کد خبر: 989231
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ - ۲۳:۴۳
مرد مکانیک که پس از قتل زن جوان کنار جسدش سیگار روشن کرد و سپس جسد را به آتش کشیده‌بود، ماجرا را شرح داد.
سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، شامگاه سه‌شنبه ۲۴‌دی‌ماه امسال زنی سراسیمه به اداره پلیس رفت و گفت که دختر ۳۸‌ساله‌اش به طور ناگهانی گم شده‌است.

وی در توضیح ماجرا گفت: دخترم، مهسا امروز صبح برای انجام کاری از خانه بیرون رفت و قرار بود ظهر برای ناهار به خانه برگردد، اما برنگشت. پس از این چند باری با تلفن همراه او تماس گرفتیم که جواب نداد. در حالی که نگرانش شده بودیم به خانه دوستان و بستگان سر زدیم و حتی به مراکز درمانی هم رفتیم که خبری از او نیافتیم و الان احتمال می‌دهیم اتفاق بدی برای او رخ داده باشد. با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی ساسان غلامی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران برای بررسی در اختیار تیمی از کارآگاهان اداره‌یازدهم پلیس‌آگاهی قرار گرفت.

در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت به کارآگاهان جنایی تهران خبر رسید مأموران پلیس غرب استان تهران در حوالی جاده آدران جسد نیمه‌سوخته شده دختر جوانی را کشف کرده‌اند که شباهت زیادی به مهسا دارد. بنابراین خانواده مهسا راهی پزشکی قانونی شدند و جسد دخترشان را شناسایی کردند که به طرز مرموزی به قتل رسیده و جسدش سوخته بود. پس از کشف جسد مهسا پرونده وارد مرحله تازه‌ای شد و تیمی از کارآگاهان اداره‌دهم پلیس‌آگاهی برای شناسایی قاتل یا قاتلان وارد عمل شدند.

بررسی‌های مأموران نشان داد مقتول از مدتی قبل با مرد ۴۶‌ساله‌ای به نام ستار اختلاف داشته که در جریان آن ستار او را مورد ضرب و جرح قرار داده و به همین سبب از سوی دادگاه به پرداخت دیه به مهسا محکوم می‌شود. همچنین مشخص شد ستار دیه را به صورت اقساطی پرداخت می‌کرده و روز حادثه هم مهسا قرار بوده به خانه ستار برود و قسط دیه‌اش را بگیرد که ناگهان ناپدید می‌شود. بنابراین مأموران پلیس در گام نخست از ستار تحقیق کردند، اما وی مدعی شد که روز حادثه در خانه‌اش منتظر مقتول بوده، اما او به خانه‌اش نرفته‌است. از طرفی تحقیقات میدانی کارآگاهان پلیس حکایت از این داشت مقتول آخرین بار با ستار در خانه‌اش ملاقات داشته است. بنابراین مأموران پلیس، ستار را عصر روز یک‌شنبه سیزدهم بهمن‌ماه به عنوان مظنون به قتل بازداشت کردند. متهم در همان بازجویی‌های اولیه به قتل زن ۳۸‌ساله اعتراف کرد. قاتل صبح دیروز برای تحقیق به دادسرای امور جنایی منتقل شد و دوباره به قتل اعتراف کرد و پس از آن به دستور قاضی ساسان غلامی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره‌دهم پلیس‌آگاهی قرار گرفت.
 
گفتگو با متهم‌

ستار متأهل هستی؟
بله، اما چند سال قبل همسرم مرا ترک کرد و الان هم از او خبری ندارم.

چرا شما را ترک کرد؟
حاصل زندگی من و همسرم یک فرزند معلول بود. پسرم وقتی به‌دنیا آمد به صورت مادر‌زادی بیماری فلج عضلانی داشت. در حالی که پسرم شش‌ماهه بود همسرم مدعی شد که از زندگی با من و پسر معلولش خسته شده و ما را برای همیشه ترک کرد و بعد برای خودش زندگی تازه‌ای شروع کرد.

پس از آن ازدواج نکردی؟
نه، من گرفتار پسرم بودم و تا ۱۱‌سالگی خودم از پسرم نگهداری می‌کردم تا اینکه سه‌سال قبل پسرم به خاطر همین بیماری فوت کرد.

هزینه زندگی را چطور تأمین می‌کردی؟
خانه قدیمی در حوالی سه‌راه آذری دارم که در آن مغازه مکانیکی باز کرده‌ام و درآمدم خوب بود.

چطور با مقتول آشنا شدی؟
پنج‌سال قبل به خاطر کارم سرم خیلی شلوغ شد به همین خاطر نیاز به پرستاری داشتم که از پسرم نگهداری کند و مهسا را یکی از دوستانم همان زمان برای نگهداری پسر بیمارم به من معرفی کرد و من هم او را به عنوان پرستار خانگی استخدام کردم تا اینکه پسرم فوت کرد و از مهسا هم خواستم دیگر به خانه‌ام رفت و آمد نکند.

با مقتول چه اختلافی داشتی؟
اختلافی نداشتم، اما پس از اینکه پسرم فوت کرد، مقتول هر چند روز یک‌بار به محل زندگی‌ام می‌آمد و مدعی بود که من حق و حقوق او را کامل پرداخت نکرده‌ام و از من پول می‌خواست و من هم به خاطر آبرویم سکوت می‌کردم تا اینکه چندی قبل به خاطر همین موضوع با هم درگیر شدیم و من او را به شدت کتک زدم. او از من شکایت کرد و دادگاه هم برای او ۲۰‌میلیون تومان دیه تعیین کرد و این تنها اختلاف ما بود.

یعنی به خاطر پرداخت دیه او را به قتل رساندی؟
نه

بیشتر توضیح بده؟
وقتی محکوم شدم موتور سیکلتم را فروختم و مقداری از دیه را دادم و در ادامه هم ۷‌میلیون تومان دیگر به او پرداخت کردم و قرار بود بقیه را هم ماهی یک‌میلیون تومان به او پرداخت کنم و من هم سر موقع پرداخت می‌کردم، اما بار آخر ۶۰۰‌هزار تومان به او دادم و گفتم برای پرداخت ۴۰۰‌هزار تومان باقی مانده‌اش چند روزی به من مهلت بدهد که با هم درگیر شدیم.

از روز حادثه بگو؟
بیست و چهارم دی‌ماه بود که مهسا به خانه‌ام آمد تا قسط دیه‌اش را بگیرد. آن روز مقداری وسایل خانه خرید کرده‌بودم و ۴۰۰ هزار تومان بابت پرداخت قسط کم داشتم که از مهسا خواستم مهلت بدهد، اما او شروع به داد و فریاد کرد و من هم از ترس آبرویم که صدایش به گوش همسایه‌ها نرسد سیم بکسلی که داخل حیاطم بود، برداشتم و به دور گردنش انداختم و کشیدم که دیدم نفس نمی‌کشد.

بعد از قتل با جسد چه کار کردی؟
در حالی که خیلی ترسیده بودم جسد را داخل ملحفه‌ای که روغنی بود پیچاندم و به داخل صندوق عقب خودروام منتقل کردم. پس از آن جسد را به جاده آدران بردم و آنجا رها کردم.

چرا جسد را سوزاندی؟
من قصد سوزاندن جسد را نداشتم، اما وقتی رها کردم شروع به سیگار کشیدن کردم و بعد ته سیگار را در نزدیکی جسد انداختم که ملحفه روغنی آتش گرفت. 

عذاب وجدان نداشتی؟
خیلی عذاب وجدان داشتم.

پس چرا خودت را به پلیس معرفی نکردی؟
آنقدر عذاب وجدان داشتم که سه روز به خانه‌ام نیامدم و داخل خودروام می‌خوابیدم، اما می‌ترسیدم خودم را به پلیس معرفی کنم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار