها باقی میماند، درست است؟
بله دقیقاً. نباید تصور کرد آثار سوءاستفاده از اقشار و حضور ناهنجار آنان در تبلیغات به سرعت جمع شدن بساط ستادهای تبلیغاتی پس از پایان انتخابات خواهد بود. چه بسا بساط تبلیغات جمع شود، اما آثار سوء فرهنگی و اجتماعی تبلیغ برای جمعآوری آرا باقی بماند و زحمات زیادی را به گردن نهادهای اجتماعی، دانشگاهها، اجتماعات محلی و بسیاری از نهادهای مردمی بیندازد، زیرا بسیاری از هنجارها و ارزشهای مرتبط با بانوان اگر شکسته شود به این راحتی ترمیم نخواهد شد. استفاده ابزاری از زنان در انتخابات حیثیت اجتماعی و شأن بانوان را در طولانی مدت خدشهدار میکند و آنان را با چالشهای خانوادگی، شغلی و اجتماعی مواجه میسازد و این استفاده ابزاری از زنان در مصادر اجرایی انتخابات مخصوصاً در شهرهای کوچک بسیار حائز اهمیت است و خود کاندیداها هم باید به آن توجه کنند.
البته باید توجه داشت رسانههای گروهی هم در این زمینه نقش مؤثری دارند. این در حالی است که یکی از انتقادات بجایی که به رسانه ملی مطرح است این است که در دوره انتخابات از زنان و بانوانی استفاده میشود که شاید در روزهای عادی از چنین وجهههایی استفاده نشود. باید همان هنجارهایی که در طول سال و در غیر از شرایط انتخابات در نشان دادن افکار و عقاید اجتماعی وجود دارد در این ایام هم به همان صورت باشد. بنابراین رسانهها هم در این میان باید نقش مناسبی از خود ارائه دهند و افراط و تفریط در این زمینه آسیبزاست.
شما حضور و مشارکت بانوان در انتخابات را از دیدگاه جامعه شناسی سیاسی چگونه تحلیل میکنید؟
با توجه به نگرانیها در خصوص تحریمها و نوساناتی که جامعه ما را در بر گرفته است و نقش زنان در اداره امور زندگی به نظر میرسد این دوره انتخابات به لحاظ تحلیل و تفسیرهای بانوان و نوع نگرشهای تیزبینانه آرای انتخاباتی تحت تأثیر تحلیلهای اقتصادی و سیاسی زنان قرار گیرد. بانوان نسبت به مردان برای آینده نگرانترند. از سوی دیگر با وضعیت جامعه مخصوصاً ازدواج جوانان خیلی تحت تأثیر رفتار و رویههای مربوط به بانوان قرار میگیرد. ما با کمبود تشکلهای منسجم و نهادهای مدنی مربوط به زنان مواجه هستیم. خلأ نهادهای مدنی مربوط به زنان وجود دارد و به صورت متشکل و بین بخشی کاملاً احساس میشود. حتی بسیاری از فقها و علما در این زمینه معتقد به ایجاد تشکلهای مربوط به زنان هستند. حرکتهایی آغاز شده است، اما مقولات جدیتری درباره حضور زنان از لحاظ استراتژی و چشمانداز و سیاستها، راهبردها و نقشی که باید در جامعه داشته باشند وجود دارد و ما نسبت به نهادهای مدنی موجود در جهان به نظر میرسد قدری عقب هستیم، این در حالی است که ما بیشتر شعار دادهایم. طبیعی است کاندیداهای جریانهای سیاسی که در این زمینهها برنامه یا لااقل شعارهایی داشته باشند در جذب زنان قویتر خواهند بود.