طی شش سال گذشته و حتی پیش از آن در جریان تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری در سال ۹۲ جریانی در داخل با شعار «چرخیدن همزمان چرخ سانتریفیوژها چرخ کارخانهها» که لازمه آن دیدن «دم کدخدا» بود، عملاً کشور را معطل نگاه به غرب کرد که ماحصل آن امضای توافقنامه خسارتبار برجام، باز ایستادن چرخ سانتریفیوژها و سپس متوقف شدن چرخ کارخانجات بود که با خروج امریکا از برجام و اعمال تحریمهای جدید بر پیچیدگی اوضاع اقتصادی کشور افزود.
در شرایط کنونی که دولت امریکا همه تعهدات برجامی و قواعد بینالمللی را به کناری نهاده و طلبکارانه دنبال گفتگو و مذاکره با ایران (بخوانید تسلیم) است، جریانی در داخل ذوقزده از این سرابهای ترسیمی ترامپ، گشایشهای اقتصادی را همچنان در غرب جستوجو میکنند.
ردپای این ذوقزدگی که طی چند روز گذشته به بهانه سفر روحانی به ژاپن در رسانههای نزدیک به دولت و اصلاحات مطرح میشود، به وضوح قابل رؤیت است. برای نمونه روزنامه همشهری که از بودجه عمومی ارتزاق میکند، روز گذشته با انتخاب تیتر یک «توکیو، دریچه مذاکره و گشایش اقتصاد» کوشید سفر روحانی به این کشور را واجد دستاوردهایی معرفی کند که معافیتهای تازه ژاپن برای خرید نفت از ایران، ایجاد کانال مالی مستقیم و آزادسازی ۵/۱ میلیارد دلار از پولهای نفت ایران از جمله آنهاست. امتیازی که البته روزنامه همشهری با قید «احتمال» در زیر تیتر یک خود از آنها یاد کرده است. این در حالی است که رسانههای نزدیک دولت طی شش سال گذشته با شرطی سازی ملت از «هیچ»، تولید توقع عمومی، همواره تلاش کردهاند نگاهها را از داخل به خارج از مرزها ببرند که البته در این وارونه سازی انصافاً هنرمندند.
اما تجربه تاریخی دست کم در همین شش سال گذشته به خوبی بیانگر این واقعیت تلخ است که دولت در شش سال گذشته، کشور را معطل امید به غرب برای حل مشکلات اقتصادی نگه داشت و همین امید غلط و استراتژی ناکارآمد موجب پیچیده کردن اوضاع و تشدید مشکلات شد که خود را به صورت ناآرامیهای شدید اخیر بنزینی نشان داد. اکنون هم با خبرسازیهایی که از سفر روحانی به گوش میرسد به نظر میرسد دولت و بازوی رسانهای آن بازهم این بار از طریق ژاپن قصد دارد راه رفته را دوباره برود و یک استراتژی سوخته را دوباره بیازماید؛ تجربهای که نتیجه آن از پیش معلوم و محکوم به شکست است.