کد خبر: 989839
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۸ - ۲۲:۰۹
مروری بر عملکرد نهاد مرجعیت پیش از انقلاب
نهاد مرجعیت در دوران معاصر و پیش از وقوع انقلاب اسلامی مهم‌ترین نهادی بود که در فضای حاکمیت استبداد به خصوص در برهه‌ای از زمان که فضای خفقان در افق سیاست ایران حاکم بوده است، توانست نقش‌آفرینی کند
محمد خداپرست
سرویس دین و اندیشه جوان‌ آنلاین: در فرهنگ سیاسی ایران نهاد مرجعیت با اتکا به پایگاه اجتماعی خود و با اتکا به سرمایه اجتماعی ایجاد شده در شبکه میان مرجع و مقلدان همواره ارتباطی پیوسته با مردم داشته است. مرجعیت با جمع‌آوری و بازگویی مطالبات مردمی از طریق شبکه‌های حاکم بر این نهاد و انتقال دغدغه‌ها به حکومت، در قالب اخطار و نصیحت در برهه‌ای از زمان که احزاب سیاسی در ایران وجود نداشته یا فاقد کارکرد قابل توجه بوده‌اند؛ توانسته است خلأ این نهاد‌های مدرن را پر کند. به دلیل چنین جایگاه و قابلیت‌های بالقوه نهاد فقهی است که مرجعیت توانست در رأس رهبری جنبش‌های سیاسی- اجتماعی ایران و از جمله انقلاب اسلامی ظاهر شود.

مرجعیت به مثابه یک نظام شبه حزبی
نهاد مرجعیت در دوران معاصر و پیش از وقوع انقلاب اسلامی مهم‌ترین نهادی بود که در فضای حاکمیت استبداد به خصوص در برهه‌ای از زمان که فضای خفقان در افق سیاست ایران حاکم بوده است، توانست نقش‌آفرینی کند، کارکرد‌های احزاب را به دوش کشد و به عنوان مهم‌ترین شبکه اجتماعی به حیات سیاسی خود ادامه دهد و فارغ از افت و خیز‌های سیاسی همواره سخنی برای گفتن داشته باشد. در چنین شرایطی نهاد مرجعیت به عنوان تنها نمادی که با توجه به مشروعیت مذهبی توان مقابله مستقیم و شفاف با حکومت را داشت ظاهر شد. این نهاد با تکیه بر خاستگاه مردمی و بهره‌گیری از پایگاه اجتماعی خود توانست در مقابل انحصارطلبی حکومت و سوءاستفاده آن از قدرت از منافع ملت حمایت کند، لذا می‌توان ادعا داشت مرجعیت به مثابه نهادی شبه حزبی برخی از کارکرد‌های عذاب سیاسی در ایران را ایفا کرده است.
مطابق بررسی‌های سیاسی و تعاریف صورت گرفته از کارکرد احزاب می‌توان به چهار نقش عمده این نهاد‌های مدنی در ساختار سیاسی اشاره کرد که عبارتند از: واسطه‌گری میان مردم و حکومت، ایفای نقش در جامعه‌پذیری سیاسی مردم، اعتراض و انتقاد علیه رفتار‌های حکومت، تصمیم‌سازی و سیاست‌گذاری که در هر چهار مورد مرجعیت دینی توانست تا حدود زیادی تأثیرگذاری داشته باشد.

کارکرد‌های مرجعیت به عنوان واسطه بین مردم و حکومت
در طول سال‌ها و قرون قبل از انقلاب اسلامی همواره حکومت‌های مستبد بر ایران حکومت داشته و هیچ گروه یا دسته‌ای نمی‌توانست به عنوان واسطه میان مردم و حکومت به استیفای حقوق مردم از حکومت بپردازد. به محض اینکه گروهی شکل می‌گرفت در اولین مطالبه‌ای که از یکی از حکومتیان می‌کرد با سرکوب شدید حکومت مواجه می‌شد.
با این حال بعد از ورود اسلام به ایران و خصوصاً بعد از عصر صفویه عالمان دینی در ایران دارای جایگاه خاص و مورد احترام بودند و حاکمان همواره تلاش می‌کردند شأن و جایگاه آن‌ها را در برخورد‌ها در نظر بگیرند از این رو مرجعیت در ایران تنها نهادی است که توانسته است جایگاه واقعی یک نهاد واسط بین مردم و حکومت را به دست بیاورد. دستیابی به این جایگاه دارای دلایل اجتماعی- سیاسی - فرهنگی و مهم‌تر از همه مذهبی است. این نهاد از طریق ایجاد شبکه اجتماعی توانسته است در رأس بدنه حوزه‌های علمیه حلقه واسطه‌ای بین مردم و مرجعیت ایجاد کند. شبکه اجتماعی مبلغان و روحانیون در همه شهر‌های ایران شعبه دارند و مقلدان مراجع تقلید هم در همه شهر‌ها پراکنده‌اند و از روحانیون و مبلغان برای ارتباط با مراجع تقلید خود استفاده می‌کنند. روحانیون و مبلغان و شاگردان مراجع تقلید مطالبات، نیازها، سؤالات و وجوهات مردم را از بدنه اجتماع جمع‌آوری می‌کنند و به مراجع تقلید می‌رسانند و مراجع هم پاسخ‌های خود را از طریق همین شبکه اجتماعی به مردم ابلاغ می‌کنند. به خاطر همین ویژگی ارتباط مستمر نهاد مرجعیت را می‌توان نهادی مردمی در نظر گرفت که در شرایطی که حکومت و سلاطین ظالم در ایران حکمرانی می‌کردند پناهگاه و ملجأ مردم بودند.

نقش مرجعیت در جامعه پذیری سیاسی مردم
جامعه پذیری را می‌توان در مفهومی قابل تعریف دانست که معنای آن عبارت از مراحلی است که شخص بیان خصوصیات مناسب مورد نیاز برای عضویت در جامعه را به دست می‌آورد که مهم‌ترین پیامد آن شناختی است از خود به عنوان یک موجود اجتماعی که به وسیله هنجار‌ها نقش‌ها و روابط با دیگران هدایت می‌شود. در واقع می‌توان جامعه پذیری سیاسی را فرآیندی دانست که افراد توسط آن رفتار سیاسی را اکتساب نموده و به وظایف حقوق و نقش‌های سیاسی خود آگاه می‌شوند که این مقدمه‌ای برای ثبات سیاسی در یک جامعه مطلوب یا رخداد از جنس انقلاب در فضای سیاسی نامطلوب است. یکی از نقشه‌ها و کارکرد‌های مهم احزاب سیاسی آموزش در خصوص مشارکت در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی است تا از این طریق آنان را به سرنوشت جامعه خود علاقه‌مند ساخت و میزان جامعه پذیری سیاسی آنان را افزایش داد. در مورد نهاد روحانیت و نقشی که در جامعه پذیری سیاسی ایفا می‌کنند دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد، چراکه نقش گروه‌های مذهبی در همه جوامع مشاهده می‌گردد گرچه این نقشه‌ها متفاوت باشند. به هر حال در اغلب نظریات غربی و اسلامی نهاد دین از جمله نهاد‌های زمینه‌ساز رفتار سیاسی فرض شده است. علت عمده این تأثیرگذاری در آن است که مذاهب، حاملان ارزش‌های فرهنگی و اخلاقی هستند که ناگریز پیام‌های سیاسی را در بر دارند و بر سیاست‌گذاری‌های جامعه تأثیر می‌گذارند. رهبران مذهبی نیز به عنوان آموزگاران جامعه معمولاً می‌کوشند تا از طریق آموزش این جامعه پذیری را به ملت تعمیم و از طریق مواعظ و مناسک مذهبی افراد را در قالب هنجار‌های ورزشی قرار دهند.
تأثیرگذاری مرجعیت بر شکل دهی به شیوه جامعه پذیری و تعیین هنجار‌های رفتاری سیاسی به طور ویژه با نهضت تحریم تنباکو آغاز شد، در دوران مشروطیت اوج گرفت و در فرآیند انقلاب اسلامی تکمیل و تشدید شد. مرجعیت سیاسی شیعه قبل از انقلاب اسلامی با استفاده از ظرفیت مکتب تشیع به بازتولید مفاهیم دینی و انقلابی پرداخت و باور داشتن مرز‌های میان دین و سیاست مردم را به عنوان کنشگران فعال وارد عرصه سیاسی کرد. خطابه‌ها، بیانیه‌ها و مهم‌تر از همه فتاوای مراجع مهم‌ترین ابزار‌هایی هستند که به منظور تعیین رفتار و شیوه کنش‌گری اجتماعی مقلدان توسط مراجع به کار گرفته شده‌اند و حتی برخی اوقات فراتر از این ابزار‌ها به گروه‌های مدرن مانند تجمعات و تحصنات نیز به منظور تحمیل اراده و رفتاری خاص بر سیستم جامعه بهره جسته‌اند.

کارکرد‌های مرجعیت در سیاست‌گذاری
گرچه نقش مرجعیت در حکومت‌های پیش از انقلاب به ایفای مسئولیت‌های دولتی و حکومتی که مرجع اصلی سیاست‌گذاری‌های عمومی در کشور هستند منتهی نشد، اما مرجعیت در طول تاریخ معاصر از چنان جایگاه و اقتداری برخوردار بوده است که اکثر حاکمان در طول تاریخ سیاسی ایران تلاش می‌کردند این مراجع را از سیاست‌های خود راضی نگه دارند. اقتدار مراجع شیعه در طول تاریخ به حدی بوده است که حاکمان وقتی می‌خواستند بر تخت سلطنت جلوس کنند نمایندگانی را نزد مراجع فرستاده و برای تأیید مشروعیت حکومت خود از آن‌ها نظرخواهی می‌کردند.
نهاد مرجعیت در نظام دیکتاتوری سابق ایران به عنوان مرکزیتی مردمی از برخی اقدامات مستبدانه دستگاه حاکم جلوگیری می‌کرد در حقیقت یک عالم شیعه با تکیه بر اعتقادات خویش می‌توانست بدون تردید و دلهره در برابر نظام حاکم در مواردی که لزوم این کار را تشخیص می‌داد بایستد و مردم را به این ایستادگی فراخواند و از این زاویه دیگر مسئله، مسئله نخواهد بود و صرفاً به خصلت‌های شخصی علمایی شیعه باز نمی‌گردد. تأثیرگذاری مراجع شیعه بر سیاست در ایران قبل از انقلاب را می‌توان به دو شکل مستقیم و غیرمستقیم به تصویر کشید. مراجع یا حضور مستقیم در دستگاه حاکمیت داشتند و خود متولی اداره بخشی از حکومت بودند که این امر کمتر رخ داده و نمونه‌های استثنایی آن را می‌توان در حضور امثال روحانیون بزرگی مانند آیت‌الله مدرس در مجلس مشاهده نمود. یا اینکه خود در دستگاه حاکمه حضور نداشتند، اما همه اعمال و رفتار دستگاه حاکم را رصد می‌کردند و مواردی که نیاز بود و موضوعات خود را بیان می‌کردند که همین کارکرد وجود داشته است.

اعتراض نهاد مرجعیت نسبت به حکومت
اعتراض به تصمیمات جاری حکومت یکی از دغدغه‌های مهم و معاصر شیعیان بوده است. رویکرد انتقادی احزاب در جامعه یکی از راهکار‌های اصلاح در عرصه کلان در حکومت‌های مدرن به شمار می‌رود. معمولاً احزاب سیاسی زمانی که خود در رأس قدرت قرار نداشته باشند و میدان حاکمیت در اختیار رقبای آنان قرار گرفته باشد می‌کوشند با اتکا به مبانی حزبی خود، اشکالات حزب حاکم را گوشزد کنند و مورد انتقاد قرار دهند.
مرجعیت در جایگاه سیاسی که خصوصاً از زمان نهضت مشروطه تا پیش از انقلاب داشت، توانسته بود همین کارکرد را ایفا کند. تصمیمات غلط حکومت‌های قاجار و پهلوی در حالی که بسیاری از احزاب فعال کشور یا به واسطه وابستگی به حکومت یا ترس از برخورد حکومت سکوت پیشه کرده بودند، توسط نهاد مرجعیت مورد شدیدترین نقد‌ها قرار می‌گرفت و بسیاری از این تصمیم‌ها نیز به واسطه مردمی بودن نهاد مرجعیت، دستخوش تغییر شده و حکومت مجبور به تغییر رویه می‌شد. مصداق بارز موضوع، نهضت ضداستعماری تحریم توتون و تنباکو در واکنش به واگذاری امتیاز انحصار آن به تالبوت و فتوای معروف تحریم بود. یا در عصر مشروطه اعتراض سیاسی هوشمندانه آیت‌الله نوری به قانون اساسی مشروطه با نگاه خاص فقهی از همین دست بود. این دست اعتراضات بعد‌ها در نحوه اعتراضات امام به تصمیمات حکومتی مانند انقلاب سفید، کاپیتولاسیون و... تبدیل به یک نهضت سیاسی انتقادی علیه حکومت شد.
بررسی تاریخ این واقعیت را به دست می‌دهد که در تاریخ معاصر ایران، نهاد مرجعیت این کارکرد حزبی را از خود احزاب بسیار بهتر و قدرتمند‌تر ایفا نموده‌اند.

فرجام سخن
جایگاه سیاسی مرجعیت دینی در صورتی که با نگاه هم‌بینی دین و سیاست وجود داشته باشد؛ علاوه بر نقش دینی پررنگی که می‌تواند در اصلاح ساختار معنوی و فرهنگی کشور داشته باشد، این قابلیت را دارد که عملکرد سیاسی بسیاری از نهاد‌های مدرن را نیز به دوش بکشد. یکی از این نهادها، حزب است که چهار عملکرد اساسی آن یعنی واسطه‌گری میان مردم و حکومت، ایفای نقش در جامعه پذیری سیاسی مردم، اعتراض و انتقاد علیه رفتار‌های حکومت و تصمیم‌سازی و سیاست‌گذاری در طول تاریخ معاصر که در خلأ وجود احزاب قدرتمند توسط نهاد مرجعیت به خوبی بر عهده گرفته شده است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها