در بازارهای کشور به وضوح نابسامانی و بیتدبیری حاکم است طوری که در جدیدترین خبرها از ورود رئیس قوه قضائیه در بازار نابسامان خودرو رسانهای شدهاست؛ بازاری که تنها در ماه اخیر اختلاف قیمت برخی از خودروها از در کارخانه تا بازار به حدود ۵۰ میلیون تومان رسیدهاست. بازار لاستیک هم به همین درد مبتلا است و مسئولان کارخانجات لاستیک و دستاندرکاران بازار را تهدید کردهاند که اگر وضع به همین منوال باشد ما مجبوریم ارز تخصیصیافته را حذف کنیم که این به معنای حذف صورت مسئله و تنبیه بیشتر خریداران نهایی است. در بازار خوراکیها به خصوص گوجه، سیبزمینی و پیاز هم به همین منوال است، دائم در حال به هم خوردن قیمتهای این محصولات در سریهای زمانی مختلف هستیم.
اما اینها تنها مواردی است که قابلرؤیت عموم هستند وگرنه در بسیاری از بازارها وضع به همین منوال است. مثلاً قیمت برخی مجوزها در بازار فضای مجازی به شرح زیر اعلام شدهاست:
شرکت کارگزاری بورس: تا ۲۰ میلیارد تومان - دفترخانه اسناد رسمی: ۵/ ۳ میلیارد تومان - داروخانه: بسته به محل آن تا ۱۱ میلیارد - نانوایی:۸۰۰ میلیون - کافه رستوران: ۶۵۰ میلیون- پیشخوان دولت: ۱۸۵ میلیون - آموزشگاه مراقبت و زیبایی: ۱۲۰ میلیون، قهوه خانه: ۹۵ میلیون تومان!
کافی است شما برای اخذ مجوز ایجاد فعالیت اقتصادی مراجعه کنید، تازه متوجه میشوید که چرا برای دور زدن بوروکراسی و مشکلات اداری و کوتاهشدن زمان شروع فعالیت کسب و کار باید چنین هزینههایی بپردازید و برای آن بازار ایجاد شده و چرا رتبه ایران در شروع کسب و کار از بین ۱۹۰ کشور رتبه ۱۳۷ است و فارغ از جریان تحریمها هر چه در این سالها بر بهبود محیط کسب و کار تأکید شده در عمل راه برای کسب و کارها سختتر شدهاست.
علت این همه ایراد در بازارهای کشور چیست؟ و چرا ما مانند کشورهای دیگر قادر به ساماندهی بازارها، حذف قاچاق و کالاهای بیضابطه و قیمتهای بیربط در بازارهایمان نیستیم و معمولاً به موازات بازارهای رسمی، بازارهای غیررسمی قویتری داریم که مثلاً برخی کالاها مانند فولاد، ورق فولادی در بورس عرضه میشود، اما قیمت آن در بازار واقعی و برای تولیدکننده گرانتر است؟
برای پاسخ به این سؤال ابتدا به تعریف بازار میپردازیم. طبق تعریف، بازار، نهادی است با ساختار اجتماعی – اقتصادی که زنان از زندگی انسانها به روش اجتماع و حتی در زمان شکار و جمعآوری غذا هم وجود داشتهاست. به طور کلی هر جایی که دونفر یا بیشتر به طور خود خواسته مبادلهای انجام میدهد، بازار به شمار میرود (فارغ از قانونیبودن یا غیرقانونیبودن آن)
از همینرو است که از فروش قالپاق و قوطی خالی شیرخشک در سایت دیوار تا فروش ۶۰۰ میلیونی غیر قانونی و غیرواقعی فروش مجوز تعیین صلاحیت نامزدها از سوی افراد عرضه میشوند و برای آن بازار شکل میگیرد.
با این اوصاف چه باید کرد که چنین بازارهای گستردهای که به مدد فضای مجازی مبادله را راحتتر کرده و تقریباً نظارت را هم غیرممکن کرده، ساماندهی بیشتر پیدا کند و لااقل در بازارهای پر متقاضی اوضاع بهتر شده و مثلاً بازارها غیررسمی مجوزها ساماندهی شده و دولت به عنوان ناظر، مجری و قانونگذار کار خود را بهتر انجام دهد.
عده زیادی از اقتصاددانان با مرزبندی و صفبندیهای مشخص دلیل وجود چنین بازارهای بیدرو پیکری را دخالت دولت در بازار میدانند و برخی هم نتیجه رهاشدگی بازار. از اینرو هر یک به فراخور نوع اندیشهای که مطالعه کردهاند، نسخهای ارائه میدهند نیز کاملاً به میزان دخالت دولت در بازارها بستگی دارد.
اما آیا واقعاً با همین نگاهها و خلاصهکردن راهکار در کاهش دخالت دولت یا زیاد کردن نقش دولت در بازارها میتوان به بازاری کارآمد، با ثبات و منطقی رسید؟
بدون شک از بعد از جنگ که همواره برکاهش تصدیگری دولت و اقتصاد بازار تأکید شده، تاکنون باید تحولات جدیای در بازار رخ میداده یا بهرغم شعارهای اقتصاد بازار وقتی دولت با دخالتهای قیمتی در بازارها ورود کرده باید بازارهای با ثباتی را بعد از سه دهه داشته باشیم. ولی اکنون کسی نیست که مدعی بسامانبودن بازارهای کشور باشد. پس راهکار چیست؟
به عنوان نخستین، جدیترین و اصلیترین کار باید یک فرض را بر خلاف نظرات اقتصادیون طرفدار بازار آزاد قبول کرد که به خوبی در کتاب بازآفرینی بازارها نوشته جان مک میلان به آن اشاره شدهاست.
مک میلان راه سومی را ارائه میدهد و میگوید: بازارهای کژ کارکرد باید بازآفرینی شود و این کار هم بر خلاف تصور عامه به ویژه متفکران اقتصاد بازار نه بر عهده دست پنهان بازار است که کاملاً بازآفرینی و سیاستگذاریاش بر عهده دولت و حاکمیت است.
در قسمت بعدی یادداشت به استناد این کتاب ارزشمند و مثالهای جالب دیگری از بازارهای به هم ریخته کشور به ملزومات بازآفرینی بازارها و ویژگیهای پنجگانه بازار خوب به ارائه راهکار خواهیم پرداخت.
ادامه دارد...